گاهی اوقات صدتا خبر که درباره هاشمی بشنوم، احساس می کنم باز هم نمی دانم دارد چکار می کند و گاهی اوقات هیچ خبری هم از او نداشته باشم، و هیچ نظری هم از او نخوانم، می دانم موضع دقیق اش در قبال همه مسائل کشور چیست. کار سختی نیست. برای اینکه بفهمید هاشمی چه موضعی در قبال مسائل روز کشور دارد، به این فکر کنید که منطقی ترین و کم هزینه ترین راه اصلاح کشور بدون اینکه اتفاق مهمی بیافتد چیست. این همان کاری است که هاشمی خواهد کرد. طبیعی است که در این حالت همه آدمها نظری مخالف با او خواهند داشت. برایم جالب بود که بدانم خانمی مثل فائزه هاشمی که همیشه به پدرش ایمان داشته، و اکثرا مثل او فکر نمی کند در مصاحبه با روزآنلاین گفته است “ با پدرم صحبت کردم و متقاعد شدم که کاری که می کند درست است.” و گفته است “ خواسته های هاشمی همان خواسته های جنبش سبز است.”
نکته این که وقتی آدمی مثل فائزه هاشمی که پدرش را دقیقا می شناسد، و دائما با او ارتباط دارد، می گوید که برای فهمیدن نظرات پدرم با او حرف زدم، ببینید کسانی که هاشمی را نمی شناسند و احتمالا خیلی از آنها بطور طبیعی از او بدشان می آید، چطور می توانند نظر او را بفهمند؟ از این گذشته، اینکه کسی انتظار داشته باشد هاشمی اینقدر پیچیده بازی کند که مخالفانش در حکومت نتوانند دست او را بخوانند، ولی همه ماها که بیرون حکومت هستیم بفهمیم او چکار می کند، انتظار عجیبی است.
البته حاصل چنین وضعی این است که آدمی مثل هاشمی دائم فحش می خورد. و طبیعی است که سیاستمدار باید فحش خورش ملس باشد. حالا توی این وضعیت اگر همه رسانه های دولتی کشور به هاشمی فحش می دهند، و در همان روزی که عکس او با خامنه ای چاپ می شود، همه جور تهمتی به او می زنند، بماند، ولی اینکه در همین وضع کتاب عالیجناب سرخپوش گنجی در ایران تجدید چاپ شود، خیلی درد دارد. من جای اکبر گنجی بودم یک نامه به ناشر می نوشتم و می گفتم اگر قرار است بقیه کارهایم منتشر نشود و فقط همین منتشر شود، به این کار راضی نیستم. اوی! اکبر! از دستم ناراحت نشوی فردا به کدیور بدوبیراه بگوئی. فقط دو کلمه بنویس که کتابت چاپ نشود، همین!
رمضان عبدالله شکر می خورد، زیاد!
اگر زمانی کسی بخواهد طرح عدم کفایت سیاسی دولت دهم را منتشر کند، فقط لازم است وقایع سال گذشته را به ترتیب بنویسد. خیلی هم استدلال حقوقی نمی خواهد. خودش طرح عدم کفایت سیاسی است. هرچه نگاه می کنم، نمی فهمم این دولت چکار می کند. نه این که نمی فهمم، نه، ضریب هوشی من از کلهر که کمتر نیست، می فهمم چکار می کند، ولی نمی فهمم این کارها چه ربطی به اداره کشور دارد؟ از یک طرف دستی دستی دارند کاری می کنند که حماس دوباره خر بشود و جنگ با اسرائیل را شروع کند. سرمقاله کیهان “ تا سقوط یک انتفاضه دیگر” عملا تحریک کردن حماس به جنگ با اسرائیل است. اجتماع اراذل و اوباش سوری فلسطینی در تهران هم به شرح ایضا، دیدارهای خامنه ای و احمدی نژاد هم ادامه همین قضایا. منتهی نمی فهمم که چرا نیروهای حماس اینقدر پررو و وقیح شده اند.
تا حالا دولت فلسطین می خواست با دولت اسرائیل کنار بیاید، ایران نمی گذاشت، در حالی که مردم فلسطین می خواستند زندگی شان را بکنند، حالا رمضان عبدالله و سایر روسای حماس گیر داده اند که ایران باید از فلسطین حمایت کند. همین رمضان گفت “ ایران حق ندارد از انرژی هسته ای و حمایت از مقاومت دست بکشد.” یعنی چی که ایران حق ندارد؟ فرض کنید مردم ایران دوست ندارند از حماس حمایت کنند، مگر زوری است؟ اصلا برنامه ایران طوری باشد که نخواهد انرژی هسته ای تولید کند، حالا باید جواب حماس را بدهیم. فردا شوخی شوخی حماس بخشنامه می کند به مجلس و پس فردا بودجه کشور را می بندد و چشم به هم بزنی می بینی خالد مشعل شد وزیرخارجه ایران. به بچه که رو بدهی همین می شود دیگر!
اعتماد و ایراندخت توقیف شدند
البته یکی توقیف موقت شد و یکی لغو امتیاز. فرقی هم نمی کند. سیصد تا روزنامه تا حالا توقیف موقت شدند، هیچ کدام بعدا اجازه انتشار نگرفتند. اصولا موقت در ایران یعنی دائم. تنها چیزهایی که موقت هستند یکی ازدواج موقت است، یکی دولت موقت. حالا خوب است که همین دو هفته قبل احمدی نژاد گفته بود “ آزادی مطبوعات در ایران بسیار سطح بالایی دارد.” فکر کنم از همان بالا آمده پائین و صاف خورده توی سر اعتماد و ایراندخت. آگاهان معتقدند که من نباید اصلا یک کلمه از حرفهای احمدی نژاد را باور کنم، چون یک روده راست هم توی شکم این بنده خدا نیست، ولی من حرف آگاهان را قبول نمی کنم، چون فکر می کنم در شکمش فقط روده راست است، وگرنه این همه تولید انبوه الف نون چه معنایی دارد؟
ابرقدرت شدیم رفت
من مطمئنم که اکبر گنجی خبر ندارد که ایران ابرقدرت شده، حتی محسن کدیور هم خبر ندارد، بعید می دانم که حتی این قضیه را به موسوی هم گفته باشند. حتی فکر می کنم با وجود اینکه هاشمی بالاخره رئیس سه چهار جای مهم نظام است و باید خبرها را داشته باشد، نامردها به او هم خبر ندادند. فکر کنید! این همه خبر بد مثل سیل و زلزله و سقوط هواپیما و اعدام و درگیری خیابانی و همه چیز را ایکی ثانیه بعد از وقوع و گاهی قبل از وقوع منتشر می کنند، ولی خبری به این خوبی که “ ایران ابرقدرت منطقه شده است” را نگه داشته اند برای خودشان و به ما خبر نمی دهند. انگار ما می خواهیم بخوریمش.
همین می شود که یکهو از همین پریروز که ایران ابرقدرت شده و بقول آیت الله خامنه ای “ ایران از آمریکا قوی تر است” تازه فهمیدیم در همین یک هفته که هیچ خبری نمی دادند، چه اتفاقی پشت پرده افتاده است. حاج آقا ابوترابی فرد گفت “ ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست” رحیم مشائی هم گفت “ ایران مهم ترین کشور دنیاست.” احمدی نژاد هم برای اینکه یک دفعه مردم جهان ایران و فرانسه و آلمان و چین و آمریکا را عوضی نگیرند توضیح داد که “ ایران یک ابرقدرت صالح است.” تا چشمتان کور بشود و قد نیم متری همین احمدی نژاد سر چشم تان دربیاید که در همین یک هفته که همه تان رفته بودید فیلم آواتار را ببینید یا داشتید قسمت پنجم لاست را نگاه می کردید ایران ابرقدرت منطقه شد و رفت.
ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست
این آقای ایشبیلیوس، یکی از آگاهان ایرانی یونانی( پدرش یونانی و مادرش ایرانی است) یک ساعت گیر داده به من که آقای ابوترابی از کجا فهمیده که ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست. من هم هرچه به او خیره شدم و پوزخند زدم که شاید خودش بفهمد فایده نداشت، مثل گاو به من خیره شده( اصولا آقای ایشبیلیوس جور دیگری نگاه نمی کند) و می گوید “ خب! دلیل اش را بگو” و من هم مگر می توانم دلیل اش را نگویم.
دلیل اول: ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست، چون با وجود اینکه یک بیستم جمعیت چین جمعیت دارد، ولی تعداد مخالفان سیاسی که در سال گذشته دستگیر کرده است، از تعداد مخالفان سیاسی که در چین دستگیر شدند بیشتر است. پس قدرت امنیتی ایران از چین برتر است.
دلیل دوم: ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست، چون در شورش های فرانسه دو نفر کشته شدند و مردم چند هزار ماشین آتش زدند، ولی در ایران مردم ده تا سطل آشغال آتش زدند و دولت صد نفر را کشت، پس قدرت امنیتی ایران از فرانسه هم بیشتر است.
دلیل سوم: ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست، چون آمریکا دو زندان سیاسی ضدتروریستی به نامهای گوانتانامو و ابوغریب داشت که اینقدر ضعیف بود که عکس های داخل زندان و صحنه های شکنجه اش را در تمام دنیا پخش کردند و دولت آمریکا مجبور شد این زندانها را تعطیل کند، ولی ایران زندانهایی مثل اوین و قصر دارد که صدها زندانی سیاسی در آنها هستند و همه جهان هم به آنها اعتراض دارد، ولی کسی جرات نمی کند زندانهای امنیتی ایران را تعطیل کند. پس قدرت امنیتی ایران از آمریکا هم برتر است.
دلیل چهارم: ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست، چون در همین یک سال گذشته نیروهای امنیتی ایران نصف اعضای حکومت را دستگیر و زندانی و از کار برکنار کردند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد، در حالی که در اسرائیل یک رئیس جمهور فاسد مثل موشه کاتساو وجود داشت که توسط حکومت برکنار شد و اسرائیلی ها فقط به همین قناعت کردند، پس معلوم می شود قدرت امنیتی ایران از اسرائیل هم برتر است.
دلیل پنجم: ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست، چون آدمی مثل ریگی که ده سال با حکومت جنگیده و دهها آدم کشته است، یک روز بعد از دستگیری بلافاصله همه چیز را اعتراف می کند، در حالی که در همه کشورهای دنیا یک زندانی بعد از اینکه یک ماه زندانی بود و بازجویی شد اعتراف می کنند. پس قدرت امنیتی ایران در تمام دنیا بی نظیر است.
دلیل ششم: ایران قدرت برتر امنیتی دنیاست، چون در آلمان یک صدراعظم مثل شرودر فقط بخاطر اینکه محبوبیت اش کاهش یافته بود استعفا داد و برکنار شد، ولی در ایران کل حکومت سالهاست محبوبیتش را روز به روز بیشتر از دست می دهد، ولی حتی اگر پنجاه میلیون نفر هم به رهبر و رئیس جمهور علنا فحش بدهد، حکومت تغییر نمی کند، پس قدرت امنیتی این حکومت از آلمان هم بیشتر است.
البته صد و هفتاد و سه دلیل دیگر هم در این مورد وجود داشت که از ارائه آن دلایل بخاطر قدرت امنیتی ایران صرف نظر شد.
97 درصد تمام شد
بیست سال قبل هشتاد درصد نیروگاه بوشهر ساخته شده بود. وقتی خاتمی می رفت، 95 درصد ساخت نیروگاه تمام شده بود. الآن پنج سال است که دولت تمام تلاشش را کرده و به گفته آقای محمود جعفری، مجری نیروگاه اتمی بوشهر “ نیروگاه بوشهر 97 درصد پیشرفت داشته است.” من مرده شما زنده، تا پنج سال دیگر ممکن است این 97 درصد به 99 درصد برسد، ولی کار نیروگاه تمام نمی شود. البته یک استثنا ممکن است، اینکه مثلا سه ماه دیگر کار این دولت تمام بشود، یکهو می بینید معلوم شد کار نیروگاه پنجاه درصدش مانده و در عرض دو ماه افتتاح شد. ببینیم و برای همدیگر تعریف کنیم.