“پیشنهاد یک فیلم کرد: تروریستی آزموده و ساختهشده در غرب که برای ترور یک شخصیت بزرگ در ایران مامور میشود و به دلیل تمرینها و دانستههایش به زودی به مقام میرسد و در لحظهای خاص نمیتواند ترور کند، خودش را میکشد”.
اینها بخشی از سخنانی است که مسعود کیمیایی در توصیف ملاقات خود با سعید امامی در سال ۷۸ و گفتوگویی با مجله “گزارش فیلم” بیان کرد.
سعید امامی یا سعید اسلامی، یکی از ماموران بلندپایه امنیتی ایران بود. او در دوران وزارت علی فلاحیان بر وزارت اطلاعات، به مدت هفت سال “معاون امنیتی وزارت اطلاعات” بود. بعدها و پس از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی و وزارت قربانعلی دری نجفآبادی، به گفتهی مقامهای دولتی، از سمت خود برکنار و پستاش به مشاورت تنزل یافت. پس از افشای قتلهای زنجیرهای، سعید امامی به عنوان متهم اصلی این مساله شناخته و بازداشت شد. بعدها اعلام شد که او با داروی نظافت خودکشی کرده است.
با این حال برخی مقامهای جمهوریاسلامی هرگز حاضر به پذیرش نقش وی در قتلهای زنجیرهای نشدند. از آن جمله میتوان به روحالله حسینیان - نماینده فعلی مجلس - و علی فلاحیان - وزیر اسبق اطلاعات - اشاره کرد.
فلاحیان در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ و در گفتوگویی چنین درباره امامی اظهارنظر کرده بود: “سعید امامی در زمان ما مدیر موفق و خوبی بود اما بعدها و در شرایطی که دیگر در وزارت اطلاعات مسوولیتی نداشت، متهم شد که در پرونده قتلهای زنجیرهای دست دارد”.
از سعید امامی به عنوان یکی از طراحان اصلی تئوری “تهاجم فرهنگی” در جمهوریاسلامی یاد میشود. گفته میشود سعید امامی با همین تحلیل، دست به قتل برخی از نویسندگان، روشنفکران و فعالان سیاسی ایران زد. قتلهایی که بعدا به نام “قتلهای زنجیرهای” معروف شد.
سعید امامی و اسپیلبرگ
در معدود اسنادی که درباره سعید امامی منتشر شده، میزان توجه اوبه مسایل فرهنگی روشن است. علاوه بر آنچه که در زمان افشای قتلهای زنجیرهای توسط روزنامهنگاران فاش شد، متنی از سخنرانی او در دانشگاه همدان - سال ۷۵ - نیز نشاندهندهی نوع نگاه او به مقوله و مسالهی فرهنگ است.
امامی در همان سخنرانی هم درباره فیلمهای استیون اسپیلبرگ - کارگردان آمریکایی - مسایل فرهنگی را مطرح میکند.
در سال ۷۸ و همزمان با مطرح شدن طرح قانون مطبوعات در مجلس پنجم، روزنامه سلام سندی را منتشر کرد که نشان میداد سعید امامی طراح اصلی قانون مطبوعات بوده. انتشار این سند البته موجب توقیف روزنامه سلام و اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران و وقایع معروف به هجدهم تیر شد. قانون مطبوعات نیز در نهایت توسط مجلس پنجم تصویب شد.
بعدها اخباری درباره دخالت امامی در یکی از ساختههای کیمیایی نیز منتشر شد. این خبر نخستین بار توسط “سینا مطلبی” در روزنامه “عصر آزادگان” فاش شد. مطلبی نوشته بود که سعید امامی به همراه حسین شریعتمداری از یک فیلم (ساخته مسعود کیمیایی) حمایت مالی کرده و “در عنوانبندی نهایی فیلم از اسلامی و (…) با جابجا کردن نام کوچک آنها و به صورت “حسین اسلامی و سعید (…) تشکر شده است”.
مطلبی همچنین اضافه کرده بود که “در نیمه دوم دهه هفتاد برخی مقامهای ناشناس در یکی از هتلهای تهران با هنرمندان و سینماگران ملاقات کرده و آنها را به ساخت آثاری با مضامین مشابه برنامه هویت، تشویق میکردند”.
بعدها علیرضا معتمدی در مجله “فیلم” نوشت که “ اگر قرار بود این فرد [سعید امامی] عادلانه محاکمه شود، پای بسیاری از افرادی که در حوزه فرهنگ و هنر ایران فعال بودند نیز به محاکمه باز میشد”.
کیمیایی خود بعدها در گفتوگو با نشریه گزارش فیلم، اشاره کرد که دو بار با سعید امامی دیدار داشته و بهرام بیضایی نیز در این دیدار حضور داشته است.
سالها پس از این اتفاقها اما، گفتوگوی اخیر کیمیایی با برنامه تلویزیونی هفت، مسالهی رابطهی او با سعید امامی را به تیتر اول اخبار تبدیل کرده است.
کیمیایی در این برنامه پیرامون رابطهی خود با امامی گفت: “من را متهم کردهاند که برای ساخت “سلطان” و “ضیافت” وزارت اطلاعات به من کمک کرده و سعید امامی سرمایهگذار یکی از فیلمهایم بوده است در صورتی که من این آقا را دو بار بیشتر ندیدم. به من پیشنهاد ساخت یک فیلم را داد اما امکان ساخت آن فراهم نشد … من هیچ گاه از قدرت پول نگرفتهام تا فیلم بسازم، اینکه من هیچ گاه در کنار قدرت نایستادم و همیشه هزینه فیلمهایم از باجه فروش فیلم تامین شده و با پولی که مردم برای دیدن فیلم من دادهاند، من فیلم ساختهام … این مساله بود و من هم آرام از کنار آن گذشتم، اما در تمام این سالها مدام درباره این مساله حرف زده شده، هر کس که پیش من آمده، در مورد این ماجرا حرف زده است. آن مامور اسمش سعید امامی بود و بعد از آن مدام از من میپرسیدند که این فیلم را به سفارش او ساختهای یا … این حرف را درباره من زیاد زدهاند، اما واقعیت این است که سعید امامی یک پیشنهادی به من داد، من این کار را نکردم. در مورد این مساله هم باید بگویم که اگر شما در تیتراژ پایانی فیلمهای من اسم این مامور را دیدی، یا اسمی شبیه اسم او را من را کاملا انکار کنید. من از جایی پول نگرفتم، مثل یک هنرمند پاک این را میگویم”
و در نهایت، چنین سخن میگوید: “من سعید امامی را دو بار دیدم، او یک مامور بود و هر وقت آنها کسی مثل من را بخواهند، باید برود، چه من و چه شما باشیم، فرقی نمیکند، پس این حرف را، تمام کنید برای من … سعید امامی را پتک کردهاند و مدام در طول این سالها در سر من کوبیدهاند”.