نامه هایی برای خدا !

بیژن صف سری
بیژن صف سری

می گویند نامه ای خطاب به خدا در موزه ی گلستان تهران وجود دارد که طلبه ای از سر فقر و تنگدستی برای خالق هستی نوشته که ماجرای آن چنین است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای فقیر به نام نظرعلی طالقانی در مدرسه مروی تهران حضور داشت که ازشدت فقراز با قیمانده غذای دیگرطلبه ها ارتزاق می کرد، و عاقبت روزی از سراستیصال نامه ای با این مضمون برای خدا نوشت:
بسم الله الرحمان رحیم
خدمت جناب خدا / سلام علیکم / اینجانب بنده شما هستم وازآنجائیکه شما درقران فرمودید “هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی اوبرعهد من است” من جنبند ه ای هستم ازجنبندگان شما روی زمین، و در جای دیگر از قرآن فرموده اید “مسلما خدا خلف وعده نمی کند” بنابراین اینجانب به چیز های زیر احتیاج دارم، همسری زیبا و متدین / خانه ای وسیع / یک خادم /یک کالسکه وسورچی /یک باغ و مقداری پول نقد برای تجارت / والسلام / لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید / مدرسه مروی / حجره شماره ی 16 / نظر علی طالقانی.
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با این اعتقاد که مسجد خانه خداست، نامه را به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) می برد و در جرز دیواری پنهان می کند به این امید که خدا نامه را می یابد. از قضای روزگار فردای آن روز، گذر شاه صاحبقران به همراه درباریان به مسجد می افتد ناگهان به اذن خدا بادتندی می وزد ونامه ی نظرعلی راجلوی پای ناصرالدین شاه می اندازد و اوبر می دارد و می خواند و بعد از بازگشت به دربار دستور می دهد نظرعلی را به کاخ بیاورند. وقتی آن طلبه فقیر ساده دل را به دربار می اورند، شاه به او می گوید نامه ای که برای خدا نوشته بودی، ایشان به ما حواله فرمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی، یک به یک اجراء شود!

الغرض اگرمقاله سردارعلایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران را که به بهانه سالگرد تظاهرات 19 دی ماه سال 56، در روزنامه اطلاعات منتشرشد و درآن پرسش‌هایی از زبان شاه سابق ایران مطرح می گردد، که همه آن را منطبق با وضعیت امروز و کنایه به شخص رهبری می خوانند، از زمره نامه های هدفمند در نهضت نامه نگاری که اخیرا باب شده، بدانیم وبا عنایت به نشانه هائی که امروزازاضمحلال نظام ولایی وجود دا رد، حکما باید تصور کرد، گویی همه نامه ها ئی که تا کنون خطاب به اقای خامنه ای نوشته شده، یک نسخه از آن نامه ها برای خداهم ارسال شده ا ست که با اجابت از سوی ایزد یکتا هرروز برضعف و ناتونی رژیم افزوده می گردد، چه باک که از خوش خیالی تصور کنیم آنچنانکه باد نامه “نظرعلی” طلبه را به زیر پای شاه می اندازد تا بخواند و اجابت کند، این نا مه ها که به مثابه آه مظلومان به تقصیر است، شاید عرش خدا را به لرزه در آورده که نشانه هایی از سقوط نظا م می بینیم!

الغرض این روز ها باهمه فشار هایی که مردم ایران چه به لحاظ سیاسی و یا اقتصادی تحمل می کنند و نابسامانی هائی که دراداره امور جاری کشور وجود دارد اما خبر های خوب هم شنیده میشود؛ خبر هایی که نشان از سقوط نظامی را دارد که درست در سی وسه سال پیش ازاین برای سامان دادن به وضعیتی مشابه امروز، از پی خروش ملت استقراریافت تا با حکومت برامده ازدین به مدینه فاضله ای که امروز بدان گرفتاریم، دست یابیم.  می گویند استاد باستانی پاریزی که از قضا در هفته گذشته روز نامه شرق با انتشار یاد نامه ای از این مورخ معاصر کشورمان، تجلیل شایسته و به موقعی انجام داد، همواره از روش تالیف کتاب‌های درسی تاریخ که به علل و نتایج رویداد ها توجه نداشته اند انتقاد کرده و می گفت صرفا شرح وقایع کافی نیست، بلکه باید علل و نتایج رویداد ها منعکس شود تا درسی باشد بر ای آیندگا ن که اشتباهات تکرار نگردد و برای درک بهتر این انتقاد، ماجرای شکست هیتلر در حمله به روسیه را مثال می زد که اگر هیتلر شرح شکست ناپلئون از لشکرکشی غیرضروری به روسیه و از دست دادن آن ارتش عظیم فرانسه را به دقت خوانده بود اشتباه او را تکرار نمی‌کرد و در تابستان سال 1941 به روسیه حمله نمی‌برد و از میان نمی‌رفت. امابه نظر نگارنده این گفته با همه درستی و حقیقتی که در آن نهفته است، دست کم در مورد زما مداران امروز ایران خاصه شخص رهبری نظا م حاکم بر کشورمان صدق نمی کند، چرا که اقای خامنه ای و قریب به اتفاق یارانشان که هرکدام در نا بسا مانی های امروز وطنمان نقش بسزایی دارند، نه تنها درسقوط نظام پیشین دخیل بودند، بلکه علل فرو پاشی آن را هم به عین دیده و بخوبی بر آ ن واقف هستند، اما با این همه چرا این حاکمان خود با قرار گرفتن برمسند قدرت، همان اشتبا هات را که به مراتب بیشتر از دولتمردان وشخص اول نظام پیشین است، مرتکب می شوند، پرسشی است که باید درآن تعمق کرد و دانست براستی چرا “آقا”، چنین بی تردیدگام بر جای پای دیکتاتوران هم سلف خود می گذارد. آیا ازعلل آن فروپاشی نظام گذشته بی خبر است؟ و یا با گذشت فقط سی سه سال همه چیز را به فراموشی سپرده است که حتی میزان احتمال تفاوت عملکرد این دو حکومت در حد صفر رسیده است؟ و در پاسخ باید گفت، حضرت “آقا” که دیگرامروز میل خدایی دارد، چیزی نیست جز برآیند ابزارهای ستمی که در اختیار اوست و اکنون که این چنین سرمست می تازد، همه از نبود ابزارهای قانونی و عملی، کنترل ظالم در این کهنه دیا راست، که خود زمانی این قبا را بر تن او کردیم، اگر چه عنقریب چون همه جبارا ن تاریخ از ازل تا به امروز، این “خدا” هم، خود نیز قربانی توانایی‌ها و انباشت قدرتی می گردد که در اختیار دارد اما نه به معجزه نامه نوشتن که قیام بندگان خدا را می طلبد تا ابزارهای ستم ‌پرور در دست فرعونیان زمان پس گرفته شود و بشکنند.