آنان با پاهای مصنوعی از راه رسیدند

نویسنده

janbazan493.jpg

فریبا صراف

امروز در حالی که در گوشه ای از شهر تهران، هنرمندان کشور از قاچاق فیلم می گفتند که در “جاهایی به بن بست” رسیده و خبر از نابودی سینما می داند، در گوشه دیگری از شهرجانبازان جنگ، از نابودی خود خبر می دادند و اینکه: “خط شکنان دیروزیم، فراموش شدگان امروز…”

به نوشته سایت نوروز، در “یکی دو سال اخیر این چندمین تجمع اعتراض آمیز جانبازان در جهت بهبود وضعیت معیشتی و درمانیشان است. جانبازان در سال های اخیر بی سرو صدا ترین قشر این جامعه بوده اند، اما وضعیت پیش آمده برایشان به حدی ناراحت کننده و غیر قابل تحمل شده است که اقدام به این اعتراضات کرده اند”.

این جانبازان که هر کدام، نشانی از جنگ با خود حمل می کنند، بر مقوایی بزرگ نوشته اند: “جانبازان دیروزیم، فراموش شدگان امروز…”

کسانی که “باید برای گرفتن اولین نیازهای زندگی شان، سهم دارو و درمان و هزاران مشکل معیشتی‌شان” همه استانهای کشور را بکوبند و تا تهران بیایند. و آن وقت در تهران: “دفعه پیش که رفته بودیم نهاد ریاست جمهوری اینقدر مارو تحقیر کردند، وقتی به بنیاد شهید استان می رویم و بحث می‌کنیم، جواب می‌دهند: می‌خواستید به جبهه نروید. تا به حال چندین بار این جمله را از بنیاد شهیدی های استان شنیده‌ایم”.

در بنیاد شهید هم “صراحتا” به آنها گفته اند نمی خواهند کاری برایشان انجام دهند. یکی از جانبازان به گزارشگر سایت نوروز در این مورد چنین گفته است: “ایشان حتی به نوعی تهدید کرد که حقوق کل جانبازان استان مرکزی را قطع می‌کند. و از همه مهمتر وقتی پیگیری ما را دید، گفت: شما حتی اگر به دیوان عدالت اداری هم شکایت ببرید و آنجا هم به نفع شما رأی دهد، بازهم کاری از پیش نخواهید برد. چون ما بلدیم که چگونه حرف بزنیم و شما را دور بگردانیم که گرفتار نشویم”.

یکی دیگر از جانبازان ماسک خود را بر می دارد:یک ترکش تو سینه دارم. نمی تونم خوب نفس بکشم. دکتر گفته اگرعمل کنی یک درصد احتمال داره زنده بمونی، اگر عمل نکنی 50درصد! دیگه به این جامون رسیده. دارو نداریم. همه ما بیماریم… قرار بود بعد از تایید کمیسیون حالت اشتغال یک مبلغ اندکی برای حالت اشتغال جانبازن بدهند. مدتی این هزینه پرداخت شد. رویش حساب هایی باز کردیم اما حالا این رقم کم هم قطع شده. حالا باید با تمام ناراحتی های باقی مانده از دوران نبرد، پاهای مصنوعی مان را تا این جا بکشانیم تا بتوانیم زنده بمانیم.

و فقط اینان نیستند که پاهای مصنوعی خود را بر زمین می کشند، جانبازان شیمیایی شده هم حال و روز بهتری ندارند.به نوشته سایت نوروز: “شیمیایی شده ها در جنگ مظلوم ترین قشری هستند که بعد از جنگ به دست فراموشی سپرده شده اند. طول درمان و قیمت بالای داروی های درمانی این قشر از جانبازان یکی از مشکلات مورد اعتراض جانبازان بود”.

و طبیعی است که کار به بازخوانی وعده ها بکشد: “رئیس جمهوربه هراستانی که می رود، در جمع خانواده شهیدان و جانبازان، از رسیدگی به ایثارگران می‌گوید و اینکه هر مسئولی در این زمینه کوتاهی کرد، از دولت ایشان نیست. اما سوال ما این است که آیا آقای احمدی نژاد از آن چه در زندگی واقعی ما می گذر خبردارد ؟ مگر همین چند وقت پیش ایشان دستور قاطعی در مورد مشکلات ما ندادند؟ مگر نگفتند که ایثارگران نباید مشکل دارو ودرمان داشته باشند؟ پس وعده ها چه شد؟! چه کسی به دستور ایشان عمل نمی‌ کند؟! مدعیان عدالت شده اند اسطوره های شعار ؟ این همه شعار فقط واسه رای گرفتن بود ؟ما مجبوریم برای مراجعه به دکترگاهی 300کیلومتر و یا بیشتر راه بیاییم و با پاهایی که نداریم خودمان را به دارو و دکتر برسانیم، یا حتی برای تعمیر همین پاهای پلاستیکی که حالا پایمان است. آخرش هم وقتی برای درمان به بیمارستانهای تهران می رسیم دکتر می گوید بروید فردا بیایید!”

حالا نمایندگان رانندگان شرکت واحد در زندانند، نمایندگان معلمین همین طور. دانشجویان گرفتارند…اما جانبازان چی؟ نکند آنها هم برای سنگ اندازی در کار رئیس جمهوری آمده باشند که با شعار عدالت و مهرورزی امد؟