آن روز که سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور پیشین در آخرین جلسه حضورش در میان دانشجویان دانشگاه تهران که او را به بیعملی و کوتاهی در دفاع از جنبش دانشجویی و شهروندان هوادار جریان اصلاحات متهم میکردند، خطاب به آنان گفت باید دید شما پس از من هم میتوانید اینچنین به رئیسجمهور خود اعتراض و از او انتقاد کنید، کسی باور نمیکرد که تنها بلافاصله چندماه پس از این سخنان و کنارهگیری “سید” اصلاحات از صندلی ریاست جمهوری، بلافاصله دانشجویان و فعالان جنبش دانشجویی تحتفشار قرار گیرند.
خاتمی با لبخند به دیدار خبرنگاران میآمد و پرسشهای انتقادآمیز ایشان را با حوصله پاسخ میگفت. اما خبرنگاران اصلاحطلب حاضر در جلسه خبری رئیسجمهوری همچنان پس از پایان جلسه از بردباری و شکیبایی او در برابر حوادث و بحرانهایی که دولتش را تهدید میکرد گلایه داشتند و در انتظار بودند تا رئیسجمهور لب به افشاگری بگشاید.
سیدمحمد خاتمی از آغاز حضور در صحنه سیاست صراحتا گفته بود که به مردمسالاری دینی معتقد است و خواهد کوشید تا آرمان دولت پاسخگو را در لحظه لحظه دوران تصدیاش بر این مسوولیت دنبال کند، اما وفاداری او به این آرمان و تقویت روحیه پرسشگری در میان شهروندان باعث شد تا خاتمی خود به اولین متهم تبدیل شود و همگان علاوه بر سئولات پی در پی از او انتظار معجزه داشته باشند.
او لبخند همیشگیاش را در مجامع بینالمللی و عرصه دیپلماسی هم با خود به همراه برد و برای اولینبار جهانیان را که تحتتاثیر رسانههای غربی و برخی از جوسازیهای چهرهای معترض، ناسازگار و خشونتطلب را از ایران و ایرانیان در حافظه داشتند با لبخند ایرانی آشتی داد.
اینبار مردم دنیا با مردی روحانی که در برابر ارتجاع، طالبانیسم و خشونت فریاد میکشید و به گفتوگوی تمدنها و ادیان اعتقاد داشت مواجه شدند. لبخند خاتمی حتی معادلات دیپلماتیک برخی از دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی را هم آشفته کرد و آنها مجبور شدند، برای آنکه بتوانند دوباره برخی از دیدگاههای موردنظر خویش را به جهانیان القا کنند به دنبال دستاویزی دیگر باشند.
خاتمی حتی در واکنش به تندترین انتقادات هواداران و سنگاندازیهای مخالفانش هم لبخند خود را فراموش نکرد.
او مطبوعات را تکریم کرد و انتقادات صریح مخالفانش را تحمل کرد تا آنچه که خود آن را پرسشگری شهروندان و پاسخگویی حاکمان مینامید جامهعمل به تن بپوشد.
او در مواجهه با تندبادهای اقتصادی هم با شکیبایی در برابر دوربین تلویزیون مینشست و با همان لبخند همیشگی از تلاش شبانهروزی خود و همکارانش برای بهبود وضعیت اقتصادی و رونق زندگی مردم سخن میگفت.
خاتمی در برابر اعتراضات و انتقادات دوستدارانش و در برابر همه آنها که منتظر بودند تا بحرانهای پیاپی دولت اصلاحات و سید خندان را از پای دربیاورد هم لبخندش را فراموش نکرد، اما شاید تنها زمانی که افکار عمومی چهرهای خشمگین از سیمای رئیسجمهور خندان را در اذهان ثبت کرد هنگامی بود که او در برابر قتلهای خودسرانه برخی از روشنفکران و دگراندیشان ساکت نماند و فریاد زد که غدههای سرطانی باید ریشهکن شود. خشم خاتمی تنها زمانی دیده شد که او بایستی شهروندان ایران و موکلانش دفاع میکرد و اینجا بود که سید خندان اصلاحات نشان داد که او رئیسجمهور همه ایرانیان است و ایران را متعلق به همه ایرانیان میداند.
او حتی حاضر نشد در برابر حقوق دگراندیشان و یا حتی مخالفانش سکوت کند، اگرچه با معجزه لبخند بسیاری از مخالفان و ناراضیان را با خود همراه کرد.
خاتمی در برابر قدرت سیاسی و هنگام بازگشت به کرسی ریاست جمهوری هم عنان از کف نداد و پس از بغضی کوتاه با لبخند به هوادارانش گفت که ایستادهام چو شمع و…!
لبخند همیشگی خاتمی تا پایان دوران ریاست جمهوری بر چهرهاش ماند و شاید در آن زمان همین لبخند دوستداشتنی که در اغلب تصاویرش دیده میشود باعث شد تا آنچه که بر او و دولتمردان کابینه اصلاحات میگذرد کمتر عیان نشود. اما روزگار چرخید و اکنون یک نوستالژی برای ساکنان دنیای سیاست باقی مانده است.
نوستالژی یک رئیسجمهور خندان که میتواند با معجزه لبخند و مشی بردبارانه در برابر مخالفان و منتقدان و معترضان ریشههای درخت کمسن و سال دموکراسی را در این سرزمین پهناور آبیاری کند.
نوستالژی یک رئیسجمهور خندان همچنان با نویسندگان و اهل کتاب هم همراه است؛ بهویژه آن زمان که برخی از آنان پس از پایان دوران ریاست جمهوری خاتمی که خود از میان کتابها و از کتابخانه ملی به نهاد ریاست جمهوری آمده بود، اکنون زیر سنگینترین فشارهای سیاستهای جدید متولیان و مسوولان حوزه نشر و کتاب قرار گرفتهاند.
خاتمی رفت اما نوستالژی یک رئیس جمهور خندان با مردمان این سرزمین همچنان همراه است.
آنها در طول سالهای ریاست جمهوری سید خندان دیده بودند که میتوان به مخالفان لبخند زد و حقوق ایشان را پاس داشت.
ایرانیان رئیس جمهوری را تجربه کردند که نه تنها در برابر انتقادات بی تابی از خود نشان نمیداد بلکه شهروندان را به پرسشگری و انتقاد از حاکمان خود تشویق میکرد.
اهالی این سرزمین پهناور مردی بلند قامت را در کسوت رئیس جمهور دیدند که برای دست یابی به قدرت سیاسی هیچ گاه عطشی از خود نشان نداد و همواره قدرت خود را معطوف به اراده ملت میدانست.
خاتمی آموزگار مدارا، صبر، مهربانی و پاسخگویی حاکمان به شهروندان در عرصه سیاست بود.
نفی خشونت، پاسداشت مطالبات ملت، آزادیخواهی و معنویتگرایی در کنار توجه به کرامت انسانی رئوس اندیشههای این رئیس جمهور خندان بود.
رئیس جمهور خاتمی در طول سالهای حضور در ریاست جمهوری هیچ گاه عادت به تشریفات نکرد و همواره کوشید تا خارج از قید و بندهای مناصب سیاسی با مردم سخن بگوید.
نوستالژی خاتمی و نوستالژی رئیس جمهور خندان به همراه همه آنانی که در طول این سالها با وی مانوس و همراه و یا حتی منتقد و مخالف بودند همچنان باقی خواهد ماند.
بههرحال خاتمی صحنه را ترک کرد و هنگام وداع با قدرت سیاسی صراحتا اعلام کرد که دیگر قصد حضور در رقابتهای سیاسی را نخواهد کرد، اما پس از پایان دوران ریاست جمهوری و خداحافظی وی با عرصه سیاست هنوز هم گهگاه خاتمی میتواند در لحظات بحرانی با لبخند تاریخی خویش گرهای دیگر از مشکلات این ملک را بگشاید.
گرههایی که شاید تنها راهحل آن لبخندی کوتاه است و خاتمی با معجزه لبخند آنها را پشتسر میگذارد.