نه حق تحصیل، نه حق کار

نویسنده

‏ سورنا کیانی

‏“‏‎ ‎حکومت ایران باید فورا به اقداماتی پایان دهد که با هدف ممانعت دانش آموزان بهایی از ورود به دانشگاه ها اعمال می ‏شوند.حکومت باید سریعا مشکل ‏‎800 ‎دانش آموز بهایی را حل کند که از کسب مدرک تحصیلی و تکمیل تحصیلات ‏دانشگاهی ممنوع شده اند” این بخشی از اعلامیه ی سازمان دیده بان حقوق بشر در 29 شهریور سال جاری و در آستانه ی ‏سال جدید تحصیلی در ایران است. ‏

در همان ایام جو استورک، معاون مدیر خاور میانه این سازمان، اعلام کرده بود: “سال جدید تحصیلی در دانشگاه های ‏ایران در حالی آغاز می شود که صدها دانشجوی ایرانی از حضور در دانشگاه ها به دلیل تبعیض های مذهبی پایه غایب ‏خواهند بود.“‏

بهاییان پیروان آیینی هستند که پیدایش آن به قرن نوزده میلادی در ایران باز می گردد، بنابر ادعای منابع نزدیک به این ‏آیین، اکنون 5 میلیون بهایی در سراسر جهان از ملیت های مختلف زندگی می کنند. جمعیت 400هزار نفره ی بهاییان ‏ایران، به گفته خودشان آنها را تبدیل به بزرگترین اقلیت دینی در ایران کرده است. این در حالی است که مطابق قانون ‏اساسی جمهوری اسلامی به غیر از مسلمانان تنها پیروان سه دین مسیحیت،یهودیت و پیروان دیانت زرتشتی در انجام ‏مناسک دینی آزاد هستند و به رسمیت شناخته شده اند، این بدان معناست که پیروان بزرگترین اقلیت دینی کشور از نظر ‏قانون اساسی به رسمیت شناخته نمی شوند.‏

بهاییها در ایران با محدودیتهای فراوانی مواجهند. سیمین یک دختر بهایی است که در شهر اصفهان زندگی می کند، او به ‏‏“روز” می گوید:” ما با دو گونه محدودیت مواجهیم، یکی محدودیتهای قانونی و دولتی که ما را از بسیاری از حقوقمان ‏نظیر اشتغال و تحصیل، محروم می کند و دیگری نوع مواجهه ی برخی از افراد اجتماع با ما.“‏

از او می پرسم یعنی برخورد مردم با بهاییها نا مناسب است؟ پاسخ می دهد: “عموم مردم برخورد نامناسبی ندارند، ولی ‏خب بالاخره نوع نگاه فرق می کند؛ البته خیلیها تحت تاثیر تبلیغات رسمی به ما به چشم آدمهای نجس یا خطرناک نگاه می ‏کنند، خصوصا در برخی شهرهای مذهبی تر مانند اصفهان این مسئله گاهی اوقات مشکل ساز می شود، ولی کلا ً مردم ‏عادی با ما برخورد نا مناسبی ندارند، ما هم مثل بقیه، بخشی از این مردم هستیم.“‏

پویا، جوان دیگر بهایی، که به خاطر اظهار دیانت خود بر روی برگه ی ثبت نام در کنکور سراسری از راهیابی به دانشگاه ‏محروم شده است، مهمترین مشکل جوانان بهایی در ایران را مشکل ادامه ی تحصیل و کار می داند، او می گوید:” در مورد ‏شغل هم جامعه ی بهاییان ایران در مضیقه هستند ولی به هر ترتیب ما برای خودمان مشاغل آزاد دست و پا می کنیم و از ‏این راه امرار معاش می کنیم ولی برای ادامه ی تحصیلمان در ایران هیچ راهی نداریم.“‏

پدر پویا که جزء اساتید اخراجی دانشگاه پس از انقلاب فرهنگی است (و از معدود اساتید بهایی که در ایران مانده است) می ‏گوید:” من پیش از انقلاب از دانشگاه ملی مدرک دکتری گرفتم و بعد هم در دانشگاه به عنوان عضو هیئت علمی مشغول به ‏کار شدم، ولی حالا مجبورم مواد غذایی بفروشم تا خود و خانواده ام از گرسنگی نمیریم.“‏

او ادامه می دهد: “من خودم فرد تحصیلکرده ای هستم و برایم خیلی دردناک است که فرزندانم نتوانند از سطح دیپلم بیشتر ‏تحصیل کنند.“‏

پدر پویا از تصمیم برای فرستادن پویا به اروپا یا امریکا برای تحصیل می گوید: “خوشبختانه کشورهای غربی در مورد ‏پذیرش بهاییها خیلی خوب عمل می کنند و کسانی که از ایران می روند می توانند در این کشورها آزادانه زندگی کنند، می ‏خواهم پویا را برای ادامه ی تحصیل به یکی از این کشورها بفرستم. پسر من با هوش و با استعداد است؛ او باید بتواند از ‏چیزی که شایستگی آن را دارد استفاده کند.“‏

او اما اضافه می کند که خودش و همسرش به دلیل وابستگیهای عاطفی و به رغم همه ی سختیهایی که تحمل می کنند ‏تصمیمی برای خروج از کشور ندارند.‏

بهاییان ایران همچنین به آنچه حملات گسترده و یک طرفه ی حکومت و رسانه های رسمی به دیانت بهایی می نامند ‏معترضند. آنها معتقدند که دولت با تحریف تاریخ می کوشد تصویری واژگون از دیانت بهایی ارائه دهد. یک نویسنده و ‏مترجم ایرانی که به جرم بهایی بودن مدتهاست موفق به انتشار هیچ کتابی در ایران نشده است به “روز” می گوید:“موج ‏تبلیغات علیه بهاییها در رسانه ها و روزنامه های دولتی خیلی شدید است.“‏

وی معتقد است: “پیش از این حملات عمومی در مطبوعات و رادیو و تلویزیون منجر به ارتکاب اعمال خشونت آمیز از ‏جمله قتل مردان، زنان و کودکان شده است. با توجه به وضعیت ذهنی کنونی برخی افراد، ارتکاب اعمال خشونت آمیز بر ‏علیه بهائیان ایران هنوز هم دور از انتظار نیست،در حالیکه حمله به اصول یک دین و تبلیغ علیه آن از جمله وظایف دولت ‏نیست.“‏

این نویسنده با مقایسه ی وضعیت بهاییان ایران قبل و بعد از انقلاب 57 می گوید: “در ان دوره نیز خصوصا در دهه ی 30 ‏و مقاطعی در دهه ی 50، محدودیتهایی به بهاییان تحمیل می شد با این حال وضعیت آزادی مذهبی برای بهاییان پیش از ‏انقلاب با پس از آن قابل مقایسه نیست. بهاییها پیش از انقلاب در عرصه های علمی، هنری و اقتصادی و حتی برخی ‏مناصب دولتی آزادانه حضور داشتند، بعد از انقلاب اولین گروهی که از حقوق خود محروم شدند بهاییها بودند.“‏

او همچنین بعد از انقلاب، دوران 8 ساله ی ریاست جمهوری خاتمی را تنها دوره ای می داند که اندکی از فشارها بر بهاییان ‏کاسته شد و حتی در جهت احقاق برخی حقوق آنها، از جمله حق تحصیل تلاشهایی صورت گرفت. ‏

به گفته ی سیمین در این دوره نزدیک 200 دانشجوی بهایی توانستند وارد دانشگاهها شوند. سیمین ادامه می دهد: “ما خیلی ‏خوشحال و امیدوار شده بودیم، در این زمینه آقای مهرپور رییس هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی نامه نگاریهایی با ‏برخی نهادهای دولتی کرده بود؛ ما هم تعداد زیادی شکایت به هیئت نظارت ارائه کرده بودیم که همه ی این شکایتها مستند ‏بودند. عاقبت گویا با پیگیریهای هیات و کمک آقای خاتمی بعضی تغییرات را به وجود آورده بود، ولی امید ما خیلی زود نا ‏امید شد چون تمام آن 200 دانشجو به مرور از دانشگاه اخراج شدند، من در حالی پس از یک ترم از دانشگاه اخراج شدم که ‏در ترم اول معدلم نزدیک به بیست بود.“‏

دیان علایی، نماینده ی بهاییان در دفتر ژنو سازمان ملل در همین مورد می گوید: “تعداد فزاینده‌ای از بهائیانی که در ‏دانشگاههای ایران پذیرفته شده بودند، اخراج گردیده‌اند. این امر آشکارا نشان میدهد که دانشجویان بهائی ایران هنوز با ‏محدودیت و تبعیضات شدید در زمینه‌ی تحصیلات عالی روبرو هستند.بعد از بیش از ۲۵ سال که بهائیان ایران از حضور ‏در دانشگاههای عمومی و خصوصی آن کشور محروم بودند، به دنبال تغییر سیاست دولت، ستون مذهب از اوراق مربوط ‏به ورود به دانشگاه حذف شد و در پاییز گذشته حدود ۱۷۸ دانشجوی بهائی در دانشگاههای مختلف سراسر کشور پذیرفته ‏شدند. اما تا اواسط فوریه، حداقل ۷۰ دانشجو پس از آنکه مقامات دانشگاهی متوجه بهائی بودن آنها شدند از دانشگاههای ‏محل تحصیلشان اخراج شدند.“‏

یکی از این دانشجویان اخراجی “رزیتا تشکر” نام دارد، که بعد از قبولی در آزمون سال 1385 دانشگاهها، در رشته ‏مترجمی زبان دانشگاه پیام نور، واحد دولت آباد اصفهان در مهر همان سال پذیرش می شود و تنها به مدت سه هفته اجازه ‏حضور در کلاس را پیدا می کند. ‏

بعد از سه هفته که از شروع کلاس ها در این دانشگاه می گذرد، یعنی اواسط آبان، خانم تشکر به حراست پیام نور منطقه ‏سه اصفهان احضار و همانجا حضوراً و بدون ارائه حکم و تنها به دلیل دینی که دارد همراه با ضبط مدارک و هزینه ثبت ‏نام اخراج می شود. وی بعد از اخراج، مراجعات و نامه نگاری های زیادی با سازمانهای دولتی از قبیل دانشگاه پیام نور، ‏سازمان سنجش، وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و امور دانشجویان داخلی و ‏حراست کل وزارت علوم داشته، اما هیچ گونه حکم اخراج یا پاسخی دریافت نکرده است. او به همین علت از وزارت علوم ‏به دیوان عالی عدالت اداری شعبه 5تهران شکایت کرده اما بازهم بی نتیجه مانده است.‏

در سال جاری نیز 800 دانش آموز بهایی از ادامه ی تحصیل باز ماندند. “ید الله” که فرزندش از جمله ی این دانش اموزان ‏بوده است می گوید: “در تقاضانامه ثبت نام کنکور در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷) تنها سه گزینه را می‌توان برای دین انتخاب ‏نمود. داوطلب می‌تواند یکی از سه دین زرتشتی، یهودی و مسیحی را انتخاب کند. اگر هیچ کدام از این گزینه‌ها علامت ‏نخورد، طبق توضیحات مندرج در این فرم، متقاضی مسلمان به شمار می‌آید. این کتمان عقیده برای ما بهائیان بر اساس ‏آموزه های دینی مان غیر قابل قبول است.” ‏

کانون مدافعان حقوق بشر که ریاست آن به عهده ی شیرین عبادی ـ حقوقدان و برنده ی جایزه ی صلح نوبل- است، از جمله ‏نهادهای حقوق بشری در داخل ایران به شمار می آید که حق تحصیل بهاییان را پیگیری می کند. کانون مدافعان حقوق بشر ‏پاییز امسال برنامه ای در دفاع از حق تحصیل برگزار کرد که در آن یکی از دانشجویان بهایی اخراج شده از دانشگاه که با ‏رتبه ی ممتاز در رشته ی فیزیک هسته ای پذیرفته شده بود، فرصت یافت تا از مشکلات جامعه ی بهایی ایران برای ادامه ‏ی تحصیل سخن بگوید.‏

بهاییان در ایران همچنین با مشکل مصادره ی اموال نیز مواجهند، آنها خصوصا در مورد مالکیت زمین و مسکن با ‏محدودیتهای جدی رو در رو هستند. به موجب گزارشی که در ماه ژوئن 2006از سوی “میلون کوثری” گزارشگر ویژه ی ‏سازمان ملل در امور مسکن مکفی ارائه شد از سال ۱۹۸۰ تا کنون دست‌کم ۶۴۰ ملک و خانه بهائیان در ایران مصادره ‏شده است‎.‎‏ ‏

میلون کوثری در این مورد می گوید:” فهرست اموال مصادره شده نه تنها شامل خانه و اراضی کشاورزی است بلکه اماکن ‏مقدسه بهائیان مانند گورستان و زیارتگاه آنان را نیز در بر میگیرد.” ‏

به گزارش آقای کوثری: “صاحبان این املاک نه از پیش در جریان مصادره اموالشان قرار گرفتند، و نه به آنها اجازه داده ‏شد که در مراحل مربوطه مشارکتی داشته باشند.” ‏

آقای کوثری میگوید بسیاری از اقدامات مربوط به ضبط و مصادره اموال بهائیان توسط دادگاه‌های انقلاب ایران صورت ‏گرفته است. به گفته آقای کوثری، بر اساس احکام صادره در رابطه با ضبط این اموال که وی به آنها دسترسی دارد ‏‏“مصادره اموال فرقه ضاله بهائی هم از نظر قانونی و هم از نظر مذهبی قابل توجیه است.” ‏

طی سالهای اخیر همچنین گزارشهای متعدی در مورد تخریب گورستاهای بهاییان ـ که گلستان جاوید نامیده می شود- در ‏شهرهایی نظیر نجف آباداصفهان، آباده،یزد که از مراکز مهم زندگی بهاییان در ایران محسوب می شوند منتشر شده است.‏

به هر حال با توجه به مجموعه ی گزارشهای سازمانهای معتبر بین المللی نظیر دیده بان حقوق بشر و برخی گزارشهای ‏سازمان ملل، حقوق بهاییان در ایران با محدودیتهای جدی مواجه است، اقلیت بهایی ایران طی سالهای اخیر به دنبال راه ‏حلی قانونی برای مشکلات خود بوده است، این تلاشها اما تا کنون منتج به نتیجه نبوده است. با این حال آنگونه که سیمین می ‏گوید:‏

‏” آنها نا امید نمی شوند و به تلاش، نامه نگاری و رایزنی برای احقاق حقوقشان ادامه می دهند.” هر چند سیمین معتقد است: ‏‏”کمک افکار عمومی جهانی نیز در این مسیر لازم است”.‏