همه از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران نفس راحتی کشیدند و دلایل زیادی برای آن وجود دارد. انتخاب او امید و انرژی زیادی را میان ایرانیان به وجود آورده که شاید او بتواند هر چند در بلند مدت تغییر ایجاد کند. همچنین امیدهای جدیدی برای بنبست بیپایان برنامه هستهای این کشور بوجود آمده است. روحانی که نسبت به مقام پیشین خود از اعتدال زیادی برخوردار است، تحت فشار شدیدی قرار دارد تا تحریمها را بردارد و بتواند اقتصاد ایران را به وضعیت پیشین خود بازگرداند و نشانههایی وجود دارد که حتی شاید آیتالله خامنهای رهبر ایران هم از او پشتیبانی کند.
تنها چند روز پس از جشن تحلیف نخستین چالشهای سربرآورد. اگر اولین دیدار با رهبر یک کشور خارجی نشان دهنده جهتگیری سیاست خارجی باشد، دیدار او با ولادمیر پوتین در تاریخ 12 اوت میتواند هشداری برای جهان غرب باشد.
این دیدار اتحاد بین تهران و مسکو را که در سوریه نقش زیادی ایفا میکند مورد تایید قرار میدهد. این برای دورنمای صلح برای جنگ داخلی سوریه خبر خوبی نیست. اگر این جنگ داخلی تبدیل به جنگ منطقهای شود بازیگران آن علاقه خواهند داشت که آن را ادامه دهند، هرچند که ممکن است خود سوریها به دنبال پایان دادن به آن باشند.
این واقعیت که حتی آیتالله خامنهای هم به دنبال حل مسئله هستهای است حاکی از آن است که احتمالا مسئله سلاح هستهای اهمیت کمتری نسبت به مسئله سوریه پیدا میکند. جنگی که تبدیل به راهی برای یافتن سلطه در خاورمیانه شده است. روسیه چیز کمی برای باخت و چیزهای زیادی برای برد در سوریه دارد. سقوط بشار اسد میتواند شکست بزرگی برای منافع ایران در منطقه باشد. از طرف دیگر تقویت روابط با روسیه که در جنگ سوریه هدف مشترکی پیدا کردهاند برای ایران در منطقه و همچنین در سطح جهان اهمیت خاصی دارد. بعید است موضع روحانی در مورد سوریه تفاوت چندانی با مقام پیشین او داشته باشد.
از اهمیت افتادن مسئله سلاح هستهای ایران میتواند نگرانکننده باشد اما همچنین میتواند باعث خوشبینی هم باشد. تهران هزینه سیاسی و اقتصادی بمب هستهای را درک کرده است. همچنین میداند که تلاش برای آن بیفایده است چون احتمالا آمریکا متعاقبا به عربستان هم نمونه مشابهی را خواهد داد. باید از این فرصت برای مذاکره استفاده کرد.
این میتواند از فاجعه بروز جنگ با ایران هم جلوگیری کند. میتواند برای مردم ایران نشانهای باشد مبنی بر اینکه غرب علیه مردم ایران نیست. برای اینکه یک کشور و مردمش را پایین نگه داریم تحریم نمیکنیم. ما میخواهیم با ابزار دیپلماتیک مشکل را حل کنیم. پس از 15 سال موش و گربه بازی باید به مردم ایران نشان دهیم که اگر دولتشان برای همکاری مصمم باشد ما هم تحریمها را کاهش میدهیم و همکاری سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از سر گرفته میشود.
در اولین نگاه ممکن است که مسئله هستهای نسبت به پیش از جنگ سوریه اهمیت کمتری یافته باشد، اما باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که مذاکرات هستهای در چنین شرایطی میتواند بسیار حساس باشد. اگر کشورهای غربی بتوانند با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور به توافق برسند، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که بتوانند با استفاده از این ارتباط برای حل موضوع سوریه هم تلاش بکنند. این میتواند هم برای دولت و هم مردم ایران فرصتی باشد که در منطقه و ورای اتحاد شیعه-روسیه، که میتواند درگیری های بیشتری بوجود آورد، نقش سیاسی پررنگتری ایفا کنند.
منبع: اشپیگل - 9 اوت 2013