سریال روز♦ تلویزیون

نویسنده

‏ساخت سریال های پلیسی در اواخر دهه 1360 با مضمون محوری مواد مخدر و گاه با کمک ستاد مبارزه با مواد مخدر ‏رونق گرفت. ابتدا سریال هایی کم بنیه در این ژانر ساخته شد و کسانی چون جمشید شاه محمدی یا حمید تمجیدی اولین ‏ها را روانه پرده شیشه ای کردند. بعدها نیروی انتظامی با مشارکت گسترده ای که در زمینه تولید سریال ها و فیلم های ‏سینمایی در ژانر پلیسی یا جنایی به خرج داد، پای کارگردان های کهنه کارتری چون مهدی فخیم زاده نیز به این عرصه ‏کشیده شد. خوب یا بد، دهه گذشته دوران رونق مجموعه های پلیسی شد که قرار بود چهره مثبتی از این نیرو را نزد ‏بیننده ترسیم کند. شاید از همین روست که کارگردانی چون حمید لبخنده که با سریال های جوان پسند و عاشقانه ای چون ‏در پناه تو، فقط به خاطر تو و در قلب من به شهرت رسید، این بار برای ساخت سریالی پلیسی انتخاب شده است. ‏

tv1.jpg

‎ ‎کارآگاهان‎ ‎

نویسنده: مسعود بهبهانی نیا، کارگردان: حمید لبخنده، تهیه کنندگان: ایرج محمدی، مهران مهام. طراح صحنه و لباس: ‏رضا ترابی. تدوین: بابک رضا خانی. نور و تصویر: افشین محمدی. موسیقی: حمید رضا صدری. صدابردار: مرتضی ‏اصلان زاده. طراح گریم: مهری شیرازی. محصول : شبکه سوم سیما. بازیگران: مهدی هاشمی[سرگرد ثنایی]، رضا ‏خندان[سروان رحیمی]، کامران تفتی، زهره فکورصبور[سروان صبا]، امیرلکوری، شهروزابراهیمی، محمود بنفشه ‏خواه[دکتر]، و اکبرزنجانپور. ‏

مجموعه کارآگاهان ویژه به صورت اپیزودیک ساخته شده و درهر قسمت یک داستان واقعی را روایت می کند. ‏

قسمت اول: سرگرد ثنایی سرپرست گروهی چهار نفره در اداره آگاهی تهران است. جدا از سروان رحیمی همکار قدیمی ‏اش و سروان صبا که مدتی است با آنها همکاری می کند، دو کارآگاه دیگر تازه کار شهرستانی به تازگی به گروه ملحق ‏شده اند. در اولین پرونده کارآگاهان، جسد دو جوان در حاشیه شهرکشف می شود. سرگرد و همکارانش بر اساس سرنخ ‏های موجود ردی از قاتل می یابند و…‏

قسمت دوم: گروهی سارق مسلح به بهانه خرید آپارتمان دست به سرقت می زنند، سرگرد ثنایی و گروهش با کشف چند ‏سرنخ مشترک در محل های سرقت درکمین سارقین می نشینند و… ‏

قسمت سوم: یک تکنیسین بیمارستانی درراه بازگشت به خانه کشته می شود. هیچ سرنخی از جنایتکاران در محل حادثه ‏باقی نمانده است. سرگرد وهمکاران وی برای کشف معمای قتل با کمک روش های علمی، دایره تحقیقات خود را ‏گسترده می سازند و… ‏

tv2.jpg

‎ ‎بازگشت به دوران طلایی‎ ‎

ساخت آثار اپیزودیک همیشه ازجذاب ترین انتخاب های یک کارگردان است تا با استفاده از این عنصردر فیلمنامه ‏امکان پرداختن به قصه ها وداستان های بیشتری را داشته باشد. درام پلیسی اصول و قواعدی دارد که اگررعایت نشود ‏باعث دلزدگی مخاطب درفرآیند ارتباط می شود. “کارآگاهان” از عناصربسیارخوبی درپیشبرد داستان هایش سود می ‏جوید، و آن انتقال اطلاعات به مخاطب به صورت تدریجی است. این ترفند این امکان را در اختیار نویسنده می گذارد تا ‏مخاطب را قدم به قدم با شخصیت ها همراه کرده و او را تبدیل به بخشی ازعنصر جستجوگر قصه کند. درواقع نویسنده ‏از این تمهید در تمام اپیزودها استفاده کرده، در اپیزود اول داستان، جسد دوجوان در حاشیه شهرپیدا می شود و مخاطب ‏هم مانند سرگرد ثنایی اطلاعات کامل و درستی درباره این رویداد ندارد. این تمهید ازهمان قسمت اول مجموعه باعث ‏جذاب شدن داستان و طراحی یک معما برای مخاطب شده است. ‏

tv3.jpg

اما نکته ای که شاید بدون اغراق در تمامی مجموعه های پلیسی سیما به چشم می خورد، پرداخت تک بعدی شخصیت ‏های است. گویی تمام افسران پلیس پاک ومنزه هستند. البته ناگفته نماند برای اینکه آقایان درنیروی انتظامی مکدر نشوند ‏این اتفاقات روی می دهد و برای گرفتن امکانات یا حمایت های مادی و تجهیزاتی راه دیگری هم وجود ندارد. ‏

دربخش کارگردانی، لبخنده به خوبی ازتجربه خود استفاده می کند و کمی از این پرداخت اغراق گونه شخصیت ها می ‏کاهد. دکوپاژ او متناسب با فضاها و سوژه های قصه اتفاق افتاده است. به عنوان مثال در اپیزود دوم وقتی مخاطب با ‏سارقان روبرو می شود کارگردان از طریق نماهایی متقاطع و تند چهره سارقان را به درستی نشان نمی دهد و با استفاده ‏از این انتخاب بر کشش قصه می افزاید. در واقع لبخنده دکوپاژش را به دو بخش تقسیم می کند. صحنه های کلانتری که ‏از ریتم تندی برخوردار نیستند و صحنه های قتل و جنایت که تنش و کشش صحنه ها بالاست. لبخنده متناسب با این ‏فضاها نماهای خود را انتخاب کرده است. ‏

tv4.jpg

اتفاق مثبت دیگری که در بخش کارگردانی روی داده، ساکن نبودن جای دوربین در اکثرصحنه هاست. لبخنده با ‏هوشیاری نقش دوربین را به یک جستجوگر ارتقاء داده، و همین امر کمک شایانی به ریتم مناسب اثرکرده است. نکته ‏دیگردر کارگردانی، انتخاب صحیح و مناسب اکثربازیگران است. مهدی هاشمی درنقش سرگرد ثنایی بازی قابل قبولی ‏از خود ارائه می دهد. هاشمی از بازیگران کهنه کار و با تجربه سینما و تلویزیون به شمارمی آید که یکی ازویژگی های ‏ممتازبازی اش در تسلط بی نظیری ست که بر نقش هایش دارد. هاشمی هم اکنون سریال روزگارقریب را هم در سیما ‏در حال پخش دارد که در آنجا هم درنقش دکترقریب خوش درخشیده است. اکبرزنجانپور و رضا خندان هم بازی های کم ‏نقص و روانی از خود ارائه می دهند. در واقع لبخنده بیشتر بازیگران خود را از میان بازیگران تئاتری انتخاب کرده ‏است و همین امر کمک شایانی به یکدستی بازی ها کرده است. “ کارآگاهان” بیش از آنکه یک درام پلیسی باشد، نقطه ‏عطفی در کارنامه کاری لبخنده در تلویزیون به شمارمی آید. ‏

شبکه تهران درساخت مجموعه های تلویزیونی پیشروترین شبکه است. نگاه کارشناسانه مسئولین این شبکه درچند سال ‏گذشته نسبت به اکثر برنامه های تولیدی، این شبکه را به سوی پیشرفتی قابل قبول سوق داده است. سریال “شهربیدار” ‏از مجموعه هایی است که به داستان انقلاب وحواشی آن می پردازد. اما نوع پرداخت داستان، و نگاه متفاوت کارگردان ‏و نویسنده، اثری را پیش روی مخاطب قرارمی دهد که نسبت به نمونه های سفارشی پیشین که به تحریف تاریخ می ‏پردازند، بیشتربا واقعیت انطباق دارد….‏

tv5.jpg

‎ ‎شهربیدار‎ ‎

نویسنده: مسعود بهبهانی. کارگردان: مجید جوانمرد. تهیه کننده: محمد رضا ایزدی. طراح صحنه و لباس: کیان کاشفی. ‏تصویربردار: رضا اسدی. مدیرتولید: علی محمودی. طراح گریم: مرتضی کهزادی. موسیقی: محمد مهدی کورنگی. ‏بازیگران: جهانگیرالماسی[حاج آقا]، پویا امینی[مسعود]، شیوا ابراهیمی[هانیه]، اصغرمحبی[عباس]. محصول : شبکه ‏تهران – هلال احمرجمهوری اسلامی.‏

حاج آقا که دربحبوحه انقلاب سرپرستی یک گروه انقلابی را برعهده دارد، براثرتعقیب و گریزی با ماموران امنیتی ‏زخمی می شود. او توسط استواری ناشناس ازدست مامورین نجات می یابد. حال سال ها ازآن اتفاق گذشته و حاج آقا با ‏پیدا کردن لباس خونین استواردر زیرزمین خانه اش، تصمیم به یافتن هویت استوارمی گیرد اما… ‏

‎ ‎سبقت متن ازعوامل !!!‏‎ ‎

نویسنده مضمون نا آشنا وغریبی را برای قصه گویی انتخاب نکرده، اوبه سراغ اتفاقی رفته است که اکثریت مردم سابقه ‏آشنایی ذهنی با آن دارند. اما نویسنده به خوبی ازعناصردرام سود جسته است و به خوبی جهان داستانی وشخصیت ‏هایش را گسترش داده ومخاطبان را درگیر روایت می کند. ‏

روایت ازدی ماه 57 و درگیری مردم با ماموران درخیابان ها آغازمی شود. حاج آقا که سرکرده یکی ازگروه های ‏انقلابی است مورد تعقیب گارد ویژه قرارمی گیرد. درست درهمین لحظات است که نویسنده توانایی خود را دراستفاده ‏ازابزارش به رخ می کشد. او درلحظه اوج تعقیب وگریز، فلاش فورواردی-رجوع به آینده- می زند و روایت را ‏اززاویه دیگری دنبال می کند. این انتخاب نویسنده کمک شایانی به ایجاد تعلیق در روایت وپیوستگی ارتباط مخاطب با ‏اثرمی کند. این تمهید دربیشترلحظات داستان به درستی اتفاق می افتد و کارگردان هم به خوبی ازاین شگرد سود می ‏جوید. ‏

خلاقانه ترین صحنه ای که نویسنده طراحی کرده، زمانی ست که حاج آقا پس از تعقیب و گریز و درگیری با ماموران ‏درکوچه بر اثر گازاشک آور، بینایی خود را برای مدتی کوتاه ازدست می دهد. و این دقیقا زمانی است که استوار که ‏خودش نیز زخمی شده، به حاج آقا کمک می کند. دراین صحنه تاثیرگذار، حاج آقا نمی تواند استوار را برای آخرین بار ‏ببیند. او به خواب می رود و هنگامی که ازخواب برمی خیزد، استواررفته است. در واقع نویسنده نیرویی را فرای ‏نیروی روانی شخصیت ها دراین صحنه طراحی کرده است. نیرویی که ازبیرون- طبیعت- کنترل امور را به دست دارد ‏وبخش اعظمی ازواقعیت متعلق به اوست. ‏

کارگردان نیز به خوبی شگردهای نویسنده را به کار بسته، و دکوپاژ و نوع روایت خود را براساس آن بنا کرده است. ‏انتخاب رنگ خاکستری در صحنه های مربوط به انقلاب، فلاش بک های روان و بسیارخلاقانه ازنکات برجسته ‏کارگردانی است. اما دراین میان کاستی هایی هم به چشم می خورد که اگرکارگردان تمرکز و دقت بیشتری به خرج می ‏داد، تاثیرقابل ملاحظه ای در ارتقای کیفیت مجموعه به وجود می آمد. ازاین عناصرمی توان به ضعیف بودن بازسازی ‏صحنه های درگیری انقلاب و میزانسن های داده شده به بازیگران درآن – عدم هدایت صحیح سیاهی لشکرها درصحنه ‏های درگیری – میزانسن نامربوط وغلط مسعود دربازگشت به آینده(علت دوربین به دست بودن او در صحنه مشخص ‏ومنطقی نیست !) و… اشاره کرد. ریتم بیرون قاب به خوبی ازکاردر آمده، اما ریتم درون قاب دربعضی لحظات ‏دچارتوقف و کندی می شود. ‏

نکته تاثیرگذاردیگری که کمک شایانی به باورپذیری قصه وشخصیت ها می کند، گریم بازیگران است. طراحی گریم ‏بسیار ماهرانه و باورپذیر و متناسب با فضاها انجام گرفته است. شاید ایراد اصلی کارگردانی، ناهماهنگی میان بازی ‏بازیگران است. جهانگیرالماسی بازی خوبی دربخش گذشته ازخود به نمایش می گذارد، اما دربخش زمان حال، با ‏انتخاب لحنی نامناسب با شخصیت مخاطب را ازخود دورمی کند. پویا امینی هم برطبق روال گذشته خود نقش یک جوان ‏بی دست و پا و حرف گوش کن را بازی می کند. دیگربازیگران هم بازی قابل قبولی ازخود ارائه می دهند. به نظرمی ‏رسد که در”شهربیدار” متن اثر از دیگرعوامل جلوتر حرکت می کند و دیگران هم مانند نویسنده برابزارخود اشراف ‏کامل داشتند، مخاطب با اثری کم نقص تر مواجه بود.‏