ترس نظام از انقلاب اوکراین

بیژن صف سری
بیژن صف سری

فرزانه ای می گفت ما همواره ستایشگر هر آنچه خود نداریم هستیم؛ تا نگوئید به کدام نشانه، ستایش وشادمانی هایی که همواره در حمایت از مردم دیگر سر زمین هائی که در اثر مبارزه بر علیه ظلم، به آزادی رسیده اند را به یادتان می آورم. نمونه اخیر این خصلت را در همین ماجرای انقلاب مردم اوکراین به وضوح می توان دید تا بدانجا که وزیر دادگستری و دیگر ولایتمداران وادار به اولتیماتوم می شوند.

درفرهنگ ما ایرانیان ضرب المثلی وجود دارد که “چوب را که برداری گربه دزده فرار می کند”. حال چرا این ضرب المثل را در اول این نوشتار بدون مقدمه آوردم؟! دلیلش همین اولتیماتوم اخیرجناب وزیر دادگستری، آقای پور محمدی است که با پیروزی انقلاب مردم اوکراین چنان به وحشت افتاده که پیش عرض می شود و به مردمی که خود را با هر شرایط ظالمانه ای وقف داده اند، هشدار می دهد که “مبادا امر بر عده‌ای در داخل مشتبه شده باشد”.

بی شک آنچه امروز در اوکراین باعث شگفتی جهانیان گردید آینه تمام نمایی از آینده نظام های بر آمده از ظلم است به شرط آنکه میل آزادی، نه به حرف و شعار که در عمل در ذات آزادی طلبی ملت جان به لب رسیده از ظلم وجود داشته باشد؛ خصیصه ای که در حال حاضردر ایران دیده نمی شود چرا که به مصداق آن شعر معروف “شرط اول قدم آن است که مجنون باشی”.
و اما نکته قابل تعمق در موضع گیری جناب وزیر دادگستری در مورد ماجرای اوکراین، خاصه وقتی که می گوید “کشور و نظام ما قابل مقایسه با اینجاها (اوکراین )نیست”، تشخیص درست و به حق این عمله ظلم از “تفاوت” ها است؛ تفاوت بین نظام جمهوری اسلامی با سایر حکومت های دیکتاتوری که همچون حکومت “ویکتور یانوکوویچ” رئیس جمهور فراری اوکراین از قدرت ساقط شده اند و یا در حال فروپاشی هستند، که اگر نبود این تفاوت ها، بی شک ما نیزبا همان دو جنبش سرکوب شده خود، تاکنون به وصال رسیده بودیم ومانند همه جنبش های ده سال اخیر در منطقه مثل جنبش موسوم به بهار عربی و یا خیزش های آزادیخواهانه دیگردر سایر نقاط جهان، به آنچه می خواستیم رسیده بودیم.

 اما این تفاوت ها در چیست که وزیر دادگستری با ان سابقه مشعشع خود در عملگی ظلم به این صراحت از آن دم می زند؟ آیا این تفاوت غیر از قساوتی است که بی حد و اندازه در ولایتمداران وجود دارد؟ تا کنون در هیچ یک از حکومت های دیکتاتوری ساقط شده اخیر، قساوتی به حد اندازه ولایتمداران دین فروش حاکم بر کشورمان وجود نداشته است. کدام یک از قساوت های دیکتاتوران ساقط شده در ده سال گذشته و یا حتی بیش از آن، را سراغ دارید که با فساد، کشتار، ویرانی و…. دین فروشان حاکم براین کهنه دیار قابل مقایسه باشد؟ طرفه آنکه صرف نظر از تفاوت بین نظام ولایی با سایر نظام های دیکتاتوری در جهان، فرق بین ملت ها هم خود مزید برعلت پایداری و دوام بقای این جباران حاکم بر کشورمان گردیده؛ تفاوتی که تا کنون کمتر به چشم روشنفکران و مصلحان جامعه آمده، فرهیختگانی که با همه دغدغه وطن خواهی و آزادی طلبی، بجای نقد جامعه ظلم پذیر مدام در حال دمیدن به زیر بال و پراوهستند تا بدانجا که امروزهمه ما در توهم مبارزه با استبداد حاکم بر کشورمان، هر روز بیشتر از دیروز در منجلاب ظلم فرو رفته ایم و باور نداریم که آب از سر گذشته است و تنها به این دلخوشیم که با هر تحولی در منطقه به ستایش و به به گویی مبارزان دیگر کشور های بپا خاسته بر علیه ظلم، خود را تسکین دهیم. آنچنانکه در تمام سال هایی که مردم ستم دیده جهان پیرامون ما در حال مبارزه بودند، جز نظاره کردن و به به گفتن هیچ تلنگری در جهت بیداری و مبارزه واقعی با ظلم را در ما بر نمی انگیزد و تنها در مقایسه با دیگر مردم بپا خاسته بر علیه ظلم مثل مردم تونس، یا ملت مصر و….شرایط خود را متفاوت از سایر ملت های تحت ستم می دانیم و در توجیه ظلم پذیری خود به صد بهانه متوسل می شویم. تو گویی تافته جدا بافته از خلق جهان هستیم، تو گویی ظلم با ظلم فرق دارد و یا مبارزه بر علیه ستم تابع موقعیت جغرافیایی و نژادی است وتفاوت دارد، در حالیکه ظلم، ظلم است و مبارزه با آن به هر شکل و صورتی، نه گفتن به ستمگران محسوب می شود.