تازهترین آثار چاپی
تهمینه در راه
نویسنده: ناهید کهنهچیان
ناشر: قطره
تعداد صفحات: ۷۰ صفحه
قیمت: ۵۰۰۰ تومان
تهمینه در راه مجموعهی داستانهایی است به تمام معنا زنانه. هر داستان زنی را در موقعیتی ویژه نشان میدهد. اغلب با درونگویههایی گنگ آغاز میشوند و بعد به وضوحی امپرسیونیستی میرسند. این مجموعه نامش را از داستان اولش “تهمینه در راه” گرفته است. داستانی در ۱۲ بخش کوتاه که ماجرای تهمینه مادر سهراب را روایت میکند. در شاهنامهی فردوسی هرچه هست دانای کلی مردانه است که داستان فاجعهبار سهراب و رستم را نقل میکند، نویسندهی این داستان، ماجرا را از نگاه تهمینه میبیند و آن را با احساسات و عواطف زنانه جان دوباره میبخشد.
از خوب به عالی
نویسنده: جیمز کالینز
مترجم: ناهید سپهر
ناشر: پیک آوین
تعداد صفحات: ۳۰۴ صفحه
قیمت: ۲۴۰۰۰ تومان
از خوب به عالی همان طور که از نامش بر می آید، مسیر رشد و بالندگی را ترسیم می کند. عرصه های بزرگ اقتصادی را ارایه می دهد. خوب دشمن عالی است. این مهمترین مفهومی است که جیم کالینز نویسنده کتاب سعی دارد خواننده را متوجه آن کند. آقای کالینز به همراه تیم تحقیقاتی خود حرکت مجموعهای از شرکتها را در طول ۳۰ سال بررسی کردهاند و به نتایجی رسیدهاند که نشان میدهد چرا تعدادی از شرکتها از مرحله خوب رد میشوند و به سطح عالی میرسند. ما شرکتهایی رو میشناسیم که خوب هستند. شرکتهایی در دورهای رشد فزایندهای دارند و دوباره افول میکنند. اما شرکتهای عالی که اتفاقا ممکن است نامشان به اندازه شرکتهای خوب شناخته شده نباشد، همواره رشدی صعودی را تجربه میکنند و ارزش سهام آنها چندین برابر نرخ سهام بازار است. اگرچه کتاب در سال ۲۰۰۰ منتشر شده اما هنوز هم ارزش مطالعه دارد چرا که نکات فوقالعاده کلیدی را در مدیریت کسب و کار مطرح میکند. البته باید بگم که از سال ۲۰۰۰ تا کنون یعنی در طول ۱۰ سال گذشته بخشی از مفاهیم و تئوریها دستخوش تغییر شده. مثلا الگوهای مدیریت منابع انسانی در شرکتهای پیشروی کنونی کمی با الگوهایی که در کتاب معرفی شده متفاوت است. یا حداقل ممکن است باعث ایجاد سوال شود. اما در نهایت هیچکدام از این موارد باعث نمیشود که از خواندن این کتاب بتوان صرفنظر کرد. در کتاب با بررسی شرکتهای سطح عالی الگوهایی برای نقش مدیران، نیروی انسانی، تمرکز بر حوزه کسب و کار و نقش تکنولوژی در موفقیت ارائه شده و شما متوجه میشوید که شرکتهای سطح عالی در هرکدام از این موارد چه رویکردی داشتهاند. کتاب توسط خانم ناهید سپهرپور ترجمه شده و انتشارات آوین آن را به چاپ رسانده. قیمت پشت جلد کتاب ۷۵۰۰ تومان است.
قدرت انعطافپذیری
نویسنده: دیمیان هیوز
مترجم: سمانه فلاح
ناشر: طاهریان
تعداد صفحات: ۱۲۰ صفحه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
دمیان هاگز پدید آورنده فن نوین تفکر خلاقانه یا انعطاف پذیری است او ارائه دهندة روشها و تکنیکهای چگونگی هماهنگی و سازگاری با زندگی شخصی و مسائل شغلی استسالها پیش هاگز وارد باشگاه جوانان منچستر شد تا به اعضای آن که بیشتر جوانان بودند، بیاموزد که چگونه می توان بدون هیچ گونه خشونت در بازی ها مسابقات پیروز شد و به مدال های جهانی دست یافت. هدف کلی او آموختن روش های درست زیستن و خلاقانه فکر کردن به افراد جامعه است. رویکردهای تازه و جالب او مورد توجه آقای ریچارد برنسون ؛ محمدعلی کلی، تری لهی، تایگروودز، جانی ویکین سون و آقای آلکس فرگوسن تیز قرار گرفت. اگرشما علاقمند هستید تا با نظرات و روش های خلاقانه دمیان هاگز آشنا شوید، می توانید این کتاب را بارها مطالعه کنید.
مهم نیست که چند ساله هستید مهم این است که شما برای رفتارهایتان مسئولید و نباید به خود و دیگران بی احترامیکنید. اگر در سنین میانسالی باشید، ارزش و تأثیر رفتارهایتان را بهتر درک میکنید و میتوانید تصمیم بگیرید که چه کارهایی را انجام دهید و از چه کارهایی اجتناب کنید.
(جری اسپرینگر مجری برنامۀ تلویزیونی و شهردار سابق سی سی ناتی)
اوه، جری اسپرینگر؟؟؟ شاید با خودتان فکر کرده باشید که این کتاب حاوی مجلات و نقل قولهای افراد مشهور در دنیا باشد. اینطور نیست اما به نظر من گفتههای اسپرینگر ارتباط زیادی با مطالب ذکر شده در این کتاب دارد.
تا کنون دریافتهایم که افراد در دنیا به سه گروه تقسیم میشوند:
افرادی که خودشان باعث میشوند اتفاقاتی در دنیا رخ دهند.
افرادی که فقط به اتفاقات رخ داده نگاه میکنند.
افرادی که فقط میپرسند چه اتفاقی افتاده است؟
باید بگویم نظر من بیشتر جلب گروهی میشود که به سرنوشت اعتقاد دارند و آن را آنگونه که هست میپذیرند. حتماً میپرسید که منظورم چیست؟ گروهی از افراد ترجیح میدهند که بیشتر مسائل را خودشان تجربه کنند تا اینکه گفتهها و اظهارات دیگران گوش دهند. آنها وقتی چیزی از کسی میشنوند، دائماً از خود میپرسند، اگر این طور بود چه میشد؟! اگر مدیر من میدانست که من چنین تواناییهای خوبی دارم چه میکرد؟ اگر مردم متوجه میشدند که من بسیار با هوش و با چه میکرد؟
اگر موفق تر از حالا بودم چه اتفاقی میافتاد؟
به شما پیشنهاد میکنم تعداد دفعاتی که در طول روز از خود چنین سئوالاتی را میپرسید، بشمارید و به میزان انرژی خود برای انجام هر یک از آنها فکر کنید. ترجیح میدهید که کدام کار را به جای دیگری انجام دهید؟؟؟
“وودی آلن میگوید: دنیا به دست افرادی میگردد که بیشتر احساس حضور میکنند. هنگامیکه با افراد موفق در دنیا صحبت میکنید، همۀ آنها میگویند: زندگی نه حاصلی دارد نه عذر و بهانهای: فقط محلی است برای نشان دادن وجود خود.
به گفتۀ جورج برنارد شاو توجه کنید:
“مردم همیشه به جای اینکه خود را سرزنشکنند، شرایطشان را مورد سرزنش قرار میدهند. اما من به شرایط هیچ اعتقادی ندارم. مردمیکه در این دنیا هستند، باید خودشان سرنوشت و شرایط را تعیین کنند و اگر نتوانند شرایط دلخواه خود را پیدا کنند، باید آن را بوجود آورند. “
روزی ریچارد برنسون در یک سفر به نیویورک پرواز کرد. در آن روز آن شرکت هواپیمایی در برنامههایش دچار مشکل شده بود و معلوم نبود که مقصدش آمریکاست یا نیویورک. در طول مسیر ریچارد فقط به این موضوع فکری کرد که رقابت با چنین شرکتهای ضعیف که در مدیریت برنامه ها دچار مشکلات فراوانی هستند بسیار آسان است. سر انجام او تصمیم گرفت که شرکت هواپیمایی ویرجینیا آتلانتیک را تأسیس کند. او با کمیتفکر، قدرت رقابت با شرکتهای مختلف را به دست آورد و توانست به بهترین موفقیت دست پیدا کند.
گروهی از روانشناسان عقاید و نگرشهای چند راهبه را مورد بررسی گروهی از روانشناسان عقاید و نگرشهای چند راهبه را مورد بررسی گروهی از روانشناسان عقاید و نگرشهای چند راهبه را مورد بررسی اینکه بخواهند از منبع خاصی کمک بگیرند.
سرانجام میتوان خاطرنشان کرد که اگر به نظر شما جری اسپرینگر به مسئلۀ انتخاب شرایط مختلف و استفاده از تواناییها کمیکوته بینانه عمل کرده است، من این فصل را با سخن پربار یکی دیگر از فلاسفه به پایان میرسانم.
“فلسفۀ من نه تنها این نیست که شما فقط در زندگیتان مسئول هستید، بلکه میبایست در مقابل تمام کارهایی که از شما سر میزند و تصمیمهایی که در هر لحظه میگیرید، حساس باشید. اگر چنین کنید شاید در این لحظه فرصت را از دست بدهید، اما در لحظۀ بعد حتماً در مسیر درست زندگی خود قرار میگیرید.
جادوی مدیریت
نویسنده: دیپاک ماهندرو
مترجم: مهدی قراچهداغی
ناشر: نخستین
تعداد صفحات: ۲۴۸ صفحه
قیمت: ۸۰۰۰ تومان
برای پیدا کردن راه حل مسایل باید عادت اندیشیدن خلاق را در خود ایجاد کنیم و این در صورتی میسراست که از نظام های عادی و متعارف پا بیرون بگذاریم واز زاویه دیگری به مساله نگاه کنیم: در ضمن مهم است که یک مشاهده گر خوب باشیم و به همه اتفاق های پیرامون خود توجه کرده وانچه را که میبینیم جذب کنیم. انچه را که میشنویم و احساس می کنیم به درون بکشیم ووقتی مساله ای بروزکرد ازاین مخزن اطلاعاتی خود بری حل استفاده کنیم. ارشمیدس احساس کرد که بدنش در اب وان حمام شناور است نیوتون هم افتادن سیب را دید. دیگران هم دیدند که سیب از درخت می افتد و بدنشان در اب شناور میشود اما این دو دانشمند به طرز دیگری نگاه واحساس کردند و نتیجه ان شد که مفاهیم شناوری و جاذبه صورت خارجی پیدا کرد. تردیدی در این نیست که دانش وتجربه به اشخاص کمک می کند تا افق دید وسیعتری داشته باشند اما در نهایت این فرایند اندیشیدن است که منجر به راه حل واکتشاف میشود.
کسی هست که تفاوتی ایجاد میکند.
واوکسی جز شما نیست. شما رهبرهستید بدون توجه به ماموریتی که دارید این گونه فکر کنید دیری نمیگذردکه می بینید سعادتمند تر شدید رضایت خاطر بیشتری دارید وسطح درامدتان افزایش یافته است.
هوش عاطفی
هنر برقراری روابط
نویسنده: پاتریشیا پتن
مترجم: جواد شافعی مقدم - نیره ایجادی
ناشر: پل
تعداد صفحات: ۲۰۰ صفحه
قیمت: ۷۵۰۰ تومان
مشکل بر قراری روابط امروزی: امروزه مشکل بر قراری ارتباط همانند گذشته است. تفاوت عمده دراین است که روابط امروزی قربانی یکسری مسائل گردیده است به عبارتی دیگر، برای بسیاری از افراد که با هم رابطه دارند، چنانچه نتوانند تقاضاهای طرف مقابل را بر آورده سازند بر گشت عرضه ممکن نخواهد شد. این تقاضاها: پول، وقت مفید، روابط جنسی، رفتار اجتماعی مناسب و عرضه: کامروایی خویشتن، مصاحبت، آسایش خانواده، زمینه اخلاقی و احترام متقابل را در بر می گیرد. مشکل اساسی روابط، محبت وشروط است که وجود عشق و یا عدم وجود عشق را مشخص خواهد کرد. بسیاری از افراد در بر قراری روابط بیشتر به گرفتن شائق اند تا دادن. علت عقب ماندگی این نگرش، جوامعی است که دیگر از حس وحدت یا همیاری حمایت نمی کنند.
امروزه در بر قراری روابط، ۸ مشکل اساسی وجود دارد
۱- رفتار های خودپسندانه و برخوردهای نا مناسب:
۲- رفتار های عاری از عشق و محبت: اغلب، مردم حتی زمانی که همدیگر را دوست دارند کار ها را بدون عشق و محبت برای یکدیگر انجام می دهند رفتارشان صرفا سرزنش آمیز است. برای ایجاد اعتماد، کلام بی ادبانه یا تحکم آمیز آسیب زاست. چگونه فردی می تواند به فرد دیگری اعتماد کند هنگامی که نگران اتفاقی است که ممکن است برایش رخ دهد؟ تنها وجود عشق و محبت سبب پیشرفت اعتماد می گردد.
۳- فزونی رفتارهای عاری از احترام و همیاری خالصانه: رعایت احترام در برقراری رابطه مثبت ضروری است. افراد به هنگام مشاهده رفتار عاری از احترام، متوجه می شوند که نسبت به آنها بدرفتاری شده است و احساس حقارت می کنند. به طرق گوناگون می توان به افراد بی احترامی کرد.
۴- تمرکز ما بیشتر برگرفتن است تا دادن: برقراری روابط، جاده ای ۲ طرفه است. آنچه می گیرید و آنچه می دهید به یکسان حائز اهمیت است. توجه صرف به عوامل خارجی می تواند به مرور در زندگی سبب مشکلات درونی گردد. مشکلات درونی سبب بروز خشم، ناکامی، تنفر، کینه توزی و خصومت می شود و از انباشتن چنین احساسات انفجاری پدید می آید که می تواند فرصت برقراری رابطه ای مثبت و شاد را از بین ببرد.
۵- صحبت کردن در مقابل گوش کردن: بین صحبت کردن و گوش کردن باید توازنی برقرار کرد اگرفردی تنها شنونده باشد دیگر نمی توان او را شناخت و از اندیشه اش آگاه شد کیفیت صحبت کردن به اندازه گوش کردن حائز اهمیت است. اگر ما نسبت به شنونده بی توجه و سوء استفاده گرباشیم از او سود جسته ایم. صحبت کردن نیز می بایست با احترام، احساس آگاهی و صداقت صورت گیرد.
۶- ناسازگاری و گناهکاری: در هر رابطه ای چه کاری و چه شخصیتی، همیشه فردی باید ببخشد. اگر طرفین هر دو بخواهند بگیرند فرصتی برای حل مشکلات پیش نخواهد آمد.
۷- فرونشانی هیجانی: افرادی که نمی دانند چطور هیجاناتشان را ابراز دارند موانعی ایجاد می کنند که دردناک و محدود کننده است. هیجانات مثبت اگر مضری برای ابراز نیابد بدون استفاده باقی خواهد ماند. روش مناسب برخورد با هیجانات این است که نوع احساستان، علت بروز آن و در صورت منفی بودن هیجان، روش موثر عملکردتکانه شما را مشخص نمایید.
۸- شخصیت نابسنده وانتظارات حرفه ای: مشکل اساسی بسیاری از روابط عدم آگاهی از نحوه ی تلفیق مطلوب انتظارات فردی و حرفه ای است.
پادشاه
نویسنده: دونالد بارتلمی
مترجم: مزدک بلوری
ناشر: نی
تعداد صفحات: ۱۷۶ صفحه
قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان
دونالد بارتلمی در رمان پادشاه، که بازگویی افسانه آرتور است، شوالیههای سلحشور میزگرد را به اوج بیرحمیهای جنگ جهانی دوم میآورد. آرتور شاه انگلستان است و وینستون چرچیل نخستوزیر او. دانکرک سقوط کرده است، اروپا در آستانهی از هم پاشیدن است، ازرا پاوند و لرد هوهو امواج رادیویی را مسموم میکنند، موردرد به آلمان نازی گریخته است و شاه آرتور و شوالیههای ستایشآمیز، در کنار سایر قوای متفقین، سخت مشغول نبرد با نازیها هستند. “جام مقدس” در این روایت بهصورت بمب اتم ظاهر میشود ـ “ابرسلاحی که با آن میتوانیم دشمن را گوشمالی دهیم و چوب لای چرخش بگذاریم” ـ و شوالیهها باید تصمیم بگیرند که یا از شیوهی دلاورانهی خود پیروی کنند یا نوعی شقاوت مدرن را برگزینند. نویسنده با بهکارگیری زیرکانه و خندهاور زمانپریشی نشان میدهد که جنگ در نمایش شقاوت و پوچی انسانی نقشی کلیدی دارد. اما آرتور در تصمیم به رویگرداندن از قدرت جام، بیمیلی خود را به پیشرفتن در این راه اعلام میکند: “این شیوهی جنگیدن ما نیست. جوهر حرفهی ما رفتار درست است و این جام مقدس دروغین سلاح شوالیهها نیست. “
اینجا نرسیده به پل
نویسنده: آنیتا یارمحمدی
ناشر: ققنوس
تعداد صفحات: ۲۱۶ صفحه
قیمت: ۸۵۰۰ تومان
رمان با استفاده از دیدگاه اول شخص و با رعایت توالی خط زمانی، به برههای از زندگی سه دختر دانشجو در کلانشهری چون تهران میپردازد. سه دختر دهه شصتی که هریک دارای دغدغههای ذهنی جداگانه به خود هستند. یکی درگیر مشکلات اقتصادی – مالی برای ادامه تحصیل است و دیگری با کنکاش در روابط عاطفی از دست رفتهاش روزگارش را به ملال گره میزند و سومی درگیر کشمکشهای خانوادگی – دانشجویی است.
هر کدام از راوی ها سعی دارند واگویه هایشان از زندگی پیرامون خود را به نحوی تصویر کنند تا هر چه واقعی تر به نظر بیاید آنجا که آیدا در دانشگاه وقتی میبیند یک نفر مقابل آسانسور دکمه روشن آسانسور را بارها میفشارد تا آسانسور زودتر به طبقه مورد نظر او برسد آنقدر واقعی بیان می شود که خواننده را با این واقعیت پنهان ولی حقیقی روبرو می کند که حماقت حس می شود ولی هیچگاه اعتراف نمی شود !؟
“عینهو سریالهای آبکی تلویزیون شد که اگر خودم حکایتش را میشنیدم میزدم به رگ دلقکبازی و “برو بابا کی باور میکنه!”. برای همین لالمونی گرفتم و حرفی نزدم به کسی. نه مهتاب، نه رویا که داشت حاضر میشد تا برود آموزشگاه. اما آخرش دلم تاب نیاورد، چون باورم نمیشد امروز منحصرا روز محمد بشود، و توی مخم نمیرفت قیافه جدی و عوضشدهاش توی آن عکس و اینکه توی همچی گروهی ایستاده بود و… یعنی این همه پیشرفت یکهویی؟!
آخر به مهتاب گفتم، همین نیمساعت پیش. بغ کرده بود کنج تختش و خرسک جان ناز نازیاش را نوازش میکرد. پکهای آخر را میزدم به سیگار و باد خنک از درز باز پنجره میخورد به صورتم. گفتم: “ظهر دم تالار وحدت عکس محمد رو دیدم. ” خاک سیگار را تکاندم. سینه سپر کردم؛ شکل خود محمد توی عکس. “آٔقا همچی… لباس فرم پوشیده بود، این جاها همه بتهجقه، تار به دست و…”
“نه! راس میگی؟! اجرا داشته؟” پورخند زدم. “بَ… له! یه ماه پیش، همین بیخ گوشمون. آبان تا آذر هشتاد و نه.” عروسک را نشاند کنارش و دست کشید روی کله خنگ و گردش. گفت: “منتظر بود با تو به هم بزنه، بعد بره بچسبه پی کار؟” خواستم مسخرهبازی در بیاورم و شستها را بگیرم طرف خودم که: ما باهاش به هم زدیم آبجی، ما به هم زدیم، ولی حسش هیچجوری نبود”…