آقا! کردید و شد

نوشابه امیری
نوشابه امیری

محمود احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی خود در ترکیه در پاسخ به سئوال خبرنگاری در مورد خروج بیش از 18 میلیارد دلار از کشور، با همان لبخند های همیشگی، اول گفته: خب اگر خورد که نوش جانش! بعد هم پرسیده:  حساب کنید ببینید برای خروج این مقدار ارز و پول چند تریلی لازم است! اصلا می شود؟

حیف کسی آنجا نبودکه بگوید:  آقای احمدی نژاد! کردید و شد. سال هاست شما و جریانی که امروز شما را به سخنگویی برگزیده، از این دست کارها، کرده اید و شده. بدترش را هم کرده اید و می کنید و شده است.

چگونه؟ می خواهید به شیوه خود شما “بگم”؟ “بگم”؟

می گویم؛ با این تفاوت که دل ما به اندازه شما خوش نیست که بخندیم و بگوییم؛ جان و مال ملت مان را هم سر راه گیرنیاورده ایم که به دل راحت بگوییم: نوش جان. پس به اندوه می گوییم: بله؛ کرده اید؛ می کنید؛ شده است؛ می شود و از همان روزهای اول آغاز کنیم که هم اندیشان و حامیان شما، زمینه های امروز را می چیدند و خواب حکومت مطلقه فقیه می دیدند.

در کردستان ، آنگاه که شادروان داریوش فروهر، خود به آب و آتش می زد تا شعله های خشم را بخواباند، شما و شمایان نبودید که آن همه سلحشور ایرانی بر دارکردید؟ نشد؟

در سال های 67، آنگاه که شاگردان و یاران آیت الله منتظری، زندانیان را به دندان گرفته بودند تااز زیر تیغ بی رحم شما و شمایان برهانند، شما و همفکران تان نبودید که جوانان میهن ما را دسته دسته بر لوله های شوفاژخانه اوین به دار کشیدید؟ نشد؟

یادتان نمی آید؟ دادگاه های چند دقیقه ای برگزار کردید و حکم به کشتار دستجمعی دادید. نشد؟

بهترین فرزندان این مرز و بوم را که سال ها در زندان بودند و راهی شان به خارج نبود، به بهانه اعلان جنگ یک گروه مقیم خارج، به خاک و خون نکشیدید؟ نشد؟

جلوتر بیاییم. برای جناح دیگری از حکومت، که در چارچوب همه قوانین استصوابی، رای ملت را از آن خود کرده و به نهادهای اجرایی و قانون گذاری راه یافته بود، هر 9 روز یک بحران ایجاد نکردید؟ کردید. شد. روزنامه های ایران را یک به یک به قتلگاه نبردید؟ نشد؟ چونان مغولان، بر کوی دانشگاه حمله نبردید؟ چشمان فرزندان مارا در نیاوردید؟ آنان را از دالان چماق داران تان نگذراندید؟ در زندان هایتان، سرهای آنان را در مدفوع فرونبردید؟ به آنان تجاوز نکردید؟ قاتلان آنان را پاداش و هبه ندادید؟ نشد؟

باز هم جلوتر. با هزار حیله و ترفند، با حاتم بخشی از خزانه ملت، به کاخ ریاست جمهوری راه نیافتید؟ صادق هاتان، محصولاتی میلیاردی به چنگ نیاوردند؟ کرورکرور درآمد نفت را در 4 سال به باد ندادید؟ نشد؟

اصلا چرا راه دور برویم؟ همین چند ماه پیش، رای ملتی را یک جا بالانکشیدید و یک آب هم روش؟ نشد؟ معترضان به یک انتصاب کودتایی را چنان سرکوب نکردید که “ندا”هایشان، در جا، جان به جان آفرین دادند؟ “سهراب”هایشان راروزهای بعد، پر زخم و تکه تکه، تحویل مادران شان ندادید؟ دادید. شد.

در زندان های “غیراستاندارد” ، سرداران بیمار جنسی را به جان نازک جوانان ما نینداختید که “حامله”شان کنند؟ نشد؟

هم امروز، صدها زندانی ندارید که در اولین روزانتصاب کودتایی تان دستگیر شده اند وروزهاست شکنجه شان می کنید که بگویند در “اغتشاش”های خیابانی نقش داشته اند؟ زید آبادی و سحرخیز و مومنی و نبوی و فریبا پژوه و شبنم مددزاده و … . را همانند منوچهر بهزادی ها در قبرها نخوابانده و به مرز جنون نرسانده اید؟ نشد؟

آقای احمدی نژاد!کرده اید و شده است. تازه، دست خوش هم گرفته اید و گرفته اند. همین دیروز یاران نظامی و حامیان روحانی تان، چک 14 رقمی کشیدند. دروجه “خودتان”. آری؛ شده است.

اما امروز که بر خرمراد سوارید و لبخند می زنید، یادتان باشد وقتی “کردن” هر کار و “شدن” هر کار، ممکن و مجاز شد، قانون زندگی، این امکان را پیش روی دیگران نیز خواهد نهاد. مردمانی که به گفته شما با “طاغوت” چنان کردند و شد؛ با شما نیز همان خواهندکرد و خواهد شد.

آن روزشما با حیرت از هم پرونده ای هاتان، روحانیون شکر فروش و پاسداران قدرت استبدادی خواهید پرسید: می شود؟ و صدای مدعی العموم را خواهید شنید که: کردیم و شد.

خواهد شد.