تهران تا دو سال به بمب می رسد

نویسنده

bombatomi814.jpg

بی شک یکی از داغ ترین موضوعات در سیاست خارجی ایالات متحده به تهدید برنامه اتمی ایران مربوط می شود. البته این ‏تهدید نگرانی اعضای اتحادیه اروپا، روسیه و چین را نیز به همراه داشته است. این حساسیت به خوبی مواضع باراک اوباما ‏و جان مک کین و چالش آنان در برابر پروژه هسته ای حکومت ایران و دستیابی آن به زرادخانه اتمی در آینده ای نزدیک ‏را نشان می دهد. مطمئناً تهران با روند پیشرفت فعلی می تواند تا دو سال آینده به اولین بمب اتمی خود دست یابد.‏

از یک طرف با توجه به این موضوع، مک کین نه تنها از موضع بوش دور نشده، بلکه به طور آشکار تأکید کرده که موضع ‏او حفظ همین روند و تشدید تحریم ها و هشدار نسبت به احتمال مداخله نظامی است. در این وضعیت، مسأله مذاکره از اساس ‏منتفی است، زیرا اینگونه تصور می شود که هرگونه مذاکره با تهران از یک دیدگاه سیاسی کاملاً ساده لوحانه برگرفته شده، ‏به طوری که در نهایت نیز برای رسیدن به اهداف مورد نظر بی حاصل خواهد بود.‏

برعکس، موضع اوباما کاملاً متفاوت است و این تفکر را دارد که آنچه که طی هشت سال متمادی به ثمر ننشسته، در نهایت ‏نیز یک سیاست شکست خورده خواهد بود. در نتیجه در نظر او، باید راه های مشروع و مناسب دیگری را در این باره ‏جستجو کرد؛ به عنوان مثال، مذاکره و گفتمان با حکومت آیت الله ها. این نامزد دموکرات چندی پیش اظهار داشت: “در نظر ‏ما، مذاکره نکردن با آنان [مقامات ایرانی] هیچ معنی و مفهومی ندارد.“‏

و ظاهراً تعداد عوامل منطقه ای که نسبت به موضع اوباما در برابر ایران متقاعد شده اند بیشتر است. کشورهای عربی سنی ‏در حوزه خلیج فارس که از یک ایران جنگ طلب و مجهز به تسلیحات هسته ای واهمه دارند نیز با ظهور رییس جمهوری ‏که بتواند از طریق گفتمان دولت تهران را در ازای دریافت یک بسته مشوق متقاعد به تعلیق فعالیت های غنی سازی کند، ‏بسیار خوش بین اند. ‏

حتی در مورد اسراییل، کشوری که به طور مستقیم از سوی دولت احمدی نژاد تهدید شده، چند روز پیش سندی از سوی ‏وزارت خارجه اسراییل که ریاست آن را تزیپی لیونی برعهده دارد، به مطبوعات این کشور درز کرد. در این سند ‏رویکردهای جدید قابل اتخاذ در قبال ایران در صورت وقوع سناریوی بسیار محتمل، یعنی به قدرت رسیدن اوباما، بررسی ‏شده است. در جای دیگری از این سند آمده است که اسراییل باید خود را با ایده گفتمان میان واشنگتن و تهران وفق دهد و ‏بدین ترتیب امنیت خود را به عنوان یکی از مباحث اساسی و عمده این ارتباط جدید مطرح کند. ‏

درعین حال، علیرغم اینکه انتقادات بسیاری در مورد سیاست بچه گانه اوباما برای تعلیق پروژه هسته ای جمهوری اسلامی ‏مطرح شده [یکی از این منتقدان رییس جمهوری سارکوزی است]، ولی امروز تعداد افرادی که از اتخاذ یک استراتژی ‏برپایه گفتمان حمایت می کنند بسیار افزایش یافته. در خود ایالات متحده اشخاصی وجود دارند، مانند “دنیس رز” که در ‏زمان ریاست جمهوری کلینتون به عنوان نماینده به خاورمیانه اعزام شده بود، که معتقدند این راه ارزش امتحان کردن دارد؛ ‏نه تنها به منظور دفع خطر یک ایران اتمی، بلکه برای ثبات عراق و افغانستان که درواقع بدون همکاری ایران امکان پذیر ‏نیست.‏

نظر آن دسته از اشخاصی که از موضع گفتمان حمایت می کنند این است که حتی اگر موفقیت این راه تضمین شده نباشد، ‏ولی مذاکره نکردن در شرایط فعلی یعنی شکست زودرس. با نگاهی به مواضع رؤسای جمهور پیشین امریکا می توان دید ‏که مذاکره با دشمن به عنوان یک راه حل مشروع همواره قابل قبول بوده است؛ از این میان می توان به مذاکره کندی با ‏خروشچف، ریگان با گورباچف و نیکسون با مائو اشاره کرد. استفاده از این فرصت که اینک به لطف سیاست اوباما مطرح ‏شده و موافقت بسیاری از ناظران و عوامل مختلف را در سراسر جهان درپی داشته، به پیروزی او در انتخابات 4 نوامبر ‏بستگی دارد.‏

منبع: کلارین، 3 نوامبر ‏