بسیاریبر این باورند که تعارض باورهای سنتی و مذهبی ایرانی با آنچه در سینمای وحشت همچون روح، شیطان، جن و… وجود دارد سبب شده تا این ژانر نتواند آنگونه که بایسته است در سینمای ایران پا بگیرد…
هراس در جنگل
چندی است سینماگران ایرانی به سمت و سوی سینمای وحشت سوق پیدا کرده اند. سینمایی که در دنیا قدمتی دیرینه دارد اما چندان برای سینمای ما و تماشاگران ایرانی آزموده نیست. سال گذشته 4 فیلم در این ژانر سینمایی تولید شد و هم اکنون چند فیلم دیگر نیز در این ژانر مقابل دوربین هستند. “حریم” را سیدرضا خطیبی سرابی کارگردانی کرده که اتفاقا سروشکل خوبی هم دارد و توانسته در سینما مردم را بترساند.
کارگردان: سیدرضا خطیبی سرابی. نویسنده: رضا خطیبی، مهدی حسینی نژاد. مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده: محمد احمدی. تدوین : رضا بهارانگیز. بازیگران: حمید فرخ نژاد، اسماعیل شفیعی، چکامه چمن ماه، شیرین بینا.
خلاصه داستان: داستان در دهه 40 در جنگل های شمالی ایران آغاز می شود. لوحی از منطقه ای مقدس ربوده می شود و توریست های خارجی به نفرینی ابدی دچار می شوند و خود می میرند. پسرکوچک این توریست ها توسط مردم جنگل ربوده می شود و حالا 40 سال بعد قتل های مشابهی رخ می دهد که سرگرد محبی مامور رسیدگی به آنهاست. او که به تازگی همسر باردارش را در یک تصادف از دست داده در می یابد چند جوان خارجی با چهره هایی وحشت زده کشته شده اند. او در تحقیقاتش به مردمی در یک روستای جنگلی بر می خورد که همگی مرده اند و روح آنها مامور نگهداری از محلی مقدس است. این چند جوان خارجی تکه دوم لوحی را دارند که 40 سال پیش ربوده شده و محبی با کنار هم قرار دادن لوح در می یابد داستان چیست و می فهمد که خود همان کودک ربوده شده است و همه این ها تقدیر بوده تا وی به محل زندگی خود بازگردد.
سیدرضا خطیبی سرابی در فرانسه درس مکانیک خوانده اما از همان زمان دانشجویی به کار تئاتر پرداخته و بعد تر وارد سینما شده است. وی نخستین فیلم خود را در ایران 2 سال پیش به نام در شهر خبری نیست، هست را ساخت که یک کمدی سیاه بود و با اقبال منتقدان رو به رو شد. با توجه به فیلمی که او در فرانسه ساخته، حریم سومین ساخته اش به شمار می آید.
حریم به ژانری تعلق دارد که در سینمای جهان از سال های دهه 1920 میلادی مورد توجه سینماگران بوده است. در سینمای ایران نیز به جز حرکت هایی که مرحوم ساموئل خاچیکیان آنها را تجربه کرد کمتر فیلمسازی رغبت به تولید فیلم در ژانر وحشت از خود نشان داد. تا اینکه پس از انقلاب مرحوم حمید رخشانی با فیلم شب بیست و نهم سعی کرد پنجره هایی تازه را به سمت این سینما بگشاید که با اقبال مخاطبان نیز رو به رو شد اما حرکت عقیم ماند و دیگر ادامه پیدا نکرد. بسیاری معتقدند که تعارض باور های سنتی و مذهبی ایرانی با آنچه به سینمای وحشت همچون روح، شیطان، جن و… وجود دارد سبب شده تا این ژانر نتواند آنگونه که بایسته است در سینمای ایران پا بگیرد.
در هرحال فیلمی را هم مرحوم خاچیکیان در سال های نخستین دهه 70 ساخت به نام مردی در آیینه که این حرکت هم راه به جایی نبرد و تا اواسط دهه 80 این حرکت مسکوت ماند. اما تلویزیون ایران ناگاه در ها را به سوی داستان های ماورایی گشود و توانست تجسمی از شیطان را به نمایش بگذارد که این مسئله به سینما نیز انتقال یافت و چند فیلم در ژانر وحشت از جمله خوابگاه دختران، اقلیما و پارک وی در زیر ژانر اسلشر مقابل دوربین رفتند. این فیلم ها جز خوابگاه دختران هنوز آنگونه که باید تماشاگر را نمی ترساندند. گویا به عمد نکاتی را رعایت می کردند که تماشاگر نترسد و همین موضوع این حرکت ها را عقیم می گذاشت.
اما حریم با محدودیت سنی که برای تماشاگر خود قائل شده این مسئله را پشت سر گذاشته و اجرایی قابل توجه دارد. فیلم در بسیاری از لحظات واقعا تماشاگرخود را می ترساند.
فیلم حریم سعی می کند از نشانه ها و کلیشه های معروف ژانر وحشت استفاده کند. لوکیشن و معماری در فیلم دارای جایگاهی مشابه نمونه های خارجی است. به طور مثال خانه ای که سرگرد محبی در آن زندگی می کند. او در شبی کابوس می بیند و بعد با ترس در منزلش دنبال ارواح می گردد. پیچ و خم های خانه فضایی دلهره آور را ایجاد می کند که با اتمسفر داستان همنشینی مناسب پیدا می کند. یا جنگل که بخش عمده داستان در آن می گذرد به خوبی ترس و نا شناختگی را به تماشاگر منتقل می کند. بخصوص در فصل های میانه فیلم که متوجه می شویم این جنگل با جاهای دیگر تفاوت دارد و گویا بخشی از دنیایی دیگر است.
یکی دیگر از کلیشه هایی که این روز ها در سینمای جهان جواب داده مسئله نفرین است که می تواند ریشه در داستان های ارواح ژاپنی داشته باشد. فیلم هایی همچون کوایدان که ریشه اش امروز به فیلم هایی همچون کینه، حلقه و… می رسد. در فیلم حریم هم ما با کینه ای ابدی مواجهیم که شخصیت ها را دائم دنبال می کند و آنها را از محلی دور به دل جنگل های ایران می کشاند تا انتقام خود را بگیرد. حتی استفاده از چهره جوان مو بلند که چهره ای ترسناک دارد نیز از همین فیلم ها به داخل داستان آمده است و خطیبی به جا و درست از آن استفاده می کند. اما با وجود اجرای خوب دارای ضعف هایی در فیلمنامه است که نمی توان آنها را نادیده گرفت. فیلم از میانه داستان به دو شاخه مختلف تبدیل می شود. از سویی می خواهد یک فیلم ترسناک با استاندارد های متداول باشد و از سوی دیگر اثری پلیسی که داستان گم شدن الواح را دنبال می کند. در حالیکه در فیلم های ترسناک داستان های پیچیده وجود ندارند و تماشاگر به سالن می آید که داستانی پیچیده را دنبال کند. نمونه های مشابه در تاریخ سینما به طور عمده این خصلت را داشته اند. در این فیلم ها قرار نیست پیام و رمزی منتقل شود و تنها تخلیه روانی مورد نظر است. اما خطیبی در فصولی با ایجاد پیچیدگی حواس تماشاگر خود را منحرف می کند.
داستان حریم با نوعی تقدیرگرایی همراه است. این تقدیرگرایی در نقاطی از داستان انقدر پررنگ می شود که کلیت اثر را تحت تاثیر قرار داده و آن را کمی ساده لوحانه جلوه می دهد. به طور مثال اینکه مردی که سبب شده محبی و زنش تصادف کنند و همسر باردار محبی کشته شود بعد ها همکار او از آب در می آید و جزئیاتی از این دست.
فیلم حریم می تواند سرآغاز خوبی برای ژانر وحشت در سینمای ایران باشد. اگرچه آنچه بقا و عدم این سینما را رقم خواهد زد شیوه استقبال مردم از آن است. زیراکه سینمای ژانر با نحوه استقبال مردم ارتباطی مستقیم دارد.