خواندن برای چهار نسل

نویسنده

» تحلیل لوموند از کنسرت گوگوش در لندن

شب شده و انگلستان را برف گرفته. ولی خورشید روی صحنه تالار سلطنتی آلبرت می درخشد. برای اولین بار، تالار مشهور کنسرت های لندن پذیرای گوگوش، خواننده پراستعداد و بی چون و چرای ایرانی است. این کنسرت بزرگ با نوروز که آغاز بهار را خبر می دهد مقارن شده. گوگوش درواقع ترکیبی از باربارا استرایسند و شرلی تمپل است: متولد ۱۹۵۰، از ۴ سالگی فعالیت هنری خود را در ملاء عام آغاز کرد. او که اکنون ۶۲ سال دارد با افتخاری آشکار می گوید: “من برای چهار نسل آواز خوانده ام. آخرین نسل بچه های ۵ یا ۶ ساله هستند که به کنسرت های من می آیند.” گوگوش که نام واقعی اش فائقه آتشین است، برای ایرانیان به مانند جانی هالیدی برای فرانسوی هاست: یک نماد ملی.

چه او را دوست داشته باشیم، چه نداشته باشیم، او به یک شخصیت کلاسیک تبدیل شده. اکنون مردم می آیند تا با دیدن او به یاد جوانی خود بیفتند یا جوانی والدین خود را مرور کنند؛ شرکت در یک لحظه تاریخی و سوار شدن بر ماشین زمان. سه شنبه ۲۶ مارس دوستداران گوگوش هر پنج طبقه تالار سلطنتی آلبرت را اشغال کردند؛ ایرانیان ساکن لندن، پاریس، لوس آنجلس و حتی تهران در این کنسرت حضور داشتند. مریم، یک زن خانه دار ۴۲ ساله محجبه از ایران می آید. او می گوید: “ما سفرمان به لندن را طوری برنامه ریزی کردیم که بتوانیم در این کنسرت شرکت کنیم. من عاشق فیلم ها و ترانه های فیلم های او هستم. گوگوش هنرمندی است که هیچ گاه از پیشرفت بازنمی ایستد.” میانگین قیمت بلیت ۱۴۰ یورو است و این یعنی نیمی از حقوق یک مهندس در ایران. ولی چه اهمیتی دارد؟ روی چنین کنسرتی نمی توان قیمت گذاشت، چرا که گوگوش را نمی توان در کشور خودش درحال خواندن دید. کنسرت های او معمولاً لندن و دوبی را که ایرانیان زیادی در آنجا زندگی می کنند شامل می شود.

برنامه با ۱۰ دقیقه تأخیر آغاز شد. هفت نوازنده با او همراهی می کنند. سالن زمانی که گوگوش وارد می شود می لرزد. یک لباس شب به رنگ آبی تیره، گوشواره های بلند و موهای بسته شده. او کنسرت را با ترانه “تقدیر” آغاز کرد و تمامی حضار با او همخوانی کردند: “آدم خیلی حقیره، بازیچه تقدیره. پلی بین دو مرگه، مرگی که ناگزیره.” پس از این ترانه، حضار از شوق حضور او یک دقیقه کف زدند و او را تشویق کردند. گوگوش گفت: “سال نو مبارک. خیلی خوشحالم که در کنار شما و در این مکان فوق العاده هستم.” او در ادامه گفت: “از ترس نزدیک بود بمیرم. باور نمی کنید؟ ببینید قلبم چطور میزنه.” این زن جذاب که با صحنه و بخاطر صحنه زندگی می کند، برای دو دهه آواز نخوانده.

زمانی که انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ به وقوع پیوست، او در ایالات متحده بود. پس از مدت ها تردید تصمیم گرفت به ایران بازگردد. او می گوید: “شایعه شده بود که من برای ساواک کار می کردم و گفتند اگر برگردم مرا می کشند. گفتم اگر این طور است، بهتر است این کار در ایران انجام شود. کمی پس از بازگشتم به ایران، تمامی هنرمندان، نوازندگان و خوانندگان احضار شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. از من چهار بازجویی انجام شد. من کاغذی را امضاء کردم و متعهد شدم که دیگر هیچ گاه فعالیت هنری نداشته باشم و در هیچ گونه مراسم یا جشنی شرکت نکنم.”

 

آکادمی گوگوش

زمانی که جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ آغاز شد، گوگوش را مجدداً احضار کردند. او مورد بازجویی قرار گرفت و به مدت یک ماه در حبس بسر برد و پس از آزادی در منزل خود سکوت اختیار کرد. او در این باره می گوید: “کتاب می خواندم، فیلم تماشا می کردم. اینطوری سر خودم را گرم می کردم. خیلی سخت بود.” بیست سال گذشت و او همچنان به قول خود که دیگر فعالیت هنری نداشته باشد وفادار ماند. در سال ۲۰۰۰ به همراه چهارمین شوهر خود که روی پروژه یک فیلم کار می کرد به کانادا رفت. یک تهیه کننده او را متقاعد کرد که در تورنتو به روی صحنه برود. این یک موفقیت بزرگ بود. او در تونس، سیدنی، استکهلم، و لوس آنجلس کنسرت برگزار کرد. سپس مسؤولان جمهوری اسلامی به او توصیه کردند بازنگردد. او از آن زمان تاکنون بین لندن و لوس آنجلس در تبعید بسر می برد. او می گوید: “من نمی خواهم برگردم و ببینم چه اتفاقی می افتد. من می دانم آنها به طور کلی با زنان و به ویژه با خوانندگان زن چگونه رفتار می کنند.” آرامش او در بازیافتن علاقه مندان و دوستدارانش است. او هیچ عوض نشده. همه ترانه های عاشقانه اش را دوست دارند.

گوگوش در زمان کنسرت به خوبی به لحظات نوستالژیک اشاره می کند. در تالار سلطنتی آلبرت دو نمایشگر بزرگ کلیپ های اصلی او را پخش می کنند و این درحالی است که او می رقصد و همان ژست های گذشته را خلق می کند. نهال ۲۶ ساله به کنسرت آمده، زیرا مادرش یکی از طرفداران گوگوش است: “گوگوش همچنان مانند گذشته است.” امیر ۲۹ ساله دانشجوی توریسم است. او می گوید: “من زمانی که کوچک بودم، مادرم آوازهای گوگوش را می خواند. البته شبیه گوگوش هم هست. من برای او که در ایران زندگی می کند، کلی عکس و فیلم گرفتم. گوگوش یک افسانه است. درحالی که سال هاست آواز نخوانده، ولی مجدداً به صحنه بازگشته. او برای ایرانیان یک افتخار است.” گوگوش این مخاطبان جدید را به لطف شبکه تلویزیونی “من و تو” که از لندن پخش می شود پیدا کرده. این شبکه در منازل مردم ایران ازطریق ماهواره ای و به صورت پنهانی قابل دریافت است. داشتن ماهواره در ایران ممنوع است و داشتن آن می تواند به پرداخت جریمه منجر شود.

برنامه “آکادمی گوگوش” به طور پنهان ازسوی میلیون ها ایرانی دیده شد. استعدادهای جوان ایرانی در آن حضور می یابند و با گوگوش که الگوی آنها و درعین حال داور برنامه است روبرو می شوند. زمانی که این برنامه پخش می شد، خیابان های شهرهای ایران خالی بود و صحبت در مورد این برنامه به نقل محافل ایرانی ها تبدیل شده بود.

پس از ۳۰ دقیقه آنتراکت گوگوش با یک لباس شب سیاه رنگ به صحنه بازگشت. او چنان با انرژی می رقصید که گویی ۲۰ سال دارد.

او در سال ۲۰۰۹ پس از سرکوب شدید تظاهرات گسترده مردم علیه انتخاب مناقشه آمیز محمود احمدی نژاد به پیشنهاد روزنامه نگار اکبر گنجی در برابر مقر سازمان ملل در نیویورک اعتصاب غذا کرد. او می گوید: “به خودم گفتم به عنوان گوگوش شاید بتوانم مؤثر واقع شوم. به آنجا رفتم، نه به این خاطر که خود را به گروه خاصی نزدیک می دیدم، بلکه به این دلیل که نشان دهم با آنچه در جریان است مخالفم: زندانی کردن جوانان، نویسندگان و تمامی کسانی که از حقوق بشر دفاع می کنند.”

او از آن پس در هیچ جنبش دیگری شرکت نکرده و دوست ندارد که به او نام “مخالف” دهند. او می گوید: “من می خواستم مبارزه کنم و تلاش خود را برای اینکه ایران به یک کشور آزاد و دموکراتیک تبدیل شود انجام دهم. ولی نه قدرت این کار را دارم و نه می دانم چطور باید در ایجاد تحول نقش داشته باشم.”

منبع: لوموند، ۱۲ آوریل