یک سال مذاکره؛ همچنان نامعلوم

نویسنده
شیرین کریمی

» پرونده اتمی بسته می‌شود؟

مذاکرات اتمی میان نمایندگان جمهوری اسلامی و ایالات متحده در لوزان سوئیس کماکان ادامه دارد. در حالی که بر اساس بیانیه ۳ آذر سال ۹۳ دو طرف ملزم شده‌اند پیش از پایان مارس چارچوب یک توافق را تعیین کنند و یا به عبارت دیگر به یک تفاهم سیاسی دست یابند، دیروز محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد: “بعید است در این دور از مذاکرات شاهد حضور وزرای خارجه ۱+۵ در سوئیس باشیم”.

در حال حاضر عباس عراقچی و مجید تخت روانچی ـ معاونان ظریف ـ و علی اکبر صالحی ـ رئیس سازمان انرژی اتمی ـ مشغول مذاکرات فشرده با دیپلمات‌های آمریکایی هستند.

وزیرخارجه جمهوری اسلامی خاطرنشان کرده است: “هر زمان راه حل‌ها پیدا شد و شروع به توافق شد، شاید نیاز به حضور وزرا باشد اما فکر نمی‌کنم آن زمان الان باشد”.

با توجه به گفته‌های ظریف به نظر می‌رسد دور نهایی مذاکرات پیش از پایان ضرب الاجل پایان مارس (۱۱ فروردین) به سال آینده شمسی موکول خواهد شد، امیدواری‌ها بر این است که نوروز ۹۴ برای مذاکرات خوش یمن باشد و نهایتا دو طرف علی رغم فراز و نشیب‌های بسیاری که در سال ۹۳ پشت سر گذاشتند، بتوانند طی دو هفته آتی به یک تفاهم سیاسی معنا دار دست پیدا کنند.

آغاز سال ۹۳، همزمان بود با امیدهای بزرگ برای رسیدن به توافق جامع هسته‌ای؛ دو طرف پس از آنکه آذرماه سال ۹۲ به یک توافق موقت تاریخی دست پیدا کردند، از بهمن سال ۹۲ مذاکرات فشرده برای دستیابی به توافق جامع را آغاز کردند و قرار این بود که تا پایان تیرماه سال ۹۳ به این مهم دست پیدا کنند.

فروردین با ابراز علاقه آیت الله خامنه‌ای برای شکستن فضای تخاصم در حوزه سیاست خارجی به پیش رفت. رهبر جمهوری اسلامی که شهریور ۹۲ از لزوم “نرمش قهرمانانه” سخن گفته بود در آغاز بهار ۹۳ در جمع مدیران سازمان انرژی اتمی تاکید کردکه “موافقت با این مذاکرات (هسته‌ای) برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود.”

۲۰ فروردین آیت الله خامنه‌ای بار دیگر به فتوای خود مبنی بر “حرام بودن سلاح هسته‌ای” اشاره و از اینکه موضوع ساخت سلاح اتمی توسط نظام از سوی ایالات متحده دنبال می‌شود انتقاد کرد. به گفته رهبر جمهوری اسلامی: “حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، مقامات امریکایی در مورد موضوع هسته‌ای صحبت می‌کنند.”

علی رغم خوش بینی‌های اولیه، خیلی زود مشخص شد که اختلافات دو طرف بسیار گسترده است و راه رسیدن به توافق جامع از مسیری دشوار و پر پیچ و خم می‌گذرد. برای نمونه عباس عراقچی در جریان یک دور از مذاکرات در اواخر ماه اردیبهشت تعداد مواردی که دو طرف بر سر آن اختلاف دارند را ۱۳ مورد اعلام کرده بود.

خبر مهم در ماه خرداد، یعنی یک ماه مانده به پایان ضرب الاجل ماه تیر سفر یک کشیش آمریکایی به تهران بود؛ کشیشی که ظاهرا تنها یک مبلغ مذهبی نبود و کارهای دیگری نیز برای انجام داشت. رسانه‌ها به طور غیر رسمی اعلام کردند حسن روحانی- رئیس دولت یازدهم- از طریق این کشیش پیامی خصوصی برای باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده فرستاده است.

جوئل هان‌تر که “مشاور معنوی باراک اوباما” خوانده می‌شود پس از بازگشت از سفر به تهران به بی‌بی سی گفت بود که حامل پیامی از سوی روحانی برای اوباما است.

ناظران این سفر و پیغام بری را نشانه‌ای از احتمال بالا برای توافق پیش از پایان تیرماه تلقی می‌کردند، به ویژه که ۲۸ خرداد مذاکرات دو طرف سرانجام به مرحله‌ای رسید که دیپلمات‌ها آن را آغاز رسمی نگارش پیش نویس توافقنامه جامع برای حل و فصل بحران اتمی نظام اسلامی نامیدند.

در آن زمان وانگ چون نماینده چین در گروه ۱+۵ در حاشیه این مذاکرات به خبرنگاران گفته بود: “ظرفیت غنی سازی ایران کلیدی‌ترین موضوع مذاکرات است.”

اختلاف اصلی بر سر تعداد سانتریفیوژ‌های فعال بود، و به طورغیر رسمی گفته می‌شد تهران مایل است دست کم ۲۰ هزار سانتریفیوژ فعال داشته باشد اما غرب به رهبری ایالات متحده تاکید داشت تعداد این سانتریفیوژ‌ها از چند صد عدد بالا‌تر نرود.

آیت الله خامنه‌ای قبل از آغاز آخرین دور مذاکرات اتمی، پیش از پایان ماه تیر، در جریان یک سخنرانی اعلام کرد که جمهوری اسلامی به ۱۹۰ هزار واحد سو احتیاج دارند. رسانه‌های نزدیک به حاکمیت این سخنرانی را به معنای تاکید ولی فقیه به فعال بودن ۱۹۰ هزار سانتریفیوژ تعبیر کردند اما صالحی در جریان یک مصاحبه تاکید کرد: “اینکه ۱۹۰ هزار سو معادل چند ماشین سانتریفیوژ خواهد بود، بستگی به نوع ماشین‌های سانتریفیوژ دارد.”

وی با توجه به توان ماشین‌ها، تعداد سانتریفیوژ مورد نیاز برای تامین چنین سو یی را بین ۹ تا ۶۰ هزار سانتریفیوژ اعلام کرد.

پایان تیرماه، پایان اختلافات دو طرف نبود، تهران و گره ۱+۵ اما تصمیم گرفتند مذاکرات را تا ۳ آذر تمدید کنند تا بتوانند به توافق جامع دست یابند. همزمان با عدم کامیابی مذاکرات در پایان تیرماه، حسن روحانی عصبانی از کارشکنی‌ها طیف تندرو مخالف مذاکرات هسته‌ای، آن‌ها را به شدت مورد حمله لفظی قرار داد. وی اواخر ماه مرداد رئیس هم در جریان دیدار با نمایندگان جمهوری اسلامی در کشورهای خارجی مخالفان مذاکرات هسته‌ای را “ترسو و بزدل” خواند و از آن‌ها خواست تا به “جهنم بروند”.

اعضای جبهه پایداری در مجلس نهم و نشریات و سایت‌های دست راستی همچون کیهان، وطن امروز و رجانیوز در صف مقدم افراد و رسانه‌هایی قرار داشتند که به شدت با دیپلماسی حسن روحانی در مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای نظام مخالف بودند.

اواخر شهریور با آغاز نشست سالانه کشورهای عضو سازمان ملل، بار دیگر امید‌ها برای نزدیک شدن دیدگاه‌های تهران و واشنگتن به یکدیگر افزایش پیدا کرد. حسن روحانی که در نشست سال ۹۲ با رئیس جمهور ایالات متحده به صورت تلفنی گفتگو کرده بود، در جریان نشست سال ۹۳ با فرانسوا اولاند همتای فرانسوی خود و دیوید کامرون – نخست وزیر بریتانیا- ملاقات کرد.

این دو دیدار و به ویژه دیدار تاریخی روحانی با کامرون که اولین دیدار دو رئیس دولت تهران و لندن پس از انقلاب ۵۷ محسوب می‌شد، تلاشی دیگر از سوی دولت یازدهم برای کاستن از اختلافات میان جمهوری اسلامی و غرب بر سر مذاکرات هسته‌ای تلقی می‌شد.

حدودا یک ماه مانده به پایان ضرب الاجل ۳ آذر بود که انفجاری مرموز در شرق تهران توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد. رسانه‌های داخلی ۱۵ مهرماه حادثه انفجار در یک کارگاه تولیدی متعلق به وزارت دفاع را پوشش دادند. خبرگزاری فارس و تسنیم، هر دو وابسته به سپاه و نیروهای مسلح، نوشتند: “سازمان صنایع دفاع از آتش‌سوزی یک کارگاه تولید مواد ناریه در شرق تهران خبر داد.”

سکوت رسانه‌های رسمی و نیمه رسمی نظام در خصوص این انفجار و عدم توضیح مقامات نظامی پیرامون جزئیات حادثه مذکور، وقتی در کنار محل این انفجار–یعنی شرق تهران، – قرار گرفت باعث قوت گیری این گمانه زنی شد که انفجار ۱۵ مهر در پارچین به وقوع پیوسته است.

پارچین نام شهرک و منطقه‌ای است در جنوب شرقی تهران و در شمال شرقی شهرستان پاکدشت که بخش مهمی از تاسیسات هسته‌ای جموری اسلامی در آنجا بنا نهاده شده است. آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای مدعی است جمهوری اسلامی در پارچین انفجارهای پرقدرتی را آزمایش کرده که می‌تواند با تلاش احتمالی تهران برای دستیابی به توانایی ساخت سلاح اتمی مرتبط باشد.

در همین حال حسین شریعتمداری نماینده ولی فقیه در موسهه کیهان همچنان سخنرانی‌ها و سرمقاله‌های دنباله دار خود در مخالفت با مذاکره نمایندگان جمهوری اسلامی با ایالات متحده را ادامه می‌داد. وی در جریان یک سخنرانی در جمع دانشجویان بسیجی در آخرین روز ماه مهر گفت: “مهم‌ترین درسی که از یک سال مذاکرات اخیر گرفته شد این است که آمریکایی‌ها قابل اعتماد نیستند… ما بار‌ها گفتیم که آمریکا قابل اعتماد نیست. آقایان هم رفتند و دیدند که آمریکا قابل اعتماد نیست. در حقیقت از مهم‌ترین نتایج مذاکرات همین مورد است. عده‌ای طوری وانمود می‌کردند که گویی کلید حل ماجرا اینجاست.”

با این حال روحانی کماکان به انجام توافق ظرف یک ماه امیدوار بود. ۵ آبان ماه وی میزبان اودیسه نورهیم، سفیر نروژ در تهران بود و در گفتگو با وی خاطرنشان کرد: “اگر طرف‌های مذاکره‌کننده نیز از اراده سیاسی لازم در این زمینه برخوردار باشند، در ظرف یکماه آینده دستیابی به توافق جامع امکان‌پذیر است.”

با نزدیک شدن به ضرب الاجل ۳ آذر، دو هفته مانده به پایان آبان ماه، جواد ظریف، کا‌ترین اشتون – هماهنگ کننده گروه ۱+۵ - و جان کری به دعوت سلطان قابوس پادشاه عمان به مسقط رفتند تا مگر سلطان قابوس با می‌انجیگری در روزهای آخر بتواند به اختلافات باقی مانده پایان بخشد.

آن مذاکرات پایان یافت و وزرای خارجه تهران و ۶ ابر قدرت جهان برای آخرین دور مذاکرات به وین سفر کردند.

چند روز پیش از آن، ۱۹ آبان، حساب توئی‌تر آیت الله خامنه‌ای این پرسش را مطرح کرد که “چرا رهبر انقلاب از مذاکرات هسته‌ای حمایت می‌کند؟”

توئی‌تر ولی فقیه خود با ترسیم جدولی ۹ دلیل برای این حمایت ارائه داده از جمله: “اتخاذ دیپلماسی ابتکاری در سیاست خارجی و معادلات بین المللی”، “تاکید بر سیاست قطعی ایران مبنی بر عدم استفاده از سلاح هسته‌ای”، “حمایت از تصمیمات مقامات اجرایی در عین عدم عبور از خطوط قرمز”.

برخی همزمانی ارسال چنین پستی از سوی توئی‌تر رسمی آیت الله خامنه‌ای با مذاکرات سرنوشت ساز مسقط را نشانه‌ای از گرایش رهبر جمهوری اسلامی برای دستیابی به توافق نهایی با غرب قلمداد کردند.

گرچه که سوم آذر ۹۳ نیز پایان ماراتن هسته‌ای جمهوری اسلامی و غرب نبود. مشخص شد که اختلافات بر سر نحوه برداشته شدن تحریم‌های بین المللی و همچنین ظریفت غنی سازی تهران دو اختلاف اساسی است و فاصله مواضع دو طرف از هم به اندازه‌ای است که رفع اختلافات ظرف چند روز و چند هفته ممکن نخواهد بود.

با این حال دو طرف ناامید نشدند و مقرر کردند تا پایان ماه مارس یک چارچوب روشن برای توافق هسته‌ای مشخص و بعد تا پایان ماه ژوئن آن را تبدیل به یک توافق جامع و دقیق کنند.

شکست مذاکرات در ۳ آذر، همزمان با پیروزی خیره کننده جمهوری خواهان در انتخابات میانه دوره‌ای کنگره ایالات متحده بود؛ امری که درچند ماه اخیر باعث شده است تنها دولت روحانی نباشد که زیر فشار نیروهای تندرو قرار گیرد، جمهوری خواهان در کنگره نیز تاکنون چندین طرح برای فشار بر اوباما برای تن ندادن به توافق سازشکارانه آماده کرده‌اند، هر چند باراک اوباما صریحا گفته است در این مقطع حاضر نیست کنگره را به عنوان نیرویی تعیین کننده در روند مذاکرات به رسمیت بشمارد و نتیجتا هر طرح کنگره برای نظارت بر روند مذاکرات را وتو خواهد کرد.

با بالا رفتن احتمال توافق دو طرف در فروردین امسال و بی‌توجهی تمام و کمال اوباما به خواسته‌های جمهوری خواهان، نهایتا هفته گذشته ۴۷ سناتور جمهوری خواه با ارسال نامه‌ای بی‌سابقه و تاریخی به رهبران جمهوری اسلامی از آن‌ها خواستند به این موضوع توجه کنند که اوباما رفتنی است و نباید چندان روی مفاد توافق با وی حساب کنند.

باراک اوباما و آیت الله خامنه‌ای هر دو در واکنش‌هایی متفاوت، این اقدام عجیب سناتورهای جمهوری خواه را سرزنش کردند.

یک هفته پیش از انتشار این نامه نیز، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، در جریان سخنرانی در کنگره ایالات متحده، پیرامون خطر ایران هسته‌ای هشدار داد و ایالات متحده‌ها را به خاطر نرمش در برابر تهران مورد انتقاد قرار داد.

در آغاز آخرین هفته اسفند نامه سناتور‌ها با حمایت جمعی دیگر از نمایندگان جمهوری خواه کنگره نیز همراه شد و از بخت بد جمهوری اسلامی، دیروز مشخص شد که بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود، نیز به صورت حیرت انگیزی در انتخابات پارلمانی اسرائیل پیروز شده است و به زودی دولت جدید این کشور را که ائتلافی از چندین حزب دست راستی و تندرو است، تشکیل خواهد داد.

این تحولات بر پیچیدگی‌ها مذاکرات آتی افزوده است، بسیاری از ناظران می‌گویند حسن روحانی و باراک اوباما نیاز دارند در این مقطع به یک تفاهم سیاسی دست پیدا کنند تا بتوانند منتقدان دو آتشه خود را قدری به عقب برانند و باقی راه را ادامه دهند. روزهای نخستین سال جدید نشان خواهد داد که آیا دولت‌ها در تهران و واشنگتن از اراده و امکانی واقعی برای یک پیروزی دیپلماتیک برخوردار خواهند بود یا نه.