احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم و استاد دانشگاه اصفهان در مصاحبه با روز با اشاره به تاخیر دوباره روس ها در راه اندازی نیروگاه بوشهر گفت تا زمانی که مذاکرات ایران با غرب به جایی نرسد سرنوشت این نیروگاه همچنان در پرده ابهام می ماند. به گفته این کارشناس مساله هسته ای، ایران نه تنها توانایی تهیه سوخت هسته ای لازم برای نیروگاه بوشهر را ندارد بلکه منابع لازم برای تامین اورانیوم را نیز دارا نیست، به علاوه معلوم نیست مدیریت راکتورهای اتمی بوشهر با چه کسی خواهد بود.
این مصاحبه در پی می آید.
مقامات روسیه بار دیگر از گشایش نیروگاه بوشهر سرباز زده اند و رییس جمهوری روسیه هم اخیر اعلام کرد که اگر ایران پیشنهاد کشورهای غربی را نپذیرد، از راه های دیگری برای توقف ایران استفاده خواهند کرد . ادامه بدقولی های روسیه به چه معنایی است؟
درحال حاضر دشوار است که بگوییم سرنوشت نیروگاه بوشهر چه خواهد شد. تا یکی دو سال پیش، یعنی تا قبل از اینکه با موافقت دولت آمریکا سوخت نیروگاه بوشهر از طرف روسیه تحویل ایران بشود، این تصور وجود داشت که مهمترین مانع برای ادامه کار، ارسال اورانیوم غنی شده روسیه به ایران است. ولی به نظر می رسد در این کار با یک توافق بین المللی، تغییراتی صورت گرفته است. یعنی تغییری که به وجود آمد این بود که اگر شما دست از غنی سازی بردارید ما سوخت شما را تامین می کنیم.
درحال حاضر آن طور که خبر می رسد، تقریبا همه کارهای تاسیساتی وساختمانی نیروگاه بوشهر به اتمام رسیده و باید اخرین تست های آزمایشی های خود را انجام بدهد و برای سوخت گذاری آماده شود. این کار ظاهرا با مشکلاتی همراه است. در بعضی گزارش ها گفته می شود روس ها با تکنولوژی خودشان قادر به انجام این کار نیستند وباید تجهیزاتی را از کشورهای غربی بخرند که آن تجهیزات دراختیارشان قرار نمی گیرد. با موضع گیری های جدید روس ها هم ادامه کار حتی سخت تر شده است. شاید روسها بخواهند به قصد داشتن نوعی اهرم فشار، راه اندازی نیروگاه را به تعویق بیاندازند. اما از نظر فنی، نیروگاه بوشهر در تامین برق کشور چندان نقش حیاتی ندارد. یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگا واتی است درحالی که ایران باید حداقل ۳ تا ۴ هزار مگاوات برق به سیستم خود اضافه کند وگرنه با مشکل خاموشی مواجه خواهد شد. در برنامه های وزارت نیرو طبیعتا بیش از این برای تامین برق پیش بینی می شود. نیروگاه بوشهر به لحاظ حیثیتی وتبلیغاتی برای مقامات ایرانی مهم است. آنها می خواهند به افکار عمومی ایران بگویند که تلاش هایشان منجر به نتیجه شده وکشور دارای برق اتمی است. طبیعی است که مسوولان ایرانی دنبال راه اندازی این نیروگاه هستند چرا که سالهاست روی آن کار شده و علیرغم همه زیر و بم ها به مرحله نهایی رسیده است. آنها تلاش دارند این نیروگاه در دولت آقای احمدی نژاد این نیروگاه راه اندازی شود.
گفته می شود برای تهیه ۱۰۰۰ مگاوات، ایران بیش از ۲۰ تن اورانیوم غنی شده با غلظت پایین نیاز دارد . این درحالی است که حجم اورانیوم تهیه شده توسط ایران طی چند سال گذشته فراتر از دو یا سه تن نمی رود . چگونه مقامات ایرانی خواهند توانست با تکیه بر اورانیوم تهیه شده داخلی از پس تهیه سوخت چنین نیروگاهی برآیند؟
این را بارها اغلب متخصصین گفته اند و خودم هم بارها اشاره کرده ام که فعالیت غنی سازی ایران به هیچ وجه جوابگوی تامین سوخت نیروگاه بوشهر نیست. این درحالی است که نیروگاه بوشهر تنها ۱۰۰۰ مگاوات برق هسته ای می کند درحالی که مسوولین ایرانی از ۲۰ تا ۳۰ مگا وات برق هسته ای برای آینده ایران صحبت می کنند. من فکر می کنم این موضوع بیشتر شبیه شوخی است. ولی برای همین ۱۰۰۰ مگاوات نیز ما نیازمند یک مجتمع غنی سازی حداقل با ۵۰ هزار دستگاه سانتریفوژ هستیم. نیاز به منابع کافی اورانیوم داریم که درحال حاضر فاقد آن هستیم. الان تنها ۲۱ تن کیک زرد از معدن بندرعباس تهیه کردیم که کل ظرفیت آن نیز محدود است. از معدن یزد هم استفاده ای نشده است. بنابراین منابع ایران بسیار محدود است و بدون تامین سوخت از سوی روس ها عملا امکان راه اندازی نیروگاه وجود نخواهد داشت. فعالیت هایی که در بخش غنی سازی از سوی ایران صورت گرفته نمی تواند توجیهی برای تامین سوخت نیروگاه بوشهر داشته باشد.
اگر این نیروگاه حتی آغاز به کار کند اما سوخت کافی برای راکتورهای آن وجود نداشته باشد چه هزینه هایی برای کشور خواهد داشت؟
طبیعتا هزینه های نگهداری وپرسنل، هزینه هایی بالایی است وفعلا هم روشن نیست نقش روس ها در آینده مدیریت این نیروگاه چیست. یکی از مسائل نیروگاه مدیریت راکتور است. متاسفانه درسالیان گذشته علیرغم ادعاهای زیادی که سازمان انرژی اتمی ایران کرده، در این بخش حساس فنی کار جدی صورت نداده است که حداقل دلمان به این خوش باشد که با راه افتادن نیروگاه بوشهر مدیریت راکتور را یاد می گیریم. طبیعی است که ساخت راکتور ومقررات ایمنی آن تکنولوژی بالایی می خواهد. اما متاسفانه در این زمینه اقدامی صورت نگرفته است؛ یا اینکه روسها در بخش های مختلف نیروگاه بوشهر برای مرحله بهره برداری چه نقشی خواهند داشت هنوز معلوم نیست وحتی در اینکه این نیروگاه به بهره برداری خواهد رسید نیز ابهام وجود دارد.
اگر رابطه ایران با غرب بهبود پیدا کند چطور؟
اگر رابطه ایران با کشورهای غربی یک رابطه متقابل وتوام با احترام باشد همه چیز امکان پذیر است. نه اینکه تنها روسها بیایند ونیروگاه را اداره کنند بلکه ساخت نیروگاه های جدید هسته ای با تکنولوژی پیشرفته غربی ها هم امکان پذیر است. البته اینکه آیا ایران به این نیروگاه نیاز دارد یا نه خود بحث دیگری است. اما اگر ایران واقعا نیازمند نیروگاه هسته ای باشد یک همکاری توام با اعتماد با دنیای غرب می تواند نیازهای ایران را برآورده کند.
با توجه به شرایط سیاسی داخلی آیا امکان این وجود دارد که دولت احمدی نژاد در پرونده هسته ای عقب نشینی کند؟
عقب نشینی به تنهایی موجب ایجاد اعتماد نیست. ما شدیدترین نوع عقب نشینی را در مورد کشور لیبی شاهد بودیم ولی بین زمانی که عقب نشینی اتفاق می افتد و بین زمانی که اعتمادی ایجاد می شود سالها طول می کشد. بعد از آن هم در اینکه یک عقب نشینی بسیار شدید توام با ثبات درداخل کشور خواهد بود یانه این جای تردیدوجود دارد. درحال حاضر مسوولین سیاسی ایران ودولت آقای احمدی نژاد نگران این هستند که عقب نشینی هایشان با چه پیامد هایی در داخل کشور مواجه است. به هرحال نقاط ابهام زیادی وجود دارد. به نظر من دولت ایران اصولا آمادگی اتخاذ یک تصمیم بزرگ سیاسی را ندارد. حال چه این تصمیم درجهت مقابله با دنیای غرب باشد چه جهت سازش با آن. فکر می کنم تا زمانی که به یک ثبات سیاسی در داخل کشور نرسیم خیلی نمی توان انتظار داشت که در سیاست خارجی نیز به تحولی برسیم.
فکرمی کنید سرانجام مذاکرات هسته ای ایران وغرب چه خواهد بود؟
فکر می کنم مسوولین سیاسی ایران قادر به تصمیم نیستند وبه این فکر می کنند که زمان بگذرد تا اتفاق خاصی بیافتد. این جدا از این است که بگوییم می خواهند وقت را تلف کنند؛ یعنی به نظر می رسد در شرایط کنونی کار خاصی نمی توانند انجام دهند. چون هر نوع تصمیم قاطعی در سیاست خارجی مستلزم یک عقبه محکم و ثبات بسیار جدی درداخل کشور است که هم اکنون در کشور وجود ندارد. به همین دلیل فکر می کنم شاید نتوانند یک تصمیم قاطع بگیرند.