شاعر وعشق در عصر سیاهی
کتاب “سرامیک” پرویز تناولی با مقدمهای از مهدی سحابی همراه با نمایش چهار مجسمه سرامیکی از این مجموعه با عنوانهای “شاعر”، “شاعر و کوهکن”، “شاعر و قفلها” و “آفتابه در قفس خروس” که در فاصله سالهای 1345 تا 1370 ساخته شدهاند، در نگارخانه 66 رونمایی شد.
عصر جمعه هفتم خرداد هنرمندان، مشتاقان وعلاقمندان به آثار پرویز تناولی “ایشان در محوطه گالری 66 گرد آمدند.
تناولی خود در میان دوستان ومیهمانان قدم می زد و با چهره ای خندان به همه آنها خوش آمد می گفت.عده ای از دوستان علیرضا سمیعآذر پژوهشگر هنرهای معاصردور یکی از مجسمه های تناولی جمع شده و درباره ان گپ می زدند.موسیقی بی کلامی - تلفیقی از ساکسیفون و ترومپت - فضای گالری را دیگر می کرد.
علیرضا سمیع آذر پشت تریبون رفت. او این نمایشگاه را موفقیتی دیگر برای هنرمندان ادبیات و هنرهای تجسمی در زمانه ای دانست که سیاهی ها حاکم هستند. او گفت:“برگزار کنندگان این مراسم موضوع به خصوصی را به من تحمیل نکردند و من از این جهت بسیار خرسندم چون اصلا سواد من اجازه نمی دهد که درباره همه این موضوعات حرف بزنم.بنابراین ترجیح می دهم درمورد بخشی از هنرمندی های پرویز عزیز سخن بگویم. چیزی که تناولی را به هنر نزدیک می سازد هنر است.وی با احاطه کامل برکارش و تسلطی که به شهر،ادبیات وعرفان ایرانی دارد به سمت نمادگرایی پیش می رود و دراین مسیر روح و جان موضوع خود را همچون عصاره ای بهشتی جان می بخشد و دربرابر دیگران قرار می دهد.
تناولی با بهرهگیری از ادبیات و مفاهیم عاشقانه آن مجسمههایی همچون عاشق، معشوق و غیره را با هندسهای برگرفته از معماری ایرانی میسازد و از این جهت عمده کارهای فیگوراتیو او در مرز شکل و انتظار و در قالب احجام هندسی که پیشتر موضوع معماری بوده تبلور مییابد.فیگور آدم هیچگاه شبیه انسان نیست، بلکه مبنایی هندسی دارد و بیان فیگوراتیو تناولی در آثارش برخلاف مجسمهسازی غربی که از رنسانس به بعد با فرمهایی شبیه واقعیتهای خارجی بازنمایی میشد، شکل نمیگیرد، بلکه در ترکیب با هندسه و به کارگیری مفاهیمی که پیشتر از ادبیات خلاقانه ایرانی گرفته، پیوند میخورد.”
سمیع آذر درباره مجسمه های حاضر د رگالری گفت: “احجام هندسی تناولی با مضامینی چون شاعر، پیامبر، معشوق، مرغ و قفس و موضوعاتی از این دست ساخته میشوند،اما در این میان او چهار مجموعهی معروف دارد که بیش از آثار پراکندهاش از هم متمایز هستند و در سه متریال عمده برنز، سرامیک و فلکسی با چهار موضوع شاعر، عاشق، هیچ و دیوار خلق شده اند.بالغ بر نود درصد آثار تناولی در این چهار مجموعه خلاصه میشود. او وقتی از سرامیک بهره میگیرد عمدتا آثار او در مجموعه شاعر و دیوار خلاصه میشود. برنز نیز در سایر حوزهها نمایان میگردد.در حوزه عشاق کارهای سرامیک تناولی جذابیت ویژهای دارد.”
سمیعآذر درپایان سخنان خود دررابطه با چگونگی تلفیق دو هنر ادبیات و مجسمه سازی عنوان کرد:“پیوند این دو بیشتر از آنکه جلوهی ظاهری داشته باشد، یک اتفاق ذاتی محسوب میشود. یعنی محتوای کارها هم پیوند با مفاهیم عرفانی و شاعرانه دارد و هم از دنیای صرفا فرمگرا، فراتر میرود. به همین دلیل مجسمه “شاعر” او همیشه با یک مفهوم ترکیبی مثل شاعر و کوهکن، شاعر و قفس، شاعر و مرغ و… همراه است که اینها وجه عرفانی و ادبی این آثار را تقویت میکنند و ما را به خاطرات ازلی سوق میدهند.
در برخی آثار تناولی گاه جوارح بدن در قالب بدن شاعر خلاصه میشود و این بخشی وسیع از سرامیکهای تناولی را در بر میگیرد. در واقع تناولی در تبار خودش “فرهاد کوهکن” را که نماد عشق و هنر بوده میبیند و مصداق اسطورهای آن را با قطعهقطعهشدن بدن فرهاد کوهکن در آثارش خلاصه میکند.
سمیعآذر در پایان صحبتهای تاکید کرد: “بسیاری از آثار تناولی امروز در مهمترین موزهها و کلکسیونهای معتبر دنیا همچون موزه هنر مدرن نیویورک، موزه وین، بریتانیا و غیره، نگهداری و نمایش داده میشود. زیرا که او حقیقتا مکاشفهای ارزشمند در فرهنگ و هنر ایران انجام داده و در نقطهای قابل توجه خود را ثبت کرده است. “
درآخر مراسم رونمایی از کتابی برگزار شد که از سوی نشر بن گاه به چاپ رسیده و در دسترس عموم علاقمندان قرار می گرفت.
تناولی هم ضمن قدردانی از زحمات همه دوستان خود با شوری مضاعف که برآمده از تشویق حاضرین بود خطاب به آنها گفت: “امیدوارم که روزی بتوانم آثار درخشانی را برای عرضه در چنین نمایشگاههایی داشته باشم.”