علی اکبرولایتی فرستاده ویژه رهبرانقلاب به روسیه ومردی که شانزده سال سکان وزارت خارجه کشور را دردستان خود داشت، درمصاحبه ای با روزنامه فرانسوی لیبراسیون ولارپبلیکای ایتالیا تصریح کرده که “هولوکاست” یک واقعیت تاریخی است. او در خصوص برگزاری کنفرانس هولوکاست درتهران نیزتاکید کرد که درآن شرکت نکرده است.
ازسوی دیگر، هفته گذشته هنگامی که علی لاریجانی دبیرشورای امنیت ملی دراجلاس امنیتی مونیخ با سئوالات مشابهی از سوی نمایندگان کنگره آمریکا وازجمله سناتور گراهام درخصوص اظهارات محمود احمدی نژاد درنفی هولوکاست مواجه شد، این موضوع را موضوعی تاریخی دانست تا سیاسی، که باید توسط تاریخ شناسان مورد بررسی قرارگیرد نه سیاستمداران. اوسپس ازاینکه درخصوص واقعیت داشتن یا نداشتن این رویدادتاریخی صحبت کند، خودداری کرد وخواست که مساله هسته ای با موضوع نفی هولوکاست توسط رییس جمهوری گره زده نشود.
علاوه برعلی اکبرولایتی وعلی لاریجانی که از معتمدترین مشاوران رهبری محسوب می شوند، تنها چند روز قبل، جواد ظریف نماینده ایران درسازمان ملل نیز درمصاحبه با چارلی رزیکی ازمشهورترین مصاحبه گرهای شبکه های تلویزیونی آمریکا درپاسخ به این سئوال که بسیاری ازمردم ایران معتقدند که اظهارات احمدی نژاد درخصوص واقعه هولوکاست برای مردم ایران ودولت مضروخسارت آور بوده گفت همان طورکه درآمریکا صداهای مختلفی وجود دارد درایران هم صداهای مختلفی وجود دارد و مردم نظر خودرابیان می کنند. مجری پرسیدآیا قبول دارید که آنچه رخ داده نسل کشی بوده است؟ ظریف پاسخ داد، البته که نسل کشی بوده است ونباید باردیگر اتفاق بیافتد. سیدمحمد خاتمی نیز وقوع حادثه هولوکاست را هنگامی که برای ارائه مجموعه سخنرانی های خود درآمریکا به سر می برد، تایید کرده بود.
صداهای تایید این واقعه درحالی حتی ازنزدیک ترین افراد به رهبری ودیگر مقامات عالی رتبه ایران به گوش می رسد که محمود احمدی نژاد ظی چند ماه گذشته برای اثبات حرفی که موضوعش نه جزو اولویت های سیاست خارجی ایران بوده واست، ونه اساسا درزمانه ای که به سر می بریم طرح وعدم طرحش دردهای کشوردوا می کند با برگزاری چند برنامه تلاش کرده که محکم کاری های لازم را هم به عمل بیاورد. برگزاری کنفراس هولوکاست دردسامبرگذشته وهمچنین رویدادهایی همچون مسابقه کاریکاتور هولوکاست، ازجمله این موارد بوده است.
همان زمان که کنفرانس هولوکاست برگزارمی شد رییس مرکز اسلامی هامبورگ با انتقاد از برگزاری همایش “بررسی هولوکاست، چشمانداز جهانی” توسط یک دستگاه رسمی و دولتی همچون وزارت خارجه گفت: “ برگزاری این همایش هیچ بخشی از منافع ملی را نه تنها تامین نمیکند، بلکه به مخاطره نیز میاندازد؛ چرا که این کار وظیفهی دستگاه دیپلماسی کشور نیست. ” سیدعباس قائم مقامی به نکته ای اشاره کرد که معمولا ازچشم برخی ازافرادی که ازحساسیت نسبت به این موضوع آگاه نیستند، به دور می ماند: “مسالهی هولوکاست در جهان غرب و اروپا به عنوان یک مقولهی پژوهشی مطرح نیست؛ بلکه مقولهای اعتقادی است که از قانون نیز برتر است و یکی از مولفههای اصلی هویت اجتماعی و سیاسی اروپای جدید را تشکیل میدهد. “
اوبا انتقاد صریح ازبرگزارکنندگان گفت: “وزارت خارجه به عنوان دستگاه متولی دیپلماسی کشور باید به دنبال یافتن زبان تفاهم به منظور حفظ و تامین حداکثری منافع ملی باشد و قطعا برگزاری کنفرانس هولوکاست، زبان تفاهم با کشورهای دیگر نیست، بلکه زبان نفی تفاهم است و شخصا توجیه نیستم که چرا وزارت خارجه این کار را انجام داده است. ” عباسی اضافه کرد که این اقدام به شدت تحریککننده و توهین به اعتقادات غرب است وبا توجه به این که وزارت خارجه ایران این چنین کاری را انجام داده، طبیعی است که آنها برداشتهای متفاوتی از موضوع میکنند که به نفع منافع ملی کشورمان نمیباشد. همان زمان اتحادیه اروپا دربیانیه با محکوک کردن این کنفرانس نوشت :برگزاری کنفرانس هولوکاست در ایران به گفتوگوی تمدنهای مختلف آسیب میرساند. “
و اما چند نکته:
1- تنها یک سال پس از آنکه محمود احمدی نژاد به اظهار نظر درمورد واقعه هولوکاست پرداخت وآن را افسانه خواند، بسیاری ازمقامات عالی رتبه ایرانی به این موضوع که چنین اظهار نظری تا چه اندازه منافع ملی کشور را به خطر انداخته ودر پی خود مخاطرات دیگری رامتوجه کشور کرده، آگاه شده اند وبا توجه به ضرب المثل جلوی ضرررا از هرکجا که بگیرید منفعت است تلاش می کنند اظهارات احمدی نژاد را یا تلطیف کنند و یا بابیان مخالفت صریح خود را نفی هولوکاست، بگویند درایران فقط نظر احمدی نژاد نیست که وجود دارد.
2- این درحالی است که طی سال گذشته، هجمه تبلیغاتی غرب – چه درست وچه نادرست—چنان تصویری از ایران ساخته است که درکنار عوامل دیگری مانند برنامه هسته ای ایران ودیگر اتهاماتی که معمولا طی سالهای گذشته متوجه دولت ایران بوده است، برای افکار عمومی بسیاری ازکشورها وازجمله ایالات متحده آمریکا چنین نمایانده شود که ایران خطر بزرگی برای امنیت جهانی است وبالاخره باید به نحوی متوقف شود.
3- مجموعه اقدامات واظهارنظرهای دولت ایران وشخص محمود احمدی نژاددرمورد هولوکاست، اساسا هیچ گاه جزو برنامه های انتخاباتی رییس جمهوری نبوده است. او تا پیش از انتخابات، هیچگاه نگفت که درصورت انتخاب شدن می خواهد، راه گفت وگوی تمدن هایی که توسط رییس جمهوری قبلی وبه منظور تنش زدایی با جامعه بین المللی انتخاب شده را به ناگهان با چنین شوکی مواجه کند وهمه زحمت هایی که طی این دوره کشیده شده را با هل من مبارز طلبی خود به باد بدهد. اگر رای دهندگان ایرانی می دانستند که او پس از انتخاب می خواهد آرزوها ودغدغه های شخصی خود را به عنوان برنامه سیاست خارجی دنبال کند، شاید درانتخاب گزینه مورد نظر خود دقت بیشتری به عمل می آوردند.
4- اگرچه مسئولین عالی رتبه ایرانی که اندک اندک متوجه خسارت های بی پایان اظهارات حساب نشده ونسنجیده محمود احمدی نژاد شده اند، تلاش می کنند با همراهی جامعه بین المللی جمهوری اسلامی را از اینکه جزو نفی کنندگان هولوکاست بدانند مبراکنند اما صدای این تایید هیچگاه مانند صدای نفی رییس جمهوری درجهان تاثیر ندارد. درمیان مسائلی که امروز می توان احمدی نژاد وایران را به شناخت یکی هم نفی هولوکاست است واین موضوعی است که تا مدتها تاثیرات دامن دارش با ایران خواهد بود.
5- محمود احمدی نژاد طی سال گذشته، خودآگاه ویا ناخودآگاه، آب به آسیاب جنگ طلبان وافرادی ریخته است که از اینکه ایران، ایران بماند، هراس دارند ویا اساسا آن را منطبق برسیاست های خود نمی دانند. آنها حاضر بودند میلیارد ها دلار خرج کنند تا کسی مثل رییس جمهوری ایران حرف هایی را بزند که مسیر اجرای سیاست های آنها را ده پله ده پله باز کند. به همین جهت است که حرف های رییس جمهوری صفحه اول روزنامه ها ومطبوعات می شود. با این وجود درچنین هنگامه ای که فشار اقتصادی واجتماعی ازدرون وفشارهای بین المللی ازبیرون (مانند تحریم ولشکرکشی آمریکا به خلیج فارس، جوضد ایرانی درکشورهای همسایه ومخالفت با برنامه هسته ای و… . )گلوی کشوررا فشار می دهد، تبری جستن از حرف های محمود احمدی نژاد اگر چه می تواند گام خوبی باشد، اما خیلی دیروکند به نظر می رسد.
6- ظاهرا تنها کمتر ازیک سال از مقامات عالی رتبه نظام به این نتیجه می رسند که درمذاکرات بین المللی ویا مصاحبه هایی که انجام می شود، با تاکید برصحت چنین رویدادی ازآنکه بیشتر ازآنچیزی که تا کنون از کیسه کشور ومردم ایران رفته، هزینه برای جاه طلبی های روشنفکرانه رییس جمهوری شود جلوگیری می کنند، که اتفاقا رویداد خوب ومبارکی به شمار می رود. اما سئوال اینجاست که حساب مردم وکشور با موضوعات دیگری که توسط رییس جمهوری اقامه ویا ادعا شده وبعد ازیک سال نسبت به تحقق ویا صحت آن تردید های جدی وجود دارد چه باید کرد؟ از وعده ها وبرنامه های اقتصادی ناکام گرفته تا موضع گیری های منطقه ای ویا جهت گیری های فرهنگی وسیاسی داخلی؟ برای رسیدن به این نقطه که رییس جمهور مشورت ناپذیر، درمسیری قدم می گذارد که هرروز باید عده ای را پیشاپیش برای عذرخواهی از جمعی به جلو فرستاد چه مقدار زمان لازم خواهد بود وهزینه چنین صبروتحملی را چه کسانی باید پرداخت کنند؟ به علاوه چه کسی مسئول برآورد هزینه سیاست هایی است که عملاکشوررا طی یک سال ونیم گذشته از گفت وگوی تمدنها به شاخ وشانه کشی بین المللی کشانده وتهدیدات امنیتی علیه ایران را به بیشترین حد آن بعد ازپایان جنگ تحمیلی رسانده است؟