یاد یاران ♦ چهار فصل ‏

امید حبیبی نیا
امید حبیبی نیا

ورودش به صحنه ممنوع بود و اودر خیابانهای اصفهان برای مردم سخن می گفت… شکر پاره میهن حق خنداندن مردم ‏را نداشت….‏

arham1.jpg


نگاهی به کارنامه رضا ارحام صدر‏

طعم کهنه شکر پاره اصفهان

سالن نمایش سپاهان از صدای خنده حضار پر شده بود، برای من که کودکی 8 ساله بودم اما بیشتر از خود نمایش، ‏عکس العمل هیجانی مخاطبان آن و چگونگی تعویض صحنه ها اهمیت داشت، اولین نمایشی که دیدم صرف نظر از ‏کارهای نمایش گونه در باشگاه افسران، نمایشی از ارحام صدر در حوالی سال 1353 بود و تجربه ای بس دلپذیر بود.‏

از آن پس در سال های که در اصفهان ماندگار شدیم، هر بار که مهمانی برایمان می آمد در کنار آثار توریستی و جاذبه ‏های این شهر زیبا، رزرو بلیت نمایشی از ارحام صدر هم جزء برنامه محسوب می شد.‏

رضا ارحام صدر در سال 1302 در محله اصفهان به دنیا آمد و تا پایان عمرش در سن 85 سالگی در همین شهر ‏زندگی کرد، وی پس از آزمودن مشاغل گوناگون که برای کمک به تامین هزینه خانواده ش به آنها می پرداخت سرانجام ‏وارد دوره شبانه دانشکده ادبیات اصفهان شد و در رشته علوم تربیتی و فلسفه فارغ التحصیل شد و از همان دوران کار ‏خود را به عنوان بازیگر تئاتر در زادگاهش و در تئاتر تازه تاسیس اصفهان آغاز کرد و از همان آغاز با بازی در نقش ‏های کمدی شهرت یافت. وی سپس به نوشتن متن های ساده و کارگردانی نمایش های کمدی که اغلب خود در آن بازی ‏داشت پرداخت و گروه هنری ارحام صدر را در سال 1343 تاسیس کرد، سبک ارحام صدر بر مبنای داستان های ‏خطی و عامه پسند بود که در اغلب مواقع دیالوگ های آن کامل نوشته نمی شد و به صورت بداهه پردازی توسط وی و ‏سایر بازیگران بر روی صحنه اجرا می شد.‏

انتقادهای طنزآمیز در لفافه و ملایم از برخی از دستگاه های دولتی چاشنی اغلب نمایش های ارحام صدر بود که برخی ‏از اوقات نیز با واکنش هایی روبرو می شد اما همین امر موجب شده بود تا وی به عنوان هنرمندی مردمی به شهرت ‏برسد.‏

arham2.jpg


با توفیق ارحام صدر در صحنه تئاتر در فیلم شب نشینی در جهنم (1336) ساخته ساموئل خاچیکیان حضور یافت، این ‏فیلم با بازی او به محبوبیت بسیاری دست یافت و بر شهرت تئاتر ارحام صدر افزود.‏

شب نشینی در جهنم از روی یکی از نمایش های گروه ارحام صدر توسط مهدی میثاقیه تهیه شد و او خود می گوید که ‏تنها فیلمی است که با رضایت کامل در آن نقش آفرینی کرده است. فیلم در باره بازاری خسیسی به نام حاج جبار است که ‏قصد دارد دخترش را به زور به عقد پیرمرد پولداری در بیاورد.‏

ارحام صدر پس از مدتی وی از گروه تئاتر اصفهان جدا شد و خود یک گروه تئاتری تاسیس کرد و این دو گروه تئاتر ‏با ارائه نمایش های مختلف به رقابت با یکدیگر می پرداختند. پس از آن نیز ارحام صدر تا چند سال پیش از انقلاب ‏حضوری مستمر در تلویزیون و سینما در کنار نمایش هایش داشت.‏

معروف ترین سریال وی در تلویزیون جعفر جنی نام داشت که در اواخر دهه پنجاه در تلویزیون پخش می شد و ‏محبوبت بسیاری داشت، ارحام صدر به تدریج از سینما و نقش های کلیشه ای فاصله گرفت و بیشتر تمرکز خود را به ‏روی نمایش هایش در اصفهان که تقریبا هر شب اجرا می شد، گذارد.‏

آخرین کار او بر روی صحنه تئاتر نمایش من می خوام بود که در اوایل سال 57 به روی صحنه رفت و با آغاز ‏حکومت نظامی در اصفهان در اوایل تابستان نمایش آن متوقف شد.‏

پس از انقلاب فعالیت گروه ارحام صدر متوقف و وی از اجرای نمایش بازداشته شد، جو سنگین مذهبی که بر شهر حاکم ‏شده بود تا مدت ها هر گونه فعالیت هنری مستقلی را بازنمی تافت.‏

ارحام صدر همچنین از ورود به سینما و تلویزیون نیز بازداشته شد و تنها علی حاتمی موفق شد برای یک نقش فرعی از ‏وی در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته اجازه بازی وی را بگیرد.‏

دومین فیلمی که وی در طول بیش از ربع قرن پس از انقلاب موفق شد اجازه حضور در آن را بگیرد افسانه شهر ‏لاجوردی ساخته محمد علی نجفی بود که توقیف شد و به نمایش در نیامد.‏

arham3.jpg


با اینکه ارحام صدر در داخل کشور از حضور در رسانه ها و صحنه تئاتر منع شده بود ولی به دعوت حسن رجایی در ‏انجمن خدمات فرهنگی ایرانیان خارج از کشور که از نهادهای وابسته به دولت محسوب می شود وی نمایش های موفقی ‏در اروپا، کانادا و آمریکا به روی صحنه برد که آخرین آن با عنوان ارحام صدر رئیس جمهور می شود پیش از ‏انتخابات ریاست جمهوری که منجر به انتخاب مجدد خاتمی شد، با استقبال فراوانی روبرو شد.‏

ارحام صدر بانی برخی از امور خیریه در اصفهان نیز بوده است و همچنین مجری طرح هتل عباسی در این شهر است ‏که در آن زمان بهترین هتل شهر محسوب می شد و اقامتگاه خاندان سلطنتی در هنگام بازدید از این شهر و مقر اصلی ‏جشن فرهنگ اصفهان که در چند سال پیش از انقلاب به پشتیبانی بنیاد فرح پهلوی برگزار می شد، بود.‏

آخرین حضور وی در برابر دوربین در یک مستند ویدئویی به نام درسا بود، وی تا پایان عمر بخشی از اوقات روزانه ‏خود را با گفتگو با مردم ناشناس کوچه و خیابان و ذکر خاطراتی از دوران طلایی نمایش هایش در اصفهان می گذراند.‏