31 سال پیش وقتی بنیانگذار جمهوری اسلامی وعده داد “زندان ها را تبدیل به دانشگاه خواهیم کرد”، شاید کمتر کسی به ذهنش خطور می کرد که زندان اوین، روزی به دلیل خیل عظیم زندانیان سیاسی، مطبوعاتی، دانشجویی و مدنی، به دانشگاه اوین معروف شود و سال 1388، سال آبادی اوین نامیده شود.
از خرداد 1388 یعنی به فاصله 9 ماه، صدها فعال سیاسی و مطبوعاتی به همراه هزاران شهروند عادی روانه زندان شدند. حدود صد نفر درجریان اعتراض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد به رگبار بسته شدند و جان باختند و عده ای نیز در زندان ها و زیر شکنجه ها جان خود را از دست دادند؛ صدها تن هم ناچار از ترک کشور شدند و بدین ترتیب بود که تاریخ معاصر ایران به قبل و بعد از22 خرداد 88 تقسیم شد.
بازداشت ها
اگر چه از فردای کودتای انتخاباتی یعنی از 24 بهمن بازداشت فله ای فعالان آغاز شد و صدها تن توسط وزارت اطلاعات از سویی و سپاه از سوی دیگر به صورت شبانه بازداشت شدند اما از روز عاشورا و با شروع موج دوم بازداشت های فله ای، روند بازداشت ها شکلی هدفمندتر به خود گرفت. به عبارت دیگر، بعد از کودتای 22 خرداد، هدف بازداشت ها، ساکت کردن و به بند کشیدن فعالانی بود که حکومت گمان می کرد نسبت به این کودتا اعتراض خواهند کرد یا در اعتراضات مردمی و ساماندهی آن نقشی خواهند داشت. اما بعد از عاشورا حکومت تلاش کرد با بازداشت فله ای فعالان مدنی و مطبوعاتی، انحلال تشکل های مدنی را در دستور کار خود قرار دهد.
انجمن صنفی روزنامه نگاران، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، کانون مدافعان حقوق بشر، انجمن دفاع از حقوق زندانیان، دفتر تحکیم وحدت، نهضت آزادی ایران و کمیته گزارشگران حقوق بشر، تشکل های مدنی، صنفی و سیاسی هستند که در موج دوم بازداشت ها هدف قرار گرفتند تا اعضای آنها تحت فشارها در زندان، انحلال تشکل متبوع خود را اعلام کنند.
احزاب اصلاح طلب چون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز به نوع دیگری تحت فشار قرار گرفتند و در حالیکه سران این احزاب در زندان به سر می بردند، یک عضو کمیسیون ماده 10 احزاب اعلام کرد: “قوهقضائیه به خاطر پرونده حوادث پس از انتخابات و اغتشاشات پرونده این دو حزب را بررسی میکند”.
از سوی دیگر هزاران تن از مردمی که در اعتراض به کودتای انتخاباتی به خیابان ها آمده و خواستار ابطال انتخابات و باز پس گیری رای خود شده بودند، مورد ضرب و شتم نیروهای نظامی و لباس شخصی قرار گرفتند و روانه زندان ها شدند. هنوز آمار دقیقی از تعداد بازداشت شدگان عادی و گمنام وجود ندارد و این در حالیست که مسئولان قضایی و امنیتی خود را ملزم به ارائه هیچ گونه توضیح یا دادن اطلاعاتی به خانواده های بازداشت شدگان نمیدانند. سال 88 را از این جهت باید سال سرگردانی خانواده ها بین دادگاه انقلاب و زندان اوین نامید. خانواده های بسیاری، هفته ها و ماههای متوالی، هر روز در مقابل زندان اوین تجمع می کنند تا شاید خبری از عزیزان دربند خود کسب کنند.
و اکنون با گذشت دقیقا 9 ماه از 22 خرداد همچنان بازداشت ها ادامه دارد و زندان اوین هر روز پر و خالی می شود. هر زندانی که آزاد می شود زندانی دیگری جای او را می گیرد و این روند همچنان ادامه دارد. هر چند این آزادیها نیز با وثیقه های کلان و برای مرخصی چند روزه صورت می گیرد.
حکم ها
برگزاری دادگاههای نمایشی و تکذیب تقلب گسترده انتخاباتی از سوی زندانیان در این دادگاهها سرآغاز صدور احکام سنگینی بود که برای فعالان، حبس تعزیری و برای چهره های نا شناخته و گمنام از حبس تعزیری تا اعدام را به دنبال داشت.
در حال حاضر 11 تن از بازداشت شدگان روز عاشورا به اعدام محکوم شده اند و اجرای شتابزده حکم اعدام محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور، نگرانی افکار عمومی را نسبت به اعدام های دیگر برانگیخته است.
“اقدام علیه امنیت ملی، جاسوسی، محاربه، تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب، ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات، اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد بلوا و آشوب، مشارکت در تخریب و احراق اموال عمومی، و ایجاد ترس و وحشت، تلاش برای براندازی نرم و ….” اتهامات مشترک اکثر بازداشت شدگان سال 88 بود که احکام زندان، تبعید، شلاق، محرومیت از حقوق اجتماعی و سیاسی و اعدام را به دنبال داشت.
کیفرخواست های مشابه، اتهامات مشابه و احکام مشابه در مورد اکثر بازداشت شدگان سال گذشته به چشم میخورد، اما تنوع بازداشت شدگان سال 88 شاید با هیچ سال و دوره ای در جمهوری اسلامی قابل مقایسه نباشد. در این سال از کارمندان سفارت خانه های خارجی تا روزنامه نگاران، فعالان مدنی ، وکلای دادگستری، فعالان سیاسی، بازداشت شدند. گرچه طی سالیان گذشته، بازداشت فعالان مدنی، مطبوعاتی و سیاسی برای جمهوری اسلامی به رویه ای عادی درآمده بود اما بازداشت چهره های سرشناس درون حاکمیت که از پایه گذاران جمهوری اسلامی بوده اند از سویی و بازداشت کارمندان سفارت خانه های خارجی و اتباع این کشورها از سوی دیگر، سال 88 را از سالهای پیشین متمایز کرده است.
وحشت از سنگ قبر ها
بیش از صد نفر طی 9 ماهه گذشته در جریان اعتراضات مردمی و یا در داخل زندان ها جان باختند اما فشارهای امنیتی، تهدید به بازداشت و یا کشته شدن سایر اعضای خانواده باعث شد خیلی از این خانواده ها اسامی فرزندان شهید خود را اعلام نکنند.
خانواده های جان باختگان وقایع بعد از 22 خرداد، با شکایت رسمی خواهان معرفی و محاکمه قاتلان عزیزان خود شده اند اما نه تنها به شکایات این خانواده ها رسیدگی نشده بلکه رسما به این خانواده ها گفته اندکه شکایات آنها راه به جایی نخواهد بود. این خانواده ها از برگزاری مراسم ختم برای عزیزان از دست رفته خود منع نیز شدند و حکومت تا بدانجا پیش رفت که از حضور مردم بر مزار این جان باختگان که به شهدای سبز معروف شدند نیز جلوگیری به عمل آورد.
روز پنج شنبه آخر سال که، براساس سنت دیرینه ، مردم ایران سر قبر عزیزان خود می روند، بسیاری بر مزار شهدای سبز حاضر شدند اما نیروی انتظامی و لباس شخصی ها از نزدیک شدن مردم به مزار این شهدا و خواندن فاتحه برای آنان جلوگیری کردند. این اولین باری نبود که حکومت مانع از حضور مردم بر مزار جانباختگان بعد از انتخابات می شد. طی 9 ماهه گذشته همواره از حضور و تجمع مردم بر سر مزار آنان جلوگیری شده و مردمی که بر این مساله اصرار داشته اند بازداشت شده اند.
همزمان و در جنوب شرقی تهران نیز، نیروهای امنیتی با حضور در اطراف گورستان خاوران و جاده خراسان، مانع حضور خانوادههای قربانیان اعدامهای سیاسی دهه شصت بر مزار عزیزانشان شدند.
گلزار خاوران، محل دفن هزاران تن از اعدامشدگان دهه شصت است.