تهران در پی معامله بزرگ

نویسنده

bushahmadinejad.jpg

‏به نظر می رسد دولت بوش در واپسین ماه های حکومت خود، به سمت سیاست مدارا با ایران پیش می رود. ‏دیدار رودرو با ایران بر سر برنامه هسته ای آن کشور و زمزمه های بازگشائی یک دفتر دیپلماتیک در ‏تهران، آن هم برای اولین بار از زمانی که در خاطرها مانده است، از جمله اقدامات اخیر این دولت است. از ‏سوی دیگر ایران در آخرهفته گذشته، با امتناع از تعلیق غنی سازی اورانیوم، هویج های مشوق غرب را پس ‏زد. ‏

ایران دقیقاً چه اقدامی کرده که شایسته آغوشی باز باشد؟ تهران حالا هم مثل همیشه به تجهیز و تسلیح عوامل ‏تروریست خود در لبنان، سوریه، عراق و غزه مشغول است و خواستار نابودی اسرائیل است. ایران اوائل ‏همین ماه به آزمایش موشک های دوربردی دست زد که قادر به دسترسی به جنوب اروپا هستند. این کشور ‏برای دستیابی به بمب هسته ای، یک دهه را صرف پیشرفت آرام در غنی سازی اورانیوم با سانتریفوزهایی ‏کرده است که به طور فزاینده ای پیشرفته تر شده و از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل تخطی کرده ‏است. ‏

وزارت خارجه آمریکا هرگونه تساهل در رویکرد به ایران را انگار می کند. ویلیام برنز به عنوان سومین ‏دیپلمات ارشد این وزارتخانه در آخرین دور گفتگوی اعضای دائم شورای امنیت بعلاوه آلمان با سعید جلیلی- ‏مذاکره کننده ارشد ایران- حضور پیدا کرد. دیروز هم کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا، احتمالاً برای ‏کمک به توازن مجدد اوضاع، ایران را، در صورت خودداری از«پاسخ جدی» به تحریم های سخت تر ‏درصورت دست برنداشتن از برنامه غنی سازی تهدید کرد. ‏

شان مک کورمک سخنگوی وزارت خارجه در مورد زمان تصمیم گیری برای تأسیس دفتر حفاظت از منافع ‏آمریکا در تهران چیزی نگفت. او پنجشنبه گفت “ما خواهان تماس مردمی با ایرانی ها هستیم.” گزارش های ‏خبری حاکی از آن است که این تصمیم کاملاً گرفته شده و منتظر تأیید مقامات ایرانی است. ‏

دیپلماسی کاربردهای خاص خود را دارد و آمریکا می تواند برای حمایت از مردم ایران در کشمکش با ‏حکومت دینی زورگوی خود اقدامات بیشتری انجام دهد. اما اینکه دفتر حفاظت منافع آمریکا چگونه می تواند ‏وسیله ای برای رسیدن به این هدف باشد، خود سؤال دیگری است. دولت ایران همچنان قوانین سفت و سختی ‏را در مورد اینکه سفارتخانه های خارجی چه کارهایی را می توانند بکنند و اجازه انجام چه کارهایی را ‏ندارند، درنظر گرفته است. دیپلمات های انگلیسی این موضوع را پس از مورد حمله قرار گرفتن طی سه سال ‏گذشته، به خوبی فراگرفته اند. ‏

با این حال، معنی دیگر دیپلماسی بدست آوردن یک چیز در ازای از دست دادن چیز دیگری است. این روش ‏اینجا به کار نرفته است. آقای بوش آنچه به اصطلاح «حق» ایران در ساخت رآکتور هسته ای است را به ‏رسمیت شناخته است. این درحالی است که تهران خود این حق را پس از آنکه سازمان ملل مواردی را ‏برخلاف پیمان عدم اشاعه تسلیحات هسته ای در آن کشور یافت، از دست داده است. در ضمن آقای بوش ‏پیشنهاد گفتگوی مستقیم به ایران را تنها به یک پیش شرط منوط کرده است- همانطور که باراک اوباما هم به ‏آن استناد کرده است- و آن هم تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران است. بااینحال، ایران همچنان ‏مشغول غنی سازی است. ‏

ایرانی ها می دانند که منتهای خواست سیاست خارجی آمریکا، ترتیب دادن چیزی است که “معامله بزرگ” ‏خوانده می شود و این خود به عادی شدن روابط بین دو کشور منتهی می شود. ما با چنین معامله ای مخالف ‏نیستیم، به شرط آنکه از ایران خواسته شود از تمام برنامه های هسته ای خود صرفنظر کند؛ این شامل برنامه ‏های باصلاح صلح آمیز، توقف تجهیز تسلیحاتی شبه نظامیان مشغول کشتار سربازان ما در عراق و پایان ‏دادن به حمایت از گروه های تروریستی و تسلیم مظنونان بمب گذاری سال 1996 در برج های خوبار نیز می ‏شود. در آن بمبگذاری 19 سرباز آمریکایی جان خود را از دست دادند. ‏

در آن طرف ماجرا، ایران از هر دو جانب سود می برد. درحالیکه مانند یک حکومت ظالم و غیرقابل اعتماد ‏رفتار می کند، احترام یک کشور عادی را برای خود دست و پا کرده است. ما این را درک می کنیم که آمریکا ‏با کشورهای بدرفتار دیگر هم رابطه دارد. اما درحالیکه تأیید دیپلماتیک ایران از سوی آمریکا همواره مانند ‏یک هویج تشویقی در مذاکرات عمل کرده، دلیل اعطای این امتیاز در شرایط فعلی چه چیزی می تواند باشد؟ ‏

این سؤالی است که برخی دوستان ما در منطقه از خود می پرسند. عراقی ها مایلند بدانند به ازای کوتاه آمدن ‏ما در برابر همسایه جاه طلب و مداخله جوی آنها، چه بهایی را باید پرداخت کنند؟ دوستان اسرائیلی هم که ‏متوجه چرخش سیاست ما به سوی تعامل با ایران شده اند، مشغول نتیجه گیری های خودشان هستند. آنها ‏برخلاف دولت بوش در این روزهای پایانی، قادر به پذیرش سیاستی متزلزل در قبال ایران نیستند. ‏

منبع: وال استریت ژورنال- 22 ژوئیه 2008 ‏