هراس مقامات سپاه از تهدید موسوی

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواستار باز نشدن “جعبه سیاه جنگ” شد و گفت “اگر این جعبه سیاه رمزگشایی نشود، خیلی بهتر است.” حجت الاسلام علی سعیدی، این سخنان را در پاسخی مستقیم به هشدار اخیر میرحسین موسوی، نخست وزیر ایران در دوران جنگ هشت ساله عراق که تهدید کرده بود در صورت “ادامه تحریف های تاریخی” به بیان “ناگفته های جنگ” می پردازد، بیان داشت.

آقای سعیدی که با خبرگزاری فارس (وابسته به نیروهای امنیتی ـ نظامی) گفت و گو می کرد، البته در واکنش به این تهدید موسوی اظهار داشت: “آنها ناگفته ای از پایان جنگ ندارند.”

وی در عین حال اضافه کرد: “من تناقض هایی در رفتار و گفتار آقایان می بینم که فکر می کنم اگر این جعبه سیاه را رمزگشایی نکنند، خیلی بهتر باشد.”

نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه در ادامه سخنانش همچنین آنهایی را که به گفته او “نقش اصلی را در اداره جنگ داشتند” متهم کرد که عملکردشان با نگاه آیت الله خمینی به جنگ مغایرت داشته به گونه ای که در شرایطی که بنیانگذار جمهوری اسلامی شعار “جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم” را سر می داده، آنها به دنبال شعار “جنگ جنگ تا یک پیروزی” بودند.

این سخنان آقای سعیدی نخستین واکنش مستقیم یک مقام رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تهدید اخیر میرحسین موسوی درباره افشای ناگفته های جنگ است.

نخست وزیر مورد حمایت آیت الله خمینی در دوران جنگ ایران و عراق پیش از این تهدید کرده بود در صورت ادامه “تحریف های تاریخی”، ناگفته هایی را از دوران جنگ و از جمله دلایل استعفای خود در سال ۱۳۶۷ را بیان خواهد کرد.

موسوی این سخنان را در دیدار با تعدادی از اعضای تشکل های سیاسی کرج بیان کرد که از او درباره سخنان محسن رفیق دوست، وزیر سپاه در دولت خود او پرسیده بودند.

آقای رفیق دوست که اواخر تیر ماه به مناسبت سالگرد صدور قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد که به جنگ هشت ساله ایران و عراق پایان داد، با خبرگزاری فارس مصاحبه می کرد، گفته بود: “درست قبل از پذیرش قطعنامه ما احساس می کردیم که مملکت امکانات وسیع نداشت ولی این مهم نبود. مهم این بود که این امکانات آن طور که نظامی ها می خواستند در خدمت جنگ قرار نمی گرفت. یعنی اکثر اوقات در دولت با پیشنهادهایی که برای جنگ می‌شد مخالفت می کردند و دائم می گفتند شما که می دانید نمی توانید بغداد را بگیرید چرا ول نمی کنید؟ چرا جنگ را تمام نمی کنید؟”

پیش از او، محسن رضایی، فرمانده سپاه در دوران جنگ نیز مشابه این سخنان را بیان کرده بود. او در جمع تعدادی از فرماندهان سابق سپاه گفته بود: “اگر دولت امکانات کشور را در اختیار رزمندگان قرار می داد و همکاری های لازم با فرماندهان جنگ بعمل می آمد، می توانستیم در همان سال پنجم جنگ، بغداد را فتح کنیم.”

آقای موسوی در واکنش به این اظهارات، رفیق دوست را یک “وزیر تحمیلی” به خود معرفی کرده و گفته بود: “آن وزیر سابقی که خود می داند چگونه به این جانب تحمیل شد، در عین آن که بیش از همه در جریان سرریز شدن همه جانبه امکانات دولت به جبهه ها بود، حالا می گوید که اگر امکانات دولت در اختیار جبهه ها قرار می گرفت، ما بغداد را فتح می کردیم. شما باید جمله ایشان را این گونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده و دوستان مان قرار می گرفت ما چه فتوحاتی داشتیم.”

نخست وزیر دوران جنگ خطاب به رفیق دوست تصریح کرده بود: “شما که نمی دانم به تحریک چه کسانی در عرض یک هفته چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار می کردید انجام دادید، اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید.”

محسن رفیق دوست که از سال 1362 و همزمان با تاسیس وزارت سپاه به ریاست این وزارتخانه رسید، مدتی هم ریاست بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت و در سال 1368 از این سمت برکنار شد. بنیاد مستضعفان در زمان ریاست رفیق دوست به فساد گسترده مالی متهم بود. مرتضی رفیق دوست برادر محسن رفیق دوست در اوایل دهه 70 به اتهام اختلاس 123 میلیارد تومانی از بانک صادرات به 15 سال حبس محکوم شد.

رفیق دوست در شرایطی این اتهامات را متوجه دولت موسوی کرد که نخست وزیر دوران جنگ معتقد است: “اگر پیوندی قوی تر بین جبهه ها و دولت وجود داشت و دولت را به بهانه درز خبرها از ماجرای طرح های جنگی و دفاعی کنار نمی گذاشتند نتیجه های بهتری از عملیات گرفته می شد.”

محسن رفیق دوست همچنین در مصاحبه مفصل خود با خبرگزاری فارس گفته بود در مقطعی از جنگ و بعد از آنکه دولت به طور کامل با نیروهای نظامی همکاری نمی کرد، اکبر هاشمی رفسنجانی که در آن زمان قائم مقام فرمانده کل قوا بود، “توپ را به زمین دولت انداخت”.

 آقای رفیقدوست اضافه کرده بود: “آقای هاشمی من را صدا کرد و گفت: برو در وزارتخانه ات بشین، من می خواهم توپ را به زمین دولت بیندازم. سپس حکم داد که میرحسین موسوی رئیس ستاد، آقای بهزاد نبوی معاونت لجستیک و آقای خاتمی معاونت تبلیغات جنگ شوند.”

میرحسین موسوی در همان سخنانش به این ادعاهای رفیق دوست واکنش نشان داده و گفته بود: “بعد از آنکه به تعبیر این وزیر سابق، توپ در میدان دولت انداخته شد و اداره ستاد فرماندهی قوا به دولت سپرده شد، تحولات اساسی در همان مدت کم در جبهه ها ایجاد شد. بنده به دلایل گوناگونی فعلا فقط به اشاره می گویم که این توپ موقعی به زمین دولت پرتاب شد که به قول مرحوم ظهیرنژاد در کمیته پشتیبانی جنگ «زیپ مرزها در حال باز شدن» بود و فاو و جزایر موجود در هور از دست رفته بودند و ما در موقعیتی قرار داشتیم که در نخستین جلسه ستاد فرماندهی کل قوا که به ریاست این جانب تشکیل شد هم جناب رحیم صفوی جانشین فرمانده سپاه وهم جناب حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی در گزارش های خود به اعضای جلسه گفتند که شما خوزستان را از دست رفته فرض کنید.”

با وجود گذشت حدود ۲۲ سال از پایان جنگ ایران و عراق، هنوز نقاط مبهم زیادی در مورد تاریخ این جنگ، که یکی از طولانی ترین جنگ های قرن بیستم بود، وجود دارد و هر از چندی با انتشار سندی یا مصاحبه ای از یکی از مسئولان آن زمان ایران، زاویه های جدیدی از آن روشن می شود.

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس ایران، که در سال های آخر جنگ با حکم آیت الله خمینی فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، از جمله مسئولانی است که با انتشار بخش هایی از خاطراتش از دوران جنگ و به ویژه با انتشار نامه فرمانده وقت سپاه (محسن رضایی) در سال آخر جنگ، سهم زیادی در این میان داشته است.

 

سپاه و سرداران اسکناس آلودش

همزمان با ابراز نگرانی سران سپاه از افشاگری درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق، محمد نوری زاد هم با انتشار یادداشتی، تاکید کرد که در شرایط کنونی چیزی از سپاه ابتدای انقلاب باقی نمانده است.

این نویسنده و فیلمساز که هم اکنون به قید وثیقه از زندان به مرخصی آمده است، با اشاره به اینکه “بازگشت سپاه به هویت اولیه اش ناممکن به نظر می رسد” خطاب به مقامات کنونی آن نوشت: “شما اگر به اسکله های رسمی وغیر رسمی قاچاق کالا علاقه مندید، بفرمایید، همه ی اسکله های سواحل شمال و جنوب کشوراز آن شما. خود را با همین دل مشغولی ها سرگرم کنید وکاری به الفاظ فلک زده ای چون انقلاب و امام و قانون وحق مردم و خدا و قرآن واسلام و پیامبر وعلی و اولاد علی نداشته باشید.”

وی با بیان اینکه “سپاه چه در داخل و چه در خارج مضحکه خاص و عام شده است” اضافه کرده: “ورود سراسیمه و همه جانبه ی سپاه به عرصه های سیاسی و امنیتی و اقتصادی، و چنگ اندازی او به عرض و طول مناسبات همگانی کشور، و عقب راندن غضبناک رقبای بی اسلحه، آنچنان به صورت گذشته ی غرورآفرین این نهاد مردمی و انقلابی تیغ انداخته است که ناگزیر هرمخاطب گمگشته ای را به یاد قلندران و سینه چاکان ادوار دور می اندازد. قلندرانی که دهان مردمان را به زورمی گشودند و دو قطره آب و یک دانه نخود دراو می انداختند تا هیچکس از اوضاع بندگی اش، و این که این اوضاع بندگی به کجا بند است، غفلت نورزد.”

نوری زاد سپس سپاه را به سیطره بر وزارت اطلاعات متهم کرده و افزوده است: “سایه ای که سپاه از سالها پیش برسر وزارت اطلاعات انداخته، از جنس همان سایه ای است که سپاه برسر مواضع پولی کشور انداخته است. و همان سایه ای است که سیاست را به کف کفش های براق سرداران خود می کشد تا توصیه های اساسنامه ای سپاه را در ناکجای خود دفن کند. امروز سپاه، به موازات خروج از هویت ساختاری اش، چنگ به همه ی مناسبات کشور برده است تا به زعم خود انقلاب را برای آینده ای که عاقبتش معلوم نیست حفظ کند.”

او تاکید کرده که: “ورود سپاه به عرصه های بیمار اما میلیاردی اقتصاد کشور، همان پتانسیلی است که بیکاری را، و کارها و مشاغل کاذب را، و اعتیاد را، و تن فروشی دختران را، و مفاسد اجتماعی و اداری را، و میلیارد خواری خواص را، و حریص شدن پابرهنگان اسلحه به دست را، در سراسر کشور باب کرده است.”

این نویسنده و فیلمساز که به جرم نامه نگاری های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی به سه سال زندان و شلاق محکوم شده است، در تشریح تفاوت های سپاه کنونی با سپاه دوران جنگ، نوشته: “اگر سپاه، همان سپاه پیشین ما بود، بی تفاوت از کنارهرزگی های اقتصادی آدم های ریز و درشت عبور نمی کرد. اگر سپاه، همان سپاه پیشین ما بود، با هربار تن فروشی دخترکان باکره، خون می گریست. اگر سپاه، همان سپاه پیشین ما بود، سینه در برابر اعتیاد این همه جوان و مرد و زن سپر می کرد و گریبان می درید. اگرسپاه، همان سپاه پیشین ما بود، درکنار مردم قرار می گرفت و خود را خادم مردم می دانست، نه آنکه در برابر مردم بایستد. هم برسرشان بکوبد و به حبس شان دراندازد، وهم جیبشان را خالی کند.”

نوری زاد اضافه کرده که: “سرداران امروز سپاه، آنانی که سخت برمواضع آلوده ی خود پای می فشرند، بدانند و آگاه باشند که مردمان ما، درهمین فردای روزگار، راه را بر عبور آنان خواهند گرفت و از آنان خواهند پرسید : چه شد آن همه سینه چاکی شما برای امام و راه امام؟ راه امام آیا همین است که شما سر به مناسبات پولی کشور فرو برید و خبر از فرود و فروپاشی یک به یک خیمه های انقلاب نداشته باشید؟”

وی خطاب به فرماندهان کنونی سپاه تصریح کرده است: “آهای، ای همه ی سرداران سپاه، ما، هرکه هستیم، تقاص سپاه پاک و بی آلایش دیروز خود را از شما خواهیم ستاند. سپاهی که برای مردمش آب می شد، و در ناکجای تشکیلاتش نیز روزی را نمی دید که یک روز در هیبت شرکت های اقتصادی، اسلحه به دست، برسرمیز مناقصه بنشیند و روان اقتصادی جامعه را بخراشد. آهای، ای همه ی سرداران سپاه، بدانید و آگاه باشید که راز این همه اعتیاد و دریوزگی اقتصادی، در این است که شما به مشغله های دیگری روی برده اید. هروقت درهرکجا، از مناقصه ای پیروز باز گشتید، به صورت پسران ودختران از دست رفته ما بنگرید و رد پای خود را در وانهادن آنان در مخمصه های خانمان سوزی که به دست شما بجان آنان افتاده، رصد کنید.”

نوری زاد سپس با اشاره به خلاء افرادی مانند همت و باکری در سپاه امروز، ادامه داده: “آهای سرداران اسکناس آلود سپاه، شما را بخدا کاری به گذشته ی سپاه ما نداشته باشید. شما را بخیر و مارا بسلامت. شما باشید و مناقصه های پراز فریب و ارعاب، و میلیارد میلیارد پول بی زبان مردمی که توان اعتراض ندارند. شما را بخدا راه خود را از همت ها و باکری های ما جدا سازید. نان خود را بخورید و کاری به کار پاسداران بی نشان ما نداشته باشید. بگذارید این تنها خاطره های نیک دیروز ما، همچنان دست نخورده و نیالوده باقی بمانند. شما باشید و قراردادهای صوری و بی مناقصه ی عسلویه. شما را چه به تریلی تریلی انواع مواد افیونی که در امنیت کامل وارد کشور می شوند و درامنیت کامل نیز همگان جوانان ما را می بلعند. شما باشید و قدرت مخوفی که در سایه پرورانده اید. شما را چه به نگرانی از مردمی که از دست رفته اند و عمده ی علائق خود را از اسلام و انقلاب و امام و آینده به دور انداخته اند.”

وی تصریح کرده: “شمایی که یک روز باید درکمین کثافات انقلاب، راه را بر پرواری انگل های بی ریشه می بستید، خود به بالا زدن آستین های روبندگی روی بردید و بخود گفتید : چه کسی بخورد بهتر از خود ما؟ نتیجه این شد که سرداران یک لاقبایی چون صادق محصولی، با بهره مندی از پشتوانه هایی چون پادگان و اسلحه، یک شبه میلیاردر شدند و به این نیز اکتفا نکردند و در قامت وزیر- هرچند نالایق ـ بنا بر حق بجانبی خود گذاردند. که یعنی : برده ایم که برده ایم، خورده ایم که خورده ایم. تا کور شود هرآنکه نتواند دید! دیروز میلیارد میلیارد بالا کشیده ایم و امروز هم به کوری چشم شما وزیر و نماینده ی مجلس و استاندار و فرماندار و صاحب منصبیم. هر که اعتراض دارد جلوبیاید! بله، شمایی که باید امنیت همه جانبه ای برای مردم خود فراهم می کردید، خود به جان امنیت روانی جامعه افتادید و با ورود به حریم حق مردمی که خود شما باید پناهشان می بودید، به دریدن پوست از تن گذشته ی غمناک اما غرور آفرین سپاه پرداختید.”

نوری زاد در انتهای یادداشت شدید اللحن خود خطاب به فرماندهان کنونی سپاه، نوشته است: “آهای ای همه ی سرداران سپاه، ای آنانی که از همت ها و باکری های ما فاصله گرفته اید و این فاصله را با دلارهای بی زبان پرکرده اید، این شما و این هرآن چه که به آن روی برده اید، از این پس، شما را به خدا، اگر که به خدا ایمان دارید، کاری به مردم و امام، و به آرمان های به خاک افتاده ی آنان، و کاری به سپاه دیروز ما نداشته باشید. بگذارید ما باشیم وخاطره های شورانگیز فرزندانی که به اسم پاسدار، فدایی مردمشان بودند، وعاشقانه، غبار چهره ی مردمشان را می روفتند، و به مردمی بودنشان غرور می ورزیدند. اگر همت بود، اگر باکری بود، یا با شما نبود، یا اگر بود در برابر شما ایستاده بود. و ما، بهتر از هر کس به سرنوشت کسی که در برابر شما بایستد واقفیم. مثل نویسنده ی این سطور. ببینیم فردای انتشار این مطلب، با او که خواستار اعتبار از دست رفته ی سپاه دیروز خویش است، چه می کنید!”

 

صفایی فراهانی: شکایتمان از سپاه را پی می گیریم

در همین حال، محسن صفایی فراهانی، یکی از امضا کنندگان نامه شکایت از فرماندهان سپاه تاکید کرد که این افراد خواسته قانونی خود در این رابطه را پیگیری می کنند.

هفت نفر از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در جریان کودتای انتخاباتی سال گذشته دستگیر و به زندان های طولانی مدت محکوم شده اند، با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به روسای قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح از “عده ای از نظامیان قانون شکن در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم” شکایت و اعلام جرم کردند.

در این شکایت نامه به صراحت از “کودتای انتخاباتی” نام برده شده و “مداخلات غیرقانونی این گروه نظامی و اطلاعاتی  در جهت پیروز کردن آقای احمدی نژاد در انتخابات دور دهم و جلوگیری از پیروزی نامزدهای دیگر… به مدد استفاده از اسلحه، سایر ابزار های پلیسی و اطلاعاتی و زندان” برملا شده است.

این نامه را محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، عبداله رمضان زاده، فیض الله عرب سرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهـزاد نبـوی، امضا کرده اند.

صفایی فراهانی دیروز در گفت و گو با سایت خبری پارلمان نیوز با بیان اینکه انتشار این نامه توسط امضا کنندگان آن صورت نگرفته و با ابراز بی اطلاعی از اینکه چه کسانی ان را منتشر کرده اند، اظهار داشت: “آنچه منتشر شده «بیانیه سیاسی» یا «اقدام سیاسی» نبوده‌است. باید توجه داشت که میان اقدام سیاسی و پیگیری مطالبات قانونی و فردی تفاوت وجود دارد. طیفی که دراظهارنظرهای این مسئول سپاه پاسداران مورد اتهام قرارگرفته‌اند، همگی از حقوق قانونی برخوردارند و از همین روی می‌توانند شکایت خود را خطاب به مسولان قضایی کشور ارائه دهند. ما هم با این هدف شکایت خود ارائه کرده‌ایم و آن را به عنوان یک حق قانونی پیگیری خواهیم کرد.”

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با غیر سیاسی دانستن این نامه، گفت: “امضاء کنندگان تنها سعی داشته‌اند، صدای اعتراض خود به اظهارنظرها وعملکرد برخی از نیروهای سپاه پاسداران را به گوش دستگاههای قضایی برسانند. این نامه تنها دراعتراض به نقل‌قول‌های یکی از مسئولان سپاه پاسداران تهیه شده و امضاکنندگان این نامه شکایت از طریق مراجع قانونی را حق خود می‌دانند. به همین دلیل نامه اعتراضی درقالب شکواییه خطاب به رئیس قوه قضاییه، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و سازمان قضایی نیروهای مسلح ارائه شده‌است. ما اعتقاد داریم آنچه از سوی یکی از مسئولان سپاه پاسداران منتشر شده، قابل پیگرد قانونی است و حق خود می‌دانیم که از طریق مراجع قانونی این اظهار نظرها را پیگیری کنیم.”

استناد شاکیان به فایل صوتی است که در آن فردی به نام سردار مشفق، معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله سپاه، اتهامات گسترده ای را علیه چهره های مختلف اصلاح طلب و رهبران جنبش سبز مطرح می کند.

قرارگاه ثارالله سپاه یکی از قرارگاه‌های عملیاتی سپاه پاسداران است که وظیفه آن، مدیریت امنیت پایتخت و دیگر شهرهای استان تهران است. در حقیقت فرمانده این قرارگاه، فرماندار نظامی تهران است. این قرارگاه مهمترین واحد امنیتی درون سپاه است و فرمانده آن معمولا یکی از سه مقام ارشد سپاه است ولی مسوولیت اصلی قرارگاه برعهده شخص فرمانده کل سپاه است. قرارگاه ثارالله در صورت بروز بحران به تشخیص شورای عالی امنیت ملی و تصویب مقام رهبری، مسئولیت برقراری امنیت شهر تهران را عهده‌دار می‌شود.