فریبا داوودی مهاجر، درگفت وگویی با “روز” ازویژگی های دستگیری های اخیر اعضای کنونی و اداور دفترتحکیم سخن گفته است. به اعتقاد این فعال اجتماعی، جنس دستگیری ها و حمله به دانشجویان درسالگرد ماجرای هجدهم تیر، مشابه با آن چیزی است که درسال 1378 اتفاق افتاد. داوودی مهاجر با اشاره به رویکردهایی که منجر به دستگیری های روزهای گذشته شد می گوید: “به هرحال ما در آستانه هجدهم تیر با حادثه ای ازجنس همان هجده تیر روبرو شدیم که اگر چه به وسعت آن نبود، اما با همان عمق و هداف انجام شد. حادثه ای که با توجه به اظهار نظر ها ورخدادها وحوادث چند روز گذشته قابل پیش بینی بود و تاسف داخلی وبین المللی را به همراه داشت.”
دستگیری دانشجویان درهجدهم تیرماه، در بستر چه نوع تحلیل هایی شکل می گیرد؟ چگونه بخشی ازحاکمیت نتیجه می گیرد که به صورت زنجیره ای فشار اجتماعی وسیاسی را بر بدنه فعالان سیاسی واجتماعی وارد کند؟
حمله وبازداشت عده ای ازدانشجویان که به شکل آرام ومسالمت آمیز درمقابل دانشگاه امیرکبیرجمع شده بودند تا یادآور آنچه در18 تیر1378 بود باشند - حادثه ای که هیچگاه پیگیری نشد- و حمله به ساختمان ادوارتحکیم که با تیراندازی و حمله ناباورانه نیروهای امنیتی و انتظامی همراه بود، همه دارای اهداف مشخص و معین درجهت پروژه های ازپیش تعریف شده می باشد که هرچه بیشتر پلیسی- امنیتی کردن جامعه ازمهمترین دلایل آن است. حضورتفکرسعید امامی و فعال شدن این تفکر درکلیه نهادهای نظامی، انتظامی و قضایی وبازتولید تفکراو دربخش های مختلف که ظاهرا باحمایت مسئولان و برخی تصمیم گیران نظام هم همراه است، نشانگر برخورد با تفکر چند صدایی است و رواج این تفکرکه ندای هیچ ندای تحمل نمی شود. درپناه این تفکر، حکومت افراد نزدیک به حلقه حاکمیت را هرچه بیشتر ازمواهب امنیت، قدرت وثروت وانواع رانت های سیاسی واقتصادی بهره مند کرده است. نزدیکی به انتخابات آینده مجلس می تواند، ازدلایل دیگراین فعالیت ها باشد، تا درپناه سکوت منتقدان یک بار دیگر، احزاب پادگانی به اشکال مختلف قدرت دست پیدا کنند. عدم توانایی دولت احمدی نژاد درپاسخگویی به مطالبات مردم ازدیگردلایل برخورد با فعالان سیاسی اجتماعی است که هیچ پرسشگری درجامعه درمورد این دولتی که به وعده های خود وفا نمی کند، صحبتی به میان نیاورد.
اشاره کردید به برخی شواهد که وقوع چنین اتفاقاتی را محتمل می کردند. منظورتان اظهارنظرهای مسئولان است یا واکنش هایی که دربرابردیگر بخش های جامعه سیاسی صورت گرفته؟
درچندروزه گذشته شاهد اظهار نظرهای مختلفی بودیم که حکایت اززمینه سازی برای چنین برخوردهایی بود.
به صورت مثال اعلام شدن عدم تعهد به کنوانسیون های بین المللی زنان که درپناه این اعلام نظر، دوراز انتظار خواهد بود که مسئولان نظام زیربارقوانین بین المللی که درجهت حفظ حقوق انسانهاست بروند. آنچه که هم اکنون مشاهده می شود بازتولید فضای رعب ووحشت وترس است که درپناه آن حکومت ویا حداقل بخش هایی ازآن بتواند همه حرکت های مردمی را با روش های مختلف کنترل کنند. برخورد بازنان کارگران ومعلمان نیزدرهمین راستا صورت گرفته است یا برخورد با دانشجویان پلی تکنیک که دوماه است دربندهای امنیتی قراردارند. امروز دانشجویان تاوان مقاومت دربرابرهرگونه خودمحوری و اقتدارگرایی را پس می دهند، تاوان اعتراض به بی عدالتی ودموکراسی خواهی، ستاره دارشدن، اخراج، ممانعت ازحضور دردانشگاه ها، انحلال انجمن های اسلامی، برخورد با شوراهای صنفی وکانون های فرهنگی.
و از جمله کسانی که به نظر شما پیام هایی را برای چنین روزهای ارسال کرده بودند؟
یکی مسئول روابط عمومی دفترآقای احمدی نژاد آقای جعفربهداد است که درگفت وگوبا خبرگزاری فارس اعلام کرد “از این پس به موج حملات بدخواهان به دولت پاسخ مناسبی خواهیم داد.” بهداد می گوید: “دریک ماه گذشته، با روی کارآمدن یک تیم وگروه با سابقه، رسانه ای ومطبوعاتی، ازلاک سکوت درخواهیم آمد.” بهداد و قمری وفا که ازیاداتشت نویسان روزنامه کیهان بوده اند ازجمله افرادی هستند که توصیه می کنند که “ما با بهره گیری ازروشهای قانون مند وحرفه ای و اتخادمواضع فعال دربرابر دشنام گویان وعوامل تبلیغات سیاه، علیه دولت مردیم ومکتبی روی کارآمده، به صیانت ازدولت ادامه خواهیم داد.” بهداد می گوید “ما باهدف بازکردن دست بدخواهان وهوچی گران به بازشناسی این جماعت ازمجموعه منتقدان دلسوز وخیرهواه روخواهیم آورد.” اینها همه پیام های مشخصی است.
به نظر شما آیا بین برخوردهای صورت گرفته دربخش های مختلف، مشابهت هایی وجود دارد؟
به نظرم بله. این اتفاقاتی که اخیرا افتاده بی شباهت به یک کودتای مخملین نیست وحتی به نظر می رسد که بازداشت های اخیر، مانند بازداشت اجلال قوامی، یا حتی برخوردهای وحشیانه ای که با اراذل واوباش انجام دادند و یا سنگسارجعفرکیانی که درچند روزه گذشته صورت گرفت، اگرچه در درون پرونده های مختلف رخ می دهد اما دریک جهت قراردارند وهمگی با هدف ایجاد ترس و وحشت درحوزه های مختلف انجام می شود. خاموش کردن هرصدای مخالف که درواقع می خواهد به افشاگری گروهی بپردازد که درپشت سنگر دین به حداکثرسوء استفاده از اموال عمومی مردم می پردازند و ازهیچ کاری هم دراین رابطه خودداری نمی کنند. همان طور که آقای سحرخیز پیش از این اشاره کرده اند، نگاهی به “تیم چهارنفره” “صفارهرندی، محسنی اژه ای، پورمحمدی وسعید مرتضوی” نشان می دهد که آنها همه دور هم جمع شده اند که باید با یک برنامه ریزی هماهنگ این کاررا انجام دهند. حتی صرف نظر ازاسامی یاد شده نیز می توان گفت مجموعه اقدامات یاد شده سازمان دهی شده است. مطبوعات که پایگاه دشمنانند، زنانی که جاده صاف کن آمریکا هستند، دانشجویانی که جاسوس هستند و دانشگاه هایی که محل فساد شده، اندیشمدانی که به دنبال انقلاب مخملی هستند ودهها تهمت وتکفیر دیگر فضا را آماده می کند برای برخورد با افراد مستقل ومنتقد.
دراوج این همه فشار به گروه های منتقد ومستقل، سکوت افرادی که درچند سال گذشته مدعی اصلاحات بودند سوال برانگیزاست چرا که تصور می رود نگاه به قدرت صرف ودادن هرگونه امتیاز وسکوت درمقابل زیرپا گذاشتن حقوق بشر تنها به پیشروی نیروهای مخالف آزادی وحقوق بشر منتهی می شود.
مهمترین شباهت 18 خرداد 78 با امسال؟
مهمترین شباهتش این است که این برخوردها با بدنه دانشجویی مستقل صورت گرفته است. یعنی دانشجویانی که درگروه های سیاسی مختلف هستند آماج حملات نیستند واتفاقا اینها بزرگترین اشتباه را می کنند چون جاده صاف کن حرکت های خشونت طلبانه دردانشگاه ها خواهند بود.
تاثیرات کوتاه مدت وبلند چنین برخوردهایی چه خواهد بود؟
این برخورد ها تیغ دولبه است و با توجه به فضای فقری که درجامعه وجود دارد ومردم سردرگریبان پیداکردن یک لقمه نان هستند و با هر حرکتی تهدید به اخراج ازدانشگاه می شوند ممکن است یک فضای انفعالی درجامعه ایجاد کند اما این به این معنی نیست که این مطالبات خاموش می شود بلکه دردوره ای دیگر این مطالبات با شدت بیشتری خود رانشان می دهد. ازسوی دیگر ممکن است به تند شدن فضای موجود و خستگی ازروش های مسالمت جویانه برخی از دوستانی که اصلاحات را ویا لابی باحکومت را به عنوان تنها راه چالش با دودلت برگزیدند ایجادکند. یعنی همین نیروها هم تندترشوند.
حرف آخر؟
من به عنوان عضو شورای سیاستگذاری دفترادوار تحکیم وحدت و دبیرکمیته زنان این تشکلاعلام می کنم که هرگونه اعتراف گیری از بازداشت شدگان تحت فشار انفرادی و روحی چه به لحاظ قانونی و چه به لحاظ افکارعمومی نه تنها قابل پذیرش نیست، بلکه نشان دهنده اعمال خشونت هرچه بیشتر درزندان هاست.