پیتر جنکینز
نشانه های جدی در میان اعضای غربی گروه ۱+۵ به چشم میخورد مبنی بر اینکه تمایل دارند در صورت انتخاب مجدد باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، مذاکرات اتمی با ایران در طی ماههای آینده از سر گرفته شود.
این باید خبر خوشی برای آنهایی باشد که اعتقاد دارند اختلافات میان ایران و غرب باید بر اساس مقررات هستهای آژانس بین المللی، پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان پی تی) و انجام اقدامات داوطلبانه برای اعتماد سازی حل و فصل شود.
با این حال شک و تردیدها هنوز سرجای خود باقی است. چرا؟ چندین فرصت در گذشته برای حل و فصل اختلافات از طریق مذاکره و اعتماد سازی از دست رفته است. دو سوال قابل تامل وجود دارد: آیا رهبر جمهوری اسلامی علاقهای به رسیدن به یک توافق دارد؟ و اینکه سیاستمداران اسرائیلی در برابر وسوسه اعمال نفوذ در پایتختهای غرب برای بستن فضای سیاسی مذاکره مقاومت خواهند کرد؟
رهبر جمهوری اسلامی بیزاری خود را از غرب و رویکرد “دوگانه” ایالات متحده پنهان نکرده است. اگوست ۲۰۱۰ او گفته بود: “ما به دلایل روشنی مذاکره با آمریکا را نپذیرفتیم. مذاکره زیر فشار و تهدید یک مذاکره واقعی نیست”.
او همچنین در نماز جمعه سوم فوریه ۲۰۱۱ گفته بود: “ما نباید از نقش بستن لبخند بر صورت دشمن خوشحال شویم. ما از آنها تجربهای ۳۰ ساله داریم. نباید گول وعده و وعیدهای دروغین آن ها را خوریم. آن ها به سادگی زیر قول خود می زنند. هیچ شرمی هم ندارند. آن ها به سادگی دروغ می گویند.”
اما اگر توافق با غرب منصفانه و پا برجا باشد باز هم او صلح با غرب را بر خلاف منافع جمهوری اسلامی قلمداد خواهد کرد؟
من با افرادی مواجه شده ام که چنین نظری دارند. آن ها می گویند رهبران ایران به بحران هسته ای احتیاج دارند تا به رابطه با آمریکا تن ندهند چرا که ممکن است منجر به تغییران اجتماعی ناخوشایندی شود، با آمریکا رابطه برقرار نمی کنند تا بتوانند هواداران خود را برای پشتیبانی از جمهوری اسلامی بسیج کنند، و حواس ها را از سرکوب سیاسی، نقض حقوق بشر و فساد نخبگان سیاسی پرت و بی کفایتی اقتصادی شان را هم توجیه کنند.
من مدرکی ندارم که بگویم این ادعاها اشتباه است گرچه سعی می کنم از زاویه ای دیگر به ماجرا نگاه کنم. به باور من رهبر جمهوری اسلامی حتی اگر از برنامه اتمی اش دست بکشد باز هم ابزارهایی در دست خواهد داشت تا به واسطه آن نیروهایش را علیه غرب بسیج کند و از رابطه با آمریکا دور نگاه دارد.
و از منظر “هزینه و فایده” اگر توافق هسته ای نتیجه اش برداشته شدن تمامی تحریم ها باشد، برایش بسیار جذاب خواهد بود.
از سوی دیگر تا اینجا محصول سیاست اسرائیل در نگه داشتن گلدان برنامه اتمی ایران در دمایی نهفته پر بار بوده است. (امیدوارم بابت این استعاره عفو شوم) بنابراین سخت است که تصور کنیم حتی اگر ایران در به شکست رساندن مذاکرات ناکام باشد و اوضاع به سمت رسیدن به یک توافق پیش رود اسرائیلی ها از اعمال فشار بر روی غرب دست بکشند.
هنوز این داستان می تواند پایان دیگری داشته باشند. شاید این بار لازم است دیپلمات های غرب نخستین مسئولیت خود را به خاطر بیاورند: “آسایش و امنیت مردمی که به آن ها رای داده اند.” فعالیت های هسته ایران تحت محافظت سازمان ملل هیچ تهدیدی علیه امنیت رای دهندگان به وجود نخواهد آورد. این رای دهندگان در قبال اعمال تحریم علیه نفت ایران و دیگر تحریم های مالی دارند هزینه پرداخت می کنند و جنگ علیه ایران – که در غیبت توافق در مذاکرات اجتناب ناپذیر است – استاندارهای غربی را همانند جان مردم غرب به خطر خواهد انداخت.