محاکمه تازه ترین ساخته ایرج قادری آخرین همکاری او با یار دیرینه اش سعید مطلبی به شمار می آید.فیلمی با مولفه های کامل فیلمفارسی که چندان با تماشاگرش ارتباطی برقرار نمی کند. بخش سینمای ایران شماره حاضر را به بررسی این فیلم اختصاص داده ایم.
قهرمان های پوشالی
کارگردان: ایرج قادری. نویسنده: سعید مطلبی. مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی. تدوین: محسن توکلی. تهیه کننده: مرتضی شایسته. بازیگران: ایرج قادری، مهناز افشار، افسانه بایگان، محمدرضا شریفی نیا گوهر خیر اندیش و….
خلاصه داستان: حمید پرتوی دادستان زبده دادگستری به اشتباه جوانی افغان را به اعدام محکوم می کند و زمانی متوجه می شود جوان بیگناه است که او در زندان خود را کشته است. پرتوی دچار عذاب وجدان می شود تا این که در خانواده اش اتفاقی رخ می دهد و دخترش ناخواسته درگیر یک قتل می شود. دختر پرتوی نامزدی دارد که بی اختیار قتل را انجام داده و پرتوی برای جبران گذشته، وکالت پسر را بر عهده می گیرد و از این طریق به شبکه ای از فروش مواد مخدر راه می یابد.
سال های دور دهه 1340 و 50، زمانی که ایرج قادری و هم نسلان او در سینما به کار مشغول بودند سینمای ایران از هر سو مورد هجوم فیلم های فرنگی قرار داشت. آنها برای اینکه بتوانند تماشاگر را به سالن ها بکشانند چاره ای جز ساخت قهرمان های پوشالی وطنی و تکرارشان در فیلم های مختلف نداشتند. قهرمان هایی که اکثراً ریشه های محکم اجتتماعی هم نداشتند و تنها برای تحریک احساسات رقیق تماشاگر روی پرده نقش می بستند. قادری پس از انقلاب نیز، حتی پس از سال ها دوری از سینما همچنان اصرار دارد به این ترتیب فیلم بسازد. مخصوصاً اکنون که دوست دیرینه اش سعید مطلبی نیز اجازه کار پیدا کرده و مجبور نیست فیلمنامه هایش را به نام های مستعار مختلف بنویسد. فیلم محاکمه به کرات از نشانه های آشنای فیلمفارسی دهه های 1340 و 50 سود می جوید. فیلم ملغمه ای از ویژگی های تمام ژانر های سینمایی به شمار می آید که تماشاگر به خوبی با آنها آشناست. حتی قادری در صحنه هایی که آدم ها یکدیگر را کتک می زنند از افکت های آشنای صحنه های اکشن آن سال ها استفاده کرده و به این ترتیب تماشاگر خود را کاملا به سوی آن فضا سوق می دهد. از همه مهم تر این که خود نقش اصلی فیلمش؛ یعنی دکتر حمید پرتوی را بازی می کند و در بازی نیز می کوشد از شگردهای فیزیکی استفاده کند که در گذشته از آنها بهره می برده است. نگاه های تند و تیزی که معمولا از بالای چشم به دوربین می کند و یا ایست های فیگوراتیوی که بعد از بازی در چندین فیلم برای تماشاگرسینمای فارسی که در سال های پس از انقلاب نیز از طریق ویدئو این فیلم ها را پیگیری کرده کاملا آشناست.
فیلم محاکمه در ظاهر داستانی پلیسی دارد، اما مهم ترین ضربه را از اجرای اغراق آمیز خود می خورد و همین سبب می شود تماشاگر امروز دهه 1380 در تهران واکنش مناسبی به فیلم نشان ندهد. شاهد مثال برای توضیح این اغراق ها در فیلم بسیار است و تقریبا می نوان تمامی صحنه های فیلم را به عنوان نمونه ذکر کرد. از فصل های آغازین شروع می کنیم که پرتوی دچار عذاب وجدان شده و شب در بیابان پرسه می زند. نور های به شدت پر کنتراست آبی، موسیقی با ضرباهنگ کوبشی و کش و قوس هایی که قادری به فیزیک خود می دهد ترکیبی مضحک را از یک شب توام با عذاب وجدان برای تماشاگر پدید می آورد. از همین جا مایه های مورد علاقه قادری وارد داستان می شود و شخصیت پردازی را کاملا مخدوش می کند. می توان سئوال کرد کدام وکیل تحصیل کرده ای در این سن این گونه رفتار می کند که قادری؟ از این نکته که بگذریم به شخصیت های دیگر می رسیم که نقش یکی از آنها را مهناز افشار بر عهده دارد. او دختری فراری و عاصی است. او باید به دادگاه برود و شهادت بدهد. اما با زیرکی- که ما نمی بینیم چگونه- از زندان فرار می کند و شب به منزل مادرش می رود. مادر با آه و گریه شروع به نصیحت او می کند و ما بدون این که در طول مونولوگ مادر حتی کوچک ترین نمای عکس العملی را از افشار ببینیم که حداقل در حال تحول است، به طور ناگهانی اور ا می بینیم که تحت تاثیر حرف های مادر متحول شده و قهرمانانه همانند قهرمان های سینمای فارسی با تغییر پوشش آن گونه که پرتوی از او خواسته مقنعه و چادر می پوشد و به سمت دادگاه می رود و به مضحک ترین شکل ممکن در راه توسط ماموران قاچاق فروش در مترو به ضرب چاقو کشته می شود. بعد از کلی فصول این چنینی به صحنه انتهایی فیلم می رسیم. جایی که پرتوی یکسره سراغ آدم بد های داستان می رود. در حالی که دوست او پلیس است و به راحتی می تواند به پرتوی کمک کند. اما او یک تنه بی هیچ منطقی می رود و مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و در یک چاله می افتد. بعد که پلیس وارد عمل می شود نمی تواند او را پیدا کند و در آخر با کلی افه های بلاهت بار، پلیس متوجه می شود او در چاله ای گرفتار آمده که هیچ پلیس ابلهی نمی توانسته ان چاله را نبیند.
به هر حال بد نیست که یادمان نرود محاکمه را جایگزین فیلم سنتوری(داریوش مهرجویی) کردند. حال شما بخوانید که سینمای ایران با این وضعیت به کدامین سو می رود.