قفل در خانه فروهرها را شکسته اند، حفاظ آهنی را بریده اند، همه خانه را به هم ریخته اند و پرستو فروهر می گوید تمام درهای خانه، درهای گنجه ها، کمدها، کشوها و میزها را باز کرده اند و جوری که نشان بدهند و بخواهند به ما بگویند هیچ دری نیست که ما نتوانیم باز کنیم.
تصویری که او در سفر به تهران و در خانه پدر و مادرش دیده ،چه بوده؟ “تداعی کننده همان تصویری بوده که بعد از قتل پدر و مادرم در این خانه مواجه شدم، مامورینی که می گفتند دارند رد و پای قاتلان را ردیابی می کنند، بعد از ۱۰ روزی که خانه را به من پس دادند همین طور آشفته کرده بودند و غارت مدارک هم همان موقع بود”.
او هنوز نمی داند چه چیزی از خانه پدر و مادرش برده اند اما در بدو ورود به فرودگاه تهران با مامورینی مواجه شده که از او خواسته اند به نهاد اطلاعاتی در اداره گذرنامه مراجعه کند.
پرستو فروهر، دختر داریوش و پروانه فروهر که پس از دستبرد به خانه والدین اش به ایران سفر کرده در مصاحبه با روز می گوید: در فرودگاه هنگام ورود، اسم من را در بلندگو اعلام کردند و بعد برگه دادند که یکشنبه به نهاد اطلاعاتی مراجعه کنم که در اداره گذرنامه است. آنچه می گفتند این بود که ممکن است مدارک گذرنامه ای شما کمبودی داشته باشد! یعنی همان پوشش های اداری که در بسیاری موارد به کار بسته می شود تا به نوعی حضور همراه با فشار نهادهای قدرت را به آدم نشان بدهد. حالا تا یکشنبه که بروم ببینم قضیه چیست.
او درباره این نهاد اطلاعاتی چنین توضیح می دهد: نهاد اطلاعاتی مربوط به کسانی است که ساکن ایران نیستند ، قبلا اسم اش نهاد ریاست جمهوری بوده و حالا منتقل شده به اداره گذرنامه. دو سه بار آخری که من بایستی مراجعه می کردم همان آدم ها و همان ساختار به اداره گذرنامه رفته و اسم اش نهاد ریاست جمهوری در اداره گذرنامه است.
پرستو فروهر روز یکشنبه اعلام کرده بود که منزل مسکونی داریوش و پروانه فروهر، قربانیان قتل های سیاسی پاییز ۷۷ که به قتل های زنجیره ای معروف شد ، ۱۶ سال پس از سلاخی شدن رهبران حزب ملت ایران در خانه مسکونی شان، مورد دستبرد قرار گرفته است.
او اکنون به ایران سفر کرده است،از او سوال می کنم در بدو ورود به خانه والدین اش با چه صحنه ای مواجه شده؟ می گوید: مواجهه با خانه و آشفتگی بسیار شدیدی که پدید آورده اند. تمام درهای خانه، درهای گنجه ها، کمدها، کشوها و میزها را باز کرده اند، جوری که نشان بدهند و بخواهند به ما بگویند هیچ دری نیست که ما نتوانیم باز کنیم. قفل در خانه را شکستند، حفاظ آهنی را بریدند و در دیگر را آسیب زدند و آمدند توی خانه. در داخل خانه هم بیشترین به هم ریختگی در دو اتاق است که به طور مشخص محل کار و زندگی پدر و مادر من بوده، در اتاق کارشان در طبقه پایین و اتاقی که اتاق نشیمن و کار بالا بوده.
پرستو فروهر می افزاید: همه چیزهایی که در کشوها بوده و اغلب کاغذ و نوشته ها و اعلامیه ها، به هر صورت مدارک سیاسی این خانه که همواره یک شخصیت سیاسی داشته،درست است که این مدارک اصل نیستند و من همه مدارک اصل را از اینجا برده ام ولی به هر صورت آنچه که بوده مرتب و آرشیو شده بوداما حالا همه چیز را ریخته اند بیرون، حتی لباس ها را، لباس های پدر و مادرم که من نگهداشته بودم، همه را ریخته اند بیرون؛ نوعی هتک حرمت به همه اشیایی که ما با یک حساسیتی سعی کردیم در تمام این سالها به عنوان یادگاری های آن دو عزیز در خانه ای که زندگی می کردند حفظ کنیم. دست اندازی به آنهابیش از همه مشخص است.برای من تداعی کننده همان تصویری بود که بعد از قتل پدر و مادرم در این خانه،دیدم. مامورینی که می گفتند دارند رد و پای قاتلان را ردیابی می کنند اما بعد از ۱۰ روزی که خانه را به من پس دادند همین طور آشفته کرده بودند، با غارت مدارکی بود که آن موقع بود.
چه چیزهایی از خانه فروهرها برده شده: نمی دانم الان چه چیزهایی برده شده، من سعی می کنم همه چیز را دوباره جمع و مرتب کنم ، کم کم می شود فهمید چه چیزی از این مدارک برده شده یا نشده.
و اما پلیس چه می گوید؟ چه توضیحی دارد؟ دختر فروهرها می گوید: شکایت به پلیس انجام شده و پی گیری در اداره آگاهی خواهد بود. ولی آنچه که برای من هدف اصلی آمدن به اینجا بوده رسیدگی به وضعیت خود خانه است، نه پی گیری شکایت قضایی که معلوم نیست در آخر به ماموران خودسر یا دزدهای غیر خودسر وصل خواهد شد یا نه. در هر صورت می خواهم وضعیت آشفته و بسیار دردناکی را که اینجا پیش آمده سرو سامان بدهم.
او می افزاید: در مراحل اولیه شکایت، مساله دستبرد است،باید دید چه خواهند گفت ولی من به نظرم نمی آید سرنخ خاصی باشد. یعنی کسانی که آمدند حرفی نزده اند. همراه خاله من پلیسی که آمده بود چیز خاصی نگفته بود، حالا ببینم اداره آگاهی شاید کارشناسی بفرستد که بتواند بگوید دستبرد از چه نوعی بوده. اما راست اش را بخواهید من خیلی امیدی به سرانجام درست پیدا کردن این روند ندارم. به هر صورت با تجربه های متفاوتی که تاکنون داشتیم.
او در ادامه می گوید: چیزی که دلم می خواهد بگویم درواقع واکنشی است که از سوی بسیاری آدم ها نسبت به قضیه بود. واکنش های اعتراضی و تلفن ها و رفت و آمدهای دوست و آشنا که متوجه شده اند چه دست اندازی تلخی به این فضا شده. وقتی بقیه هم می آیند و می بینند دقیقا برداشت مرا دارند،می گویند عین همان موقع است، همان صحنه ها است و این تکرار شدن بسیار تلخ است. آنچه که برای من بسیار مهم است، این همدلی و اعتراضی است که به نحوه های مختلف می شود و بسیار مثبت است و حساسیت جامعه را نسبت به مکان هایی که حامل حادثه ای تاریخی هستند و حامل هویت دگراندیشان در این جامعه هستند نشان می دهد؛ کسانی که حقوق شان سلب شده و جامعه فکر می کند در این مکان ها می تواند آنها را به یاد بیاورد و تعهدش را نسبت به آنها برای خودش و دیگران سرپا نگه دارد. دریافت این مساله و بیان کردن اش از سوی دیگران برای من بسیار مهم بوده و خیلی التیام بخش، اصل قضیه این است که التیام پدید بیاید و بازگشت دوباره آرامش به خانه.
پرستو فروهر نویسنده و هنرمند ساکن آلمان است که هرسال، همزمان با سالروز قتل پدر و مادرش به ایران سفر می کند. او این بار اما برای پی گیری و سر و سامان دادن به خانه آنها به ایران سفر کرده است.