گرچه از آخرین نوبتی که آقای احمدی نژاد با اظهار نظری جنجالی در مورد مهاجرت یهودیان (این بار: به آلاسکا و کانادا) خبر ساز شد، حدود دو هفته می گذرد، اما بازتاب های آن در سطح افکار عمومی، هنوز ادامه دارد.
خبر سازی های پی در پی محمود احمدی نژاد در مورد موضوعاتی چون هولوکاست و اسراییل، پرسشی مهم را در ذهن بسیاری از ناظران مسائل ایران بر جسته ساخته است: به راستی، هدف رییس جمهور از این همه تلاش برای قرار گرفته در کانون حملات رسانه های غربی چیست؟ آیا همه این رفتار، چنان که برخی تحلیل گران گفته اند، ناشی از تمایل یک سیاستمدار جویای نام برای دیدن و شنیدن نام خود در سطح رسانه های گروهی جهان (به هر شیوه ممکن) است؟ یا ناشی از حساب نشده بودن رفتارهای یک شخصیت بنیادگراست که هدف خشنود شاختن هواداران تندرویش در داخل کشور را دنبال می کند؟…
به نظر می رسد هزینه های بین المللی موضع گیری های پی در پی و جنجال آفرین آقای احمدی نژاد در مورد موضوعاتی چون هولوکاست و اسراییل و… بیش از آن باشد که بتوان فرض کرد که حلقه های ذی نفوذ تصمیم گر در ایران، به دلایلی چون مدارا با رفتارهای یک سیاستمدار کم تجربه یا جویای نام پذیرای تبعات این موضع گیری ها باشند. همچنین، بسیار سخت است اگر تصور کنیم که سخن گفتن در خصوص هولوکاست یا بحران فلسطین، باعث اتفاقی قابل توجهی در داخل ایران می شود تا از آن، نتیجه بگیریم که هزینه های بین المللی اظهارات رییس جمهور، به خاطر منافع داخلی آن تحمل می شود (به راستی، آیا می توان تصور کرد حتی محافظه کارترین ایرانیان، در شرایط افزایش بی سابقه قیمت مسکن، مواد مصرفی و سوخت به واسطه سیاست های دولت، از رییس جمهور انتظار سخنرانی های بین المللی در مورد هولوکاست را داشته باشند؟)
با توجه به چنین حقایقی، مشکل بتوان قبول کرد که پشتکار قابل توجه رییس جمهور ایران برای سخنرانی در خصوص اسراییل و هولوکاست، هدف گیری درازمدتی نداشته یا بدون دنبال کردن اهداف معینی در حیطه بین المللی بیان شود. در مورد این اهداف معین، البته می توان تحلیل های مختلفی داشت. اما احتمالاً با قدم زدن در خیابان های کشورهایی چون فرانسه که میزبان جمعیت مهاجر مسلمان قابل توجهی هستند، می توان حقایق زیادی را در مورد تأثیرات فرامرزی اظهارات جنجالی آقای احمدی نژاد دریافت .
واقعیت آن است که حداقل در اروپا، تجربه مشترک بسیاری از کسانی که در جوامع مختلف مهاجر پذیر زندگی می کنند، اثبات می کند که رئیس جمهور ایران، در میان اعضای اقلیت های مسلمان “غیر ایرانی” این جوامع از محبوبت بالایی برخوردار است. دلیل کلی این محبویت، چیزی است که از نظر اقلیت های مسلمان ”ایستادگی احمدی نژاد در مقابل غربی ها” نامیده می شود – “غربی ها”یی که به عقیده این اقلیت ها، نژاد پرست و عامل اصلی مشکلات آنها، چه در اروپا و چه در سرزمین مادری هستند. اما باید اذعان کرد که محبویت آقای احمدی نژاد یک دلیل مشخص تر هم دارد و آن، مواضع ضد اسراییلی وی است که به بارزترین شکل، احساسات ضد صهیونیستی موجود در میان جوامع مسلمان را مورد استفاده قرار می دهد.
با ملاحظه تأثیر اظهارات ضد اسراییلی رییس جمهور ایران بر اقلیت های مسلمان مقیم غرب، حدس زدن میزان استقبال از این اظهارات را در مناطق چون خاور میانه (و به ویژه کشورهایی چون لبنان، عراق، فلسطین، که مردمان آنها تجربیات بسیار تلخی از سیاست های تل آویو دارند) کار دشواری نخواهد بود. تأکیدات پی در پی برخی تریبون های نزدیک به دولت احمدی نژاد در مورد حسابی که در “روز واقعه” بر ”توده های مسلمان سراسر جهان” می کنند، در واقع، بیانی عاملانه و هدف دار از حقایقی هستند که در بالا مورد اشاره قرار گرفتند.
دولت آقای احمدی نژاد و نو محافظه کاران ایران، مدت هاست که انتخاب خود را در جامعه جهانی انجام داده و متحدان خود را نه معتقدان به ارزش های غربی، که مردم و گروه های ضد غربی جهان دانسته اند. آنها، نظام جمهوری اسلامی را هدف جدی عملیات براندازی آمریکا و متحدان آن می دانند و هیچ امکانی را نیز برای همسو ساختن جامعه بین المللی با خود در مقابل این خطر متصور نمی بینند. از دید آنان، نه تنها جلب نظر مساعد آمریکا و دولت های غربی، که حتی جلب نظر جامعه مدنی غربی نیز تنها با عدول کامل جمهوری اسلامی از ارزش هایی ممکن است که اگر کنار گذاشته شوند، جمهوری اسلامی عملاً- از طریق براندازی نرم- سقوط کرده است. در نتیجه این گروه، تنها راه حفظ نظام از تهدید براندازی را، “بازدارندگی” از طریق بالا بردن هزینه های متحمل رویارویی با جمهوری اسلامی، در سطح داخلی، منطقه ای و جهانی می دانند.
مسلمانانی که در هنگام شدت گرفتن رویارویی احتمالی میان جمهوری اسلامی و غرب، بتوان در راستای تحقق استراتژی ذکر شده بر رویشان حساب کرد، پیش از هر چیز باید آمادگی عقیدتی لازم را برای نقش آفرینی در چنین جایگاهی داشته باشند. و اینجاست که سخنرانی های به ظاهر بی معنی رییس جمهور ایران در مورد هولوکاست و اسکان یهودیان در آلمان و اتریش و کانادا و آلاسکا و …. معنی دار می شود.
در واقع، آقای احمدی نژاد و جریان حامی او، حداقل در این یک مورد، بسیار حساب شده عمل می کنند. این که تحلیل های آنها تا چه میزان به واقع بینی نزدیک باشند، البته موضوع جداگانه ای است. اما این واقعیت قابل انکار نیست که مواضع جنجالی رئیس جمهور ایران، تأثیراتی استراتژیک را بر افکار عمومی جهان اسلام بر جای می گذارند که البته، انعکاس وسیع این اظهارات در رسانه های بین المللی و حملات پرحجم سیاستمداران غربی به رئیس جمهور ایران در پی هر موضع گیری جنجالیش، پیش شرط اصلی تحقق این استراتژی محسوب می شوند.