اولین نارنجک دست سازی که زنگ تفریح یکی از روزهای اوایل ماه اسفند، توسط یک “دانش آموز شجاع “، در حیاط مدرسه منفجر می شود، بوی عید را در مدرسه پخش می کند. بچه ها لبخند می زنند. گوش های ناظم تیز می شود. مدیر مدرسه به تقویم روی میزش نگاه می کند. معلمان از پنجره دفتر معلمان، به حیاط نگاه می کنند و یاد پرداخت عیدی و حقوق اسفندماه می افتند.
صدای این نارنجک به سرعت از مدرسه به منطقه آموزش و پرورش و از آنجا به اداره کل و سرانجام به طبقه چهارم ساختمان وزارتخانه در خیابان قره نی می رسد. دو سه روز بعد بخشنامه وزارتی به تمام مدارس صادر می شود: “مدارس تا روز آخر سال باز است!”
تعطیلات نوروزی مدارس ایران رسما ۱۳ روز است. از اول فروردین تا ۱۳ همین ماه. اما ۱۳ روز تعطیلی عطش دانش آموزان را سیراب نمی کند. معمولا دانش آموزان از دو روز تا یک هفته به پیشواز تعطیلات نوروزی می روند. تاریخ چهارشنبه آخرسال و فاصله آن با روز عید تعیین کننده تعداد روزهای “پیش از تعطیلات” نوروزی است.
از دید بسیاری از دانش آموزان و معلمان آخرین سه شنبه اسفندماه، آخرین روز کاری مدارس است. نگهداشتن بچه ها در کلاس و مدرسه در روزهای آخر سال برای مدیر و معاونان مدرسه کاری طاقت فرسا است.بر اساس یک رسم چندین و چند ساله ؛ دانش آموزان پس از ترقه بازی غروب روز سه شنبه پرونده درس و مشق را می بندند.
بوی عید از اول اسفند مشام دانش آموزان را پر می کند. بوی عید بچه ها را یاد تعطیلات و روزهای بی مسئولیتی می اندازد. بچه ها از خیال تعطیلات به وجد می آیند و از ذوق فریاد می کشند. معلم ها با رویای تعطیلات نوروزی، مهربان تر می شوند. معاونان عبوس مدرسه گاهی لبخند می زنند و سرایدار مدرسه جان تازه ای می گیرد.
بخشنامه وزارتی در مورد تعطیلات پیش از عید که به مدارس می رسد، هوای مدرسه بهاری می شود. مهم نیست که بخشنامه منعطف باشد و یا با جمله بندی خشک اداری نوشته شده باشد. حتی اگر مانند سال های قبل مسئولان تاکید کنند که “مدارس در همه مقاطع تحصیلی تا پایان روز ۲۸ اسفندماه دایر هستند و تعطیلی زودهنگام مدارس تخلف محسوب می شود”، باز هم همه یاد تعطیلات می افتند.
همه در مدرسه گوش شان از دستورات و امر و نهی های بخشنامه ای پر است، تشکیل کلاس ها در نیمه دوم اسفندو بخصوص هفته آخر اسفند به مویی بند است. بچه ها خیلی زود تمایل معاون و معلم مدرسه را کشف می کنند و پیام پنهان در سخنرانی معاون و مدیر و گوشه و کنایه های معلمان را می گیرند.
وجود یک روز تعطیل در اول یا وسط هفته آخر سال، قرار گرفتن چهارشنبه سوری در وسط یا آخر هفته، تمایل پنهان مدیر و ناظم و اشارات سمبلیک معلمان، سرنوشت هفته آخر را رقم می زند. مدارس از سه شنبه آخر سال و گاهی زودتر، تق و لق می شوند. معنای این دو واژه را آموزش و پرورشی ها خوب می دانند. سوال اصلی بچهها از ۱۵ اسفند این است؛ “آقا اجازه، مدرسه کی تعطیل می شود!”
بچه ها منتظر اشاره پنهان ناظم مدرسه اند. معلمان به همت و شهامت بچه ها چشم دوخته اند. مدیر به معاون مقطع در منطقه زنگ می زند تا مزه دهنش را بفهمد…. در این میان اما بچه های پیش دانشگاهی گرفتار تب کنکورند و سومی ها هم کم و بیش گرفتار دلشوره امتحان نهایی.
تلفن ها زنگ می خورند. از مدرسه به منطقه، از منطقه به اداره کل، از اداره کل به ستاد. همه کسب تکلیف می کنند. یک نفر باید حرف آخر را بزند.
استدلال مدیران پایین دستی موجه است؛ مدارس تق و لق شده اند و ممکن است اتفاقی بیفتد. طبق مقررات هیچکس نمی تواند مدارس را در روز کاری تعطیل کند. نه وزیر و نه مدیرکل و نه رییس و نه مدیر. اما دانش آموزان اینکار را می کنند. روش کار ساده است: وقتی دانش آموزان در مدرسه حاضر نشوند مدرسه به طور طبیعی تعطیل می شود.
گاهی از بالا چراغ سبز می دهند: “برحسب مورد تصمیم بگیرید…” خبر که به مدرسه می رسد چشم های ناظم برق می زند. ناظم با صدای بلند می گوید: “بچه ها یادتان باشد گفتم که مدرسه…چی؟” بچه ها همه با هم می گویند: “تعطیل نیست”! اما دانش آموزان پیام نهفته در کلام ناظم را فهمیده اند. کیف هایشان را برمی دارند و فریادزنان از مدرسه می روند. مدرسه تعطیل می شود بدون اینکه کسی گفته باشدکه مدرسه تعطیل است!
نیروی میدانی مراسم چهارشنبه سوری نوجوانان و کودکان هستند که بیشتر آنها را دانش آموزان تشکیل می دهند. مراسم چهارشنبه سوری در بعضی محلات تهران با چنان شدتی برگزار می شود که بخش هایی از شهر از شدت صدای انفجارها، شبیه میدان جنگ می شود.
امسال سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران، از مدیران مدارس، معلمان و دانشآموزان خواست که مراکز فروش مواد محترقه در اطراف محیطهای آموزشی را به نیروی انتظامی گزارش دهند.
به گفته ثقفی، در هر منطقه، کمیتهای تحت عنوان «کمیته سلامت» با محوریت موضوعی “کاهش اثرات حوادث و سوانح مرتبط با چهارشنبه آخر سال و یا آتشسوزی”، ایجاد شده تا ایمنی مناسب برای مدارس فراهم شود. همچنین برای آگاه سازی دانشآموزان و اولیای آنها از طریق دعوت از کارشناسان آتشنشانی، هلالاحمر، اورژانس و نیروی انتظامی در مراسم صبحگاهی مدارس و کلاسهای آموزشی خانوادهها در مدارس دنبال میشود.
ساعت تعطیل مدارس شیفت دوم تهران در بعد از ظهر روز سه شنبه به عهده مدیران مدارس گذاشته شده است. معمولا مدارس نوبت دوم، ساعتی پیش از غروب آفتاب تعطیل می شوند.
احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران در ۲۲ اسفند گفت: “صدای پای بهار میآید که سنتهای خوب نوروزی مانند خانهتکانی، کینه زدایی از دل و صلهرحم، وجود دارد اما یادمان باشد که شاد بودن به معنای شکستن خطوط قرمز خدا نیست…چهارشنبه آخر سال هیچ منشایی ندارد و از منظر حقوقی تجاوز به حقوق دیگران است و از منظر شرعی «حرام» است و از جوانان میخواهیم که در این وادیهای خطرزا وارد نشوند که بسیاری از عیدها عزا شده است.”
ماموران نیروی انتظامی و نوجوانان محلات، هریک کار خود را می کنند. فضای خیابانهای اصلی محلات در دست نیروی انتظامی است اما کوچه ها به بچه ها واگذار شده است. هر دو معمولا همدیگر را تحمل می کنند. هر دوطرف می دانند که باید همدیگر را تحمل کنند. در بعضی کوچه ها در کنار آتش، جوانها با صدای پخش صوت ماشین پایکوبی می کنند. پیرمردها و پیرزنها هرچند صدای ترقه ها و نارنجک ها آزارشان می دهد اما یک شب را تحمل می کنند. مادران نگران سلامتی بچه هایشان هستند.
سور به معنای سرخ است. در مراسم سنتی چهار شنبه سوری آتش بزرگی بر افروخته می شود و افراد از روی آن میپرند و در زمان پریدن میخوانند: “زردی من از تو، سرخی تو از من”. اما در کوچه های شهرهای ایران استفاده از ترقه و نارنجک های دست ساز جایگزین مراسم سنتی شدهاست و هرسال در جریان برگزاری این مراسم تعدادی دچار سوختگی و حتی قطع عضو ومرگ می شوند.
مراسمی مانند فالگوش، اسپند سوزاندن، نمک گرد سر گرداندن، کوزه شکستن، ریختن آب بر سر عابران از بام خانه ها و… که بخش هایی از مراسم سنتی این روز بوده است الان برای نوجوانها جاذبه ندارد. اما در مقابل سرو صدا و مخاطرات این مراسم جاذبه بیشتری برای نوجوانان دارد.