گزارشگر آمریکایی در زندان ایران‏

لوس آنجلس تایمز
لوس آنجلس تایمز

» ‏ گزارس لس آنجلس تایمز از زندان رکسانا صابری‏

رکسانا صابری، در سال 2006، با وقار و شمرده و طبیعی گزارش های پر طرفداری را درباره پیشرفت های ایران ‏برای شبکه بی بی سی تهیه می کرد.‏

دوستانش در لندن شگفت زده شده بودند. رئیسش، فرانسیس هریسون که در آن زمان رئیس دفتر بی بی سی در تهران ‏بود و حالا درلندن زندگی می کند، درباره رکسانا می گوید: “او فیلمرداری می کرد، تدوین می کرد و ویدئو هایش را ‏خودش آپلود می کرد. او هم می توانست در رادیو کار کند هم تلویزیون و هم در بخش آنلاین”.‏

همه این مهارت ها بود که صابری را فردی نادر کرده بود: یک روزنامه نگار آمریکایی که در ایران زندگی می کرد و ‏درباره سرزمین پدری اش که او عاشقش بود و می خواست کشف اش کند، گزارش تهیه می کرد.‏

اما سه سال پیش، زمانی که در این خبرنگار ایرانی آمریکایی در اوج ترقی بود، مقامات ایرانی مجوز کارش را باطل ‏کردند. زمانی که او به کار و زندگی در ایران ادامه داد، در اواخر ماه ژانویه او را بازداشت و در زندان بدنام اوین ‏زندانی اش کردند.‏

این موضوع همکاران و دوستانش را تهران گیج کرده است. هیچ اتهامی به او نزده اند با این حال مقامات گفته اند که ‏کار گزارشگری او غیر قانونی بوده است. روز جمعه یکی از مقامات قضایی ایران اعلام کرد که او تا چند روز دیگر ‏آزاد می شود.‏

اما اتهامی که به این خیرنگار ایرانی آمریکایی 31 ساله بلندپرواز زده شده است باعث تعجب خبرنگارانی شده است که ‏صابری را از نزدیک می شناسند. آنها او را یک روزنامه نگار محتاط و جدی توصیف می کنند که تلاش می کرد در ‏حمهوری اسلامی ایران، یک زندگی عادی داشته باشد.‏

یکی از خبرنگارانی که صابری را می شناسد و مثل سایر افرادی که در این گزارش با آنها مصاحبه شده است، ترجیح ‏داده است که نامش فاش نشود، می گوید:« او یک خبرنگار جدی بود. تازگی ها گزارش هایش را می شنیدیم که گفته می ‏شد فقط خبرهای عادی بود که مورد قبول مقامات ایران هم بود به همین دلیل خبر بازداشتش غیرمنتظره بود».‏

صابری که پدرش ایرانی و مادرش ژاپونی است در شهر فارگوی ایالت داکوتای شمالی بزرگ شد و شاگرد استثنایی، ‏موسیقیدان و ورزشکار بود. او بسیار زیبا بود و در سال 1998، دختر شایسته ایالت داکوتای شمالی شد.‏

پدرش که مترجم و نویسنده است و هنوز در فارگو زندگی می کند، می گوید که او در ابتدا بعنوان خبرنگار تلویزیون ‏محلی استخدام شد.‏

رضا صابری در یک گفتگوی تلفنی گفت: “خبرهای سطحی مثل تصادف ماشین و وضع آب و هوا او را راضی نمی ‏کرد”.‏

در جریان یک سفر به واشنگتن در سال 2002، توجه سایمون مارکس، مدیر فیچر استوری نیوز، یک آژانس خبری که ‏گزارش هایش را به رادیو و تلویزیون های سرتاسر جهان می فروشد، جلب می کند. رکسانا به او می گوید که آرزویش ‏این است که خبرنگار بین المللی باشد. در دوران کودکی، پدر او را با داستان هایی از شعرای بزرگ ایران و پادشاهان ‏قدیمی سرگرم می کرد و او همیشه دلش می خواسته ایران را کشف کند.‏

مارکس به او یک لپ تاپ و یک دوربین می دهد و او را بعنوان رئیس دفتر تهران استخدام می کند.‏

این خبرنگار دورگه در ماه فوریه 2002 به تهران رسید. در کلاس زبان فارسی ثبت نام کرد و سفرش را به دور کشور ‏آغاز کرد و از شهرها و روستاهای و دهات ایران دیدن کرد و با لیبرال ها و تندرو ها، زن و مرد، گفتگو کرد. زمانی ‏که در سال 2003 زلزله شهر بم در اتفاق افتاد اوخودش را به منطقه فاجعه زده رساند و در طی سال این چند سال هم ‏بارها به منطقه رفت تا از بازسازی شهر خبر تهیه کند.‏

مارکس می گوید:« او با سرعت زیاد بدل به یک نیروی قوی شد. او به ایران رفت و به همه کشور سفر کرد. مشتری ‏های ما گزارش های اورا حریصانه می خریدند که این شامل فاکس نیوز، رادیو نیوزیلند و بخصوص آسیا نیوز در ‏سنگاپور می شد».‏

دوستانش می گوید که برخلاف سایر هوطنان خارج از کشور، صابری از مهمانی های خصوصی که در خانه ها و ‏سفارتخانه برگزار می شد و بخشی از زندگی زیر زمینی و شبانه تهران بود، دور بود. در عوض، او ترجیح می داد ‏شب ها به خانه دوستانش برود و فیلم ببیند و یا به باشگاه های ورزشی برود.‏

صابری در جریان جشن تولدش در خانه اش مهمانانش را با نواختن قطعه موسیقی با پیانوکه خودش ساخته بود، سرگرم ‏کرد.‏

یک خبرنگار می گوید: “او خوش صحبت و کنجکاو از دیدگاه مثبت آن، بود و آدم برونگرایی نبود”.‏

در ماه ژوئن 2006، مقامات ایرانی به شکل ناگهانی و بدون هیچ توضیحی، مجوز کارش را باطل کردند. مارکس می ‏گوید او تلاش کرد تا مقامات ایرانی را متقاعد کند که اجازه بدهند که صابری به کارش برای آژانس او ادامه بدهد اما این ‏کار بی نتیجه بود.‏

او می گوید: “من هرگز نفهمیدم که چرا آنها خبرنگاری را که متعهدانه از ایران با همه پیچیدگی هایش گزارش می ‏دهد، خاموش کردند. آنها هرگز در مورد دستگیری او وارد گفتگو نشدند”.‏

پدرش می گوید که او تصمیم گرفت در ایران بماند و به توصیه وی مبنی بر ترک کشور، گوش نکرد. او به کلاس های ‏روابط عمومی می رفت و مشغول نوشتن کتاب بود و هر از گاهی برای رادیو ملی برنامه تهیه می کرد.‏

بطور هم زمان تلاش می کرد مقامات ایرانی را برای ادامه کارش متقاعد کند.‏

یکی از دوستانش می گوید: “رکسانا از مدت ها پیش ، برای پس گرفتن اجازه کارش، در حال مذاکره با مقامات بود. ‏هرگز به او گفته نشده بود که مشکل خاصی در گزارش هایش بود”.‏

پدر صابری و مادرش آکیکو، اوایل ماه گذشته زمانی که تلفن ها و ارتباط اینترنی روزانه دخترشان با آنها بطور ناگهانی ‏قطع شد، نگران شدند. زمانی که بالاخره تماس تلفنی برقرار شد، صدای رکسانا خسته بود و گفت به دلیل خرید یک ‏بطری شراب دستگیر شده است.‏

رکسانا گفته بود که تا چند روز دیگر آزاد می شود. پدرش گفت: “صدایش عادی نبود. صدایش عصبی بود. او به هول و ‏اضطراب حرف می زد”.‏

مصرف الکل در جمهوری اسلامی ایران غیر قانونی است، اما داشتن آن معمولا جریمه سنگینی ندارد. بعد از هفته ها ‏بی خبری از رکسانا، رضا صابری هفته گذشته تصمیم گرفت موضوع را علنی کند.‏

اگرچه مقامات جمهوری اسلامی اتهام مشخصی به رکسانا نزده اند، اما بعضی از خبرنگاران می گویند که این شغل ‏بطور ذاتی باعث مضنون شدن مقامات می شود.‏

یک روزنامه نگار در ایران که نخواست نامش فاش بشود، گفت: “آمریکا بودجه زیادی را برای کار بر روی ایران ‏اختصاص داده است و مردم هم خبرنگاران را جاسوس می دانند و به همین دلیل باید مطمئن باشید که نحوه خبر گرفتن ‏تان شفاف، قانونی و تا آنجا ممکن است، علنی باشد. باید این موضوع را روشن بکنید که یک خبرنگار قانونی هستنید که ‏مطالب تان دائما چاپ و برنامه های تلویزیونی تان پخش می شود”.‏

اما ماشاالله شمس الواعظین، فعال آزادی مطبوعات در ایران می گوید که هیچ قانونی در جمهوری اسلامی خبرنگار را ‏ملزم به داشتن اجازه رسمی نمی کند: “طبق قانون مطبوعات کشور، هیچ مقام و هیچ فردی نمی تواند به خبرنگار بگوید ‏که چه کاری بکند و چه کاری نکند”.‏

محمدعلی دادخواه، وکیل حقوق بشر گفت که شرایطی که صابری در آن قرار گرفته است، ناقض قانونی است که از ‏مدافعان ایرانی حمایت می کند. او گفت: “هر کس که دستگیر می شود باید ظرف 24 ساعت از اتهامش مطلع بشود و ‏باید وکیلی در اختیارش گذاشته شود”.‏

پدر صابری گفت که وکیلی که گرفته است باید امروز دخترش را در زندان ملاقات کند.‏

اکثر تحلیلگران و کارشناسان قانونی معتقدند که او باید اگر نه ظرف چند روز بلکه ظرف چند هفته آزاد می شد و این بر ‏اساس اتفاق مشابهی است که برای کسانی که تابعیت ایرانی آمریکایی داشتندد افتاده بود؛ مثل هاله اسفندیاری، استاد ‏دانشگاه و کیان تاج بخش.‏

آنها در سال 2007 به اتهام فعالیت علیه دولت دستگیر شدند. در آن موارد، متهم به قید وثیقه آزاد شد و چند ماه بعد به ‏آنها اجازه داده شد از کشور خارج بشوند.‏

اما خبرنگارانی که در تهران کار می کنند نگران این هستند که بازداشت صابری تاثیر طولانی تری خواهدد داشت. ‏شمس الواعظین گفت که به عقیده او صابری برای ترساندن بقیه خبر نگاران دستگیر شده است.‏

یک خبرنگار مقیم ایران گفت: “ما نمی دانیم چرا صابری دستگیر شده است. اما این موضوع که یک ماه است در زندان ‏اوین زندانی است اتفاقی بد شگون است”.‏
‏ ‏
منبع: لس آنجلس تایمز 7 مارس‏