حسین محمدی
علی تاجرنیا نماینده مشهد در مجلس ششم و عضو شورای مرکزی حزب مشارکت،اگرچه مانند بسیاری از اصلاح طلبان معتقد به حضور سیدمحمد خاتمی در انتخابات است، اما شرط موفقیت این حضور را اقبال افکار عمومی می داند؛ امری که به نظر وی تنها با نقد گذشته و دادن تضمین های مناسب برای پیشبرد اصلاحات ممکن است. مصاحبه با وی را در پی می خوانید.
آقای تاجرنیا، بحث داغ این روزها، انتخابات ریاست جمهوری است. تحلیل شما از وضع اصلاح طلبان در این انتخابات چیست؟
فکر می کنم در شرایط موجود یکی از مسایلی که خیلی به نفع اصلاح طلبان بوده، عملکرد دولت نهم بوده است. مجموعه کارهایی که در طول این سه سال انجام شده، در کشور شرایطی را ایجاد کرده است که مردم مجددا به سوی اصلاح طلبان برگردند. یعنی آنچه که مسلم است، افکار عمومی عملکرد دولت نهم را در مقایسه با دولت اصلاحات، ضعیف تر ارزیابی می کند.
یعنی شرایط را برای اصلاح طلبان مناسب می دانید؟
فکر می کنم هنوز درباره مجموعه شرایطی که در کشور وجود دارد،بحث و سوال مهمی وجود ندارد. طرفداران اصلاح طلبان،برخلاف جریان اصول گرایی، افراد گوش به فرمانی نیستند؛ بلکه عمدتا کسانی هستند که دارای فکر و تحلیل و مشخص اند. بنابراین این افراد برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، نیازمند دلیل برای حضور هستند. به عبارت دیگر طرفداران جناح اصول گرا، رویکردشان به انتخابات، رویکرد انجام تکلیف است، در حالی که طرفداران اصلاحات انتخابات را برای خود به عنوان نوعی حق می بینند و زمانی از این حق استفاده می کنند که بدانند و ببینند که استفاده از این حق اثر دارد. بنابراین فکر می کنم در شرایط موجود، بدون اینکه از افرادی که قصد کاندیداتوری دارند صحبت کنیم،باید به این سوال جواب داد که چگونه می توان طرفداران اصلاحات را به عرصه انتخابات آورد.
تا الان در احزاب اصلاح طلب یا خود ائتلاف در این زمینه بحث شده؟ یعنی شما هیچ نوع فعالیتی برای یافتن پاسخ این سوال کرده اید؟
این یکی از بحث هایی است که در دورن برخی از احزاب مطرح است. البته متاسفانه این نوع نگاه ها همه جانبه نیست. تصور برخی این است که همین که در انتخابات به یک ائتلاف و هم نظری برسیم، برای پیروزی کافی است؛ آن هم در حالیکه انتخابات گذشته موید این مساله نبوده، گرچه انتخابات هم انتخابات آزاد، عادلانه و سالمی نبوده است. اما در عین حال به نظر من این مساله بسیار مهم است که اگر افکار عمومی یک تصمیم جدی را اتخاذ کند، می تواند در تقابل با خواست حاکمیت، نظر خود را عملی کند، همان طور که در خرداد 76 اتفاق افتاد.
یعنی هنوز پاسخی در احزاب پیدا نشده یا اینکه به عبارت دیگر این نگاه، هنوز تبدیل به نگاه اصلی همه احزاب اصلاح طلب نشده است؟ پاسخ خود شما به این سوال چیست؟
من فکر می کنم مردمی که طرفدار اصلاح و رفرم هستند، برای پیشبرد این امر، تضمین های جدی تری از آنچه که تا الان بوده را می خواهند. یعنی صلابت و اقتدار بیشتری را طلب می کنند و به نظر من باید به این بخش از صحبت ها و خواسته ها بیشتر توجه کرد. در غیر این صورت فکر میکنم نباید وارد بحث هایی چون مصداق انتخابات شویم. اگر افکار عمومی آماده باشد حتی چهره های گمنام هم می توانند مورد اقبال قرار گیرند و اگر به این سوال پاسخ داده نشود، ممکن است حتی چهره های مشهور هم مورد اقبال قرار نگیرند.
اصلاح طلبان با این وضعی که الان دارند، واقعا قادر به دادن تضمین های قوی و موثر به مردم هستند؟
من فکر می کنم در دوره گذشته ما در ارتباط با آن چیزهایی که به آن ها اعتقاد داشتیم و مایل به عملی شدن آن ها بودیم، با رودربایستی عمل کردیم. یعنی ظرفیت هایی برای عملیاتی کردن وجود داشت که استفاده نشد. ترس از اتهام تندروی یا مسایلی از این قبیل، شرایطی را ایجاد کرد که مجموعه عملکردها در دوره گذشته یک مقدار به محافظه کاری افتاد. لذا اگر در حد سخن این صحبت ها به صورت جدی مطرح شود، می تواند موثر باشد. مثلا شخصی مانند آقای خاتمی به لحاظ صداقت در گفتار از نظر مردم یک چهره قابل اعتماد است، و صحبت های ایشان می تواند در جلب نظر مردم موثر باشد. شاید بهتر باشد درباره برنامه هایی که در چارچوب اصلاحات مطرح می شود، کمی جزیی تر و عملیاتی تر صحبت شود. شاید در کنار این باید موانع موجود بر سر راه و مشکلات پیش رو هم مطرح شود.
این بحث ها می تواند مورد اقبال مردم قرار گیرد؟ چون مشابه بحث هایی است که در دوره های قبل هم مطرح می شد.
من فکر می کنم افکار عمومی قبول می کند. صحبت ما با کسانی است که مشی اصلاح طلبی را قبول کرده اند و تعداد آن ها هم کم نیست.
شما در مورد آقای خاتمی صحیت کردید. فکر می کنید آقای خاتمی یا بقیه افرادی که این روزها مطرح هستند و سوابق عملکردشان هم در هشت سال گذشته مشخص است، قادر به دادن تضمین هایی که شما گفتید هستند و اصلا می توانند اصلاحات را به پیش ببرند؟
ما معتقد به سیاست ورزی هستیم. در سیاست ورزی تمامی شرایط ممکن باید بررسی شود. ما در نظام جمهوری اسلامی صحبت می کنیم؛ نظامی که ساختار قدرت در آن یک ساختار متصلب است و هر چه که از ابتدای پیروزی انقلاب گذشته، جمهوریت آن تحدید و تفکراتی که ممکن است با مجموعه حاکمیت اصطکاک داشته باشد، طرد شده اند. ما با توجه به نوع شرایطی که داریم، این بحث ها را انجام می دهیم.
به هر حال و با همین شرایط موجود، شما گزینه های دیگری که مطلوب تر باشند در اختیار ندارید؟
ممکن است چهره های جدیدی باشند که ظرفیت های بالایی هم داشته باشند، اما اگر در پذیرش کلیت نظام حاکمیت یا افکار عمومی در سطح بالایی نباشند، نمی توانند کاری انجام دهند. فراموش نکنیم که انتخابات دوره دوم شوراها یکی از آزادترین انتخابات بود، اما عدم حضور مردم امکانی فراهم نکرد که بعضی چهره ها بتوانند وارد عرصه شوند. یا در انتخابات گذشته ریاست جمهوی افرادی بودند که هم شناخته شده بودند و هم حرکت افرین و حرف های نو و رادیکالی هم می زدند مثل دکتر معین. اما در حوزه عمل نتوانستند اقبال افکار عمومی را جمع کنند. یا برخی از اشخاص که توسط مجموعه حاکمیت در مقاطع مختلف تحمل نشدند. این ها بحث هایی است که محل گفتگو هم هست، اما فکر می کنم باید شرایطی ایجاد کرد که به کاندیدای واحدی برسیم که همه این شرایط راداشته باشد، ولو به صورت نسبی. من معتقدم عملکرد گذشته دچار نقص هایی بوده است که اگر صادقانه با آن برخورد شود، می توان امید داشت که اتفاقی روی دهد.
با همه این صحبت ها، فکر می کنید در اصلاح طلبان اراده رسیدن به یک کاندیدای واحد وجود دارد و این امر عملی است؟
من فکر می کنم اگر شخص آقای خاتمی حضور پیدا کنند، خیلی از کاندیداها ترجیح می دهند ایشان تنها کاندیدا باشند اما اگر ایشان نیایند بحث دیگری است و احتمال اجماع بسیار کم است.