گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

گزارشی از  نمایشگاه نقاشی  خاطره آوند در گالری الهه تهران

رنگ مایه های انتزاعی از تصاویر زن

خاطره آوند متولد ۱۳۵۷، دارای کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه آزاد اسلامی و مدرس دانشگاه آزاد و عضو انجمن هنرمندان نقاش ایران است. همکارمان در تهران نگاهی دارد به تابلوهای نقاشی وی که با  تکنیک اکریلیک روی بوم است.

آثار آوند شباهت زیادی به طراحی صحنه دارد. نوع فضا سازی ، رنگ ها یی که با سیاه تیره شده اند،برخی پرسپکتیو ها ،نورهای تیره و روشن و… آثاراو را به طراحی های صحنه ی نزدیک کرده است. خطوط طرح های اولیه این نقاش وترکیب بندی های  ظاهری در فضا سازی های وی ما را به این فکر می اندازد که او چقدر در’ از آن خود کردن’ این تصاویر موفق بوده است.

برای درک بهتر کارهای آوند باید به زیربنای افکار او پی برد.دید خاص نمایش آثارش از نوع جاسازی طراحی کارهایش نشات می گیرد.انسانهای او بدون حضور  شیء دیگردر کمپوزیسیونهایش حضور می یابند. او به رنگ بها  می دهد و نوعی استفاده آکادمیک رنگ در کارهایش مشهود است و چیزی که بسیار برای او اهمیت دارد رسیدن به هماهنگی  و نمایش  هارمونی درآثارش است که او با کم و زیاد کردن نور وسایه ها به آن دست می یابد.رنگهای نقاش می تواند به  روشنی و زنده بودن واقعیت مبدل شوند وآن در عین حالیکه ازآرمانیت کلاسیک گونه به دور است وابستگی شدیدی به طبیعت دارد.در کنار تمام اینها قلم قوی اوست که ارتباط موضوعی را به ما می رساند.

 

 

نقاشی های وی خلق فضایی’ تاترمانند’ هستند. سن ها و صحنه هایی عظیم همراه با نور پردازی دقیق و پرسپکتیو هایی که در بعضی آثار واقعی و در بعضی دیگر غیر واقعی هستند مخاطب را به اندیشه ای ناب وامی دارد تا احساسات تماشاگران در بروز زیبایی آن ها غیر قابل انکار به نظر برسد.

آوند از ضربه قلم موهای خشن و محکم در اجرای نقاشیهای چهره هایش استفاده می کند و به نظر می رسد به تقارن صورت بها نمی دهد .زیبایی بافت آثارغنی و لطیف او همراه با به کار گیری کلاژ در آثار چند لایه ای او بهتردیده می شوند.او در آثارش از بافتهای تورمانند وپارچه ای با رنگهای روشن متعادل شده برای خلق چهره ها یش  استفاده می کند.خانم آوند در ارائه اشکال نمایشگاه خود اغلب  با تاثیر از شیوه ی سنتی نقاشی چینی ازضربات قلم موی  جوهری برای رنگامیزی استفاده می کند و در برخی کارهایش می بینیم چگونه با تجارب عملی  خود سعی می کند بوم نقاشی را همانند کاغذ چینی چنان بنمایاند که گویی رنگ جذب شده ی روی آن به نوعی پخش گردیده است.

 

 

موضوع اصلی اغلب تابلوهای حاضر در نمایشگاه انسان و مخصوصا “زن”است. آوند، زن را درست در مرکز پرده جای داده است. میان ِ صندلی و میز پیش زمینه. اشیای دیگر در پس زمینه به پرده ژرفا می دهند و موقعیت زن را در فضا بهتر به نمایش می گذارند. این جای گذاری جغرافیایی، زن را ساکت و صامت نگه می دارد، در حالی که خطوط پیچیده ی نقشه ی قهوه ای بر پس زمینه می تواند جوشش درون او را نشان دهد. فضای خالی میان اشیاء، به اندازه ی خود آن ها برای ترکیب بندی اهمیت دارند. سه سطح تقریبا چهارگوش دیوار سپید، که بی اعتنا به قرینه سازی در پرده قرار داده شده اند، بر آرامش فضا می افزایند و نیز بر سکون و بی زمانی. با افزودن سطح بی خط در بخش چپ تابلو ، سطح دیوار باریک تر شده و با فضای میان شانه ی زن تا محیط انتهای نقاشی ها هماهنگ تر جلوه یافته است.
آوند در کاربرد نور و رنگ هم همین دقت را داشته است. در تابلوهای ابتدای مستقر درورودی نمایشگاه، رنگ مایه های آبی آرامش دهنده اند. به همان اندازه ی رنگ اخرایی دامن و نقشه. در این نگاره ها دو منبع نور وجود دارد. سایه ی صندلی بر دیوار نشان ِ نور از روبه رو است و در سایه ی تیره ی پشت زن و روشنایی ِ بخش ِ جلو، نور از پهلو تابیده است. نقشه و صندلی سایه دارند، اما زن سایه ندارد. گرچه خیلی نزدیک به دیوار ایستاده است. با این کار، زن از بازی نور رها شده و احساسی از توجه او به بیننده منتقل می شود.



این کاربرد نور، رنگ و ژرف نمایی برای قوی کردن فضای احساسی از جنبه های خاص کارخاطره آوند است.

در اینجا، انسان موجود ملموس و آشنایی است که جنبه های پنهانی و آشفته اش در زیرضربات قلم موی نقاش پنهان نمانده و در میان رنگ ها و خط ها گم نشده و به طرزی که نقاش می خواسته است، مرئی شده. در نقاشی های این نمایشگاه رنگ، خط، فضا، معماری و انسان در وحدتی خلاق با هم یکی شده و هویت یگانه ای یافته اند.

زندگی با همه زوایا و گونه گونی هایش در آثار این هنرمند به نمایش درآمده است. این وحدت خلاق میان اشیاء، انسان و جامعه حکایت از نوعی یگانگی و برادری دست نایافتنی می کند.

تابلوهای آوند  تصاویری از زندگی را در چارچوب تابلوهایش به نمایش درمی آورد، اما حس و حال دمیده شده به اشیا، فضاها و آدم ها به گونه ای است که به آن آرزوی محال انسانی دامن می زند: آرزوی انسان و دلبستگی فناناپذیرش به برقراری وحدتی عاطفی. وی با دستیابی به این نگرش خلاقانه است که موفق به اجرای آثاری نافذ و اثرگذار می شود.