زنان ایرانی از تهمت نمی هراسند

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

یکبار دیگر یک مسئول حراست دیگردر سایه چترهای امنیتی قصد تعرض به دختر جوانی را داشت که در ‏دانشگاه سهند تبریزمشغول به تحصیل است. دختر جوانی که از ترس آبرویش حتی جرئت شکایت ویا افشای نام ‏خود را پیدا نکرد. ما در‏‎ ‎هفته گذشته شاهد اعتصاب غذای دانشجویان این دانشگاه در دفاع از این دختر جوان ‏وتحقق دیگر خواسته هایشان بودیم. دانشجویانی که یکی پی از دیگری راهی بیمارستان می شدند تا از شرافت و ‏امنیت یکدیگر دفاع کنند.چرا که هیچ راه دیگری برای حفظ این حقوق که از بدیهی ترین اصول حقوق شهر وندی ‏است نیافتند. ‏

فراموش نمی کنم روزی که مجلس ششم درباره اعزام دانشجویان دختر مجرد به خارج از کشور وارد بحث و ‏گفتگو شد، هیاهودر قم بپاخواست. روحانی ها به خیابان ریختند فریاد وا اسلاماسردادند و گفتند دختران ما که به ‏خارج می روند بی عفت می شوند. امروز آن روحانی ها کجا هستند تا خواستار مجازات مسئول حراست دانشگاه ‏شوند.‏

زمانی هم که بحث پیوستن به کنوانسیون بالا گرفت قائله ای دیگر برپا شد و آقایان و خانمهایی که همواره نگران ‏دینداری مردم هستند از هیچ تهمت و افترایی به نمایندگان مجلس ششم و مدافعان کنوانسیون دریغ نکردند؛ پیوستن ‏به کوانسیون را خلاف اسلام نامیدند و فعالان زن را طرفداران چند شوهری نامیدند که قصد نابودی خانواده ‏ها را دارند. امروز که یک دختر جوان در دانشگاه به وسیله مسئول ارزشی که مدعی حفظ ارزشها هم هست در ‏خطر تجاوز قرار می گیرد، همه آنها سکوت پیشه کرده اند. و البته معلوم نیست چگونه با این رفتار دو گانه ‏انتظاردارند مردم ادعای دین داری آنها را باور کنند. ‏

آقای اسماعیل احمدی مقدم که چپ و راست طرحهای مختلف برخورد با مسائل اخلاقی را حتی در شرکتهای ‏خصوصی اجرا می کند و مرتب پیگیر روابط ناسالم افراد است، ومی خواهد در راستای ارتقای امنیت اجتماعی با ‏بد حجابی در کافی شاپ ها، کافی نت ها، تالارها و رستورانها برخورد شدید انجام دهد بهتر است ابتدا توصیه کند ‏که با افرادی که با تظاهر به دینداری ووفاداری به جمهوری اسلامی به سوء استفاده از دختران جوان مشغول ‏هستند برخورد شدید انجام شود. و سپس برخلاف اصل 22، 23 و اصل چهارم قانون اساسی در باره مردم عادی ‏قانون بنویسد. مطابق این اصول حیثیت، جان، مال، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در ‏مواردی که قانون تجویز می کند و البته آقای احمدی مقدم حق نوشتن قانون آنهم برخلاف قانون اساسی را ندارد. و ‏متاسفانه فضا آنقدر بسته و مسموم و امنیتی است که اگر فعالان حقوق بشر و مدافعان حقوق زن در صدد اقدامی ‏جهت ارشاد وضع موجود برآیند به زندان محکوم می شوند و بجای آقایان متعرض به زنان و دختران باید شلاق ‏بخورند و هرروز به محاکم قضایی احضار و بازجویی شوند. ‏

چندی پیش دختر جوان دیگری به زور اسلحه در دانشگاه کرمانشاه به وسیله مسئول حراست مورد تجاوز قرار ‏گرفت. زهرا بنی یعقوب به دلیل راه رفتن با یک پسر در پارک بازداشت شد و به طرز مشکوکی در زندان در ‏گذشت. پسر جوانی بنام ابراهیم لطف اللهی در زندان کشته شد و هیچکدام از دردمندان دین که به دنبال اجرای ‏عدالت در عراق و فلسطین و لبنان هستند کمترین اعتراضی به وقایع رخداده انجام ندادند و هیچکدام از علمای ‏اسلام چند خطی در جهت محکوم کردن این فجایع مرقوم نفرمودند. البته چه بسیار وقایع دیگری که اتفاق می افتد ‏و افشا هم نمی شود. بخاطر می آورم یک روز پس از جلسه شورای سیاستگذاری دفتر ادوار یکی از پسران ‏دانشگاه بابل از دختر جوانی در انجمن با من صحبت کرد که دانشگاه به او حساس شده و یک نفر در دانشگاه به ‏این دختر پیشنهاد رابطه جنسی داده تا پرونده او را حل وفصل کند. یا مسئول حراستی که شبانه به خوابگاه ‏دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی رفته بود و ساعاتی را به منظور تهدید و تطمیع در اتاق یکی از دختران ‏گذرانده بود و به دیگر دختران گفته بود که در صورت همکاری با حراست تا دکترا تحصیل او را تضمین میکند. ‏و اگر کوچکترین فعالیتی در باره حقوق زنان انجام دهد باید فاتحه درس و دانشگاه را بخواند.‏

در چنین شرایطی هنوز پیکان های حملات محافظه کاران به سمت زنان ایرانی است.‏

اخیرا ابو طالب شفقت، استاندار مازندران، در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان مازندران در استانداری گفته ‏است: “کارمند زنی که در محل کار خود الگوی زن ایرانی را رعایت نکند نمی تواند در این دولت خدمت کند.” ‏ایشان که سلیقه خودشان را الگوی زن ایرانی میدانند بهتر است فراموش نکنند که زن ایرانی نیازی به الگوی ‏طراحی شده ایشان ندارد و می خواهد تعریف جدیدی از خود و نقش های اجتماعی اش ارائه دهد، و در این راه، ‏از هیچ تهمتی نمی هراسد. ‏