اظهارات ایمن الظواهری مرد شماره دو القاعده در سالروز واقعهء تروریستی یازدهم سپتامبر این بار از جنس و نوع دیگری بود و در سخنان وی، ایران و رهبری مذهبی و سیاسی آن آیت الله خامنه ای هدف اتهامات خطرناکی قرار گرفت. در ادامه ماجرا، این سایت رسمی القاعده بود که اظهارات ظواهری را با جمله ای نگران کننده تکمیل و در مطلبی، حملهء القاعده به ایران را قبل از حملهء آمریکا پیش بینی کرد.
جهت گیری اخیر القاعده در خصوص ایران از بسیاری جهت حائز اهمیت است. ایران به ناگاه در صدر لیست دشمنان القاعده جای نگرفته است و نمی توان فقط با استناد به موضوع اختلافات مذهبی این روند تهدید آمیز را تحلیل کرد. بهتر است موضوع، از زوایایی دیگر نیز مطالعه شود.
نگارنده معتقد است، مجموع سیاستها و فعالیتهای نظامی و امنیتی حکومت ایران در دو کشور عراق و افغانستان در سالهای گذشته از “پیچیدگی بسیار” رنج می برد. گرچه استراتژیست های امنیتی ایران موفق شدند در یک رفتار فعالانه و چند لایه، هم زمان هم توان عملیاتی آمریکا و متحدان محدودش را به چالش بگیرند و هم شرایط گفتگو و معاملهء سیاسی برای دیپلمات های ایرانی را بیش از هر زمان دیگر فراهم آورند اما به نظر می رسد ارزیابی کاملی از عواقب شکست حریف خود نداشته باشند.
تثبیت سیاسی و امنیتی عراق در ماههای پایانی حکومت آمریکا تا حدودی مدیون سیاست گفتگو با ایران می باشد. از آنجایی که روح و روان حاکمان کاخ سفید، در بند تدبیر مردانی چون “قاسم سلیمانی” فرمانده سپاه قدس، گرفتار آمده است، آبروی استراتژیست های جنگ پنج تریلیاردی پنتاگون درآرامش شبهای بغداد، “می بایست ” به هر حال، دوباره احیا شود.
امنیت عراق گرچه از ابتدا نمی توانست توسط حکومتهای همسایه جدی گرفته نشود اما فرصت بازی مهمی را که پدید آمده بود نیز نمی شد نادیده گرفت. کشورهای قدرتمند منطقه چون ایران، عربستان و ترکیه در کنار دیگر کشورهای دست پایین تری چون اردن، سوریه و امارات همگی کوشیدند تا در جغرافیای سیاسی جدید حضوری پر رنگ تر داشته باشند و با یارگیریهای خود شرایط ریسک امنیتی شان را تغییر دهند.
التهاب جنگ و دشمنی با القاعده، عراق را به میدان نبردی مبدل ساخت تا توان عملیاتی او در محیطی مشخص گرفتار آید. یارگیریهای عربستان و تمام لیگ عرب در اردوگاه آمریکا، محیط زیست القاعده را محدود به کوهستانهای مرزی بین افغانستان و پاکستان نمود. القاعده عاجز از ادامه کار درعراق نهایتاً میدان مبارزه را از دست رفته می بیند و از این رو به جستجوی میدان دیگری می گردد.
حاکمیت امروز ایران در مواجهه با تهدیدات نظامی دیگر دول خارجی تا به امروز از هیچ تلاشی فرو گذار نکرده و در قالب یک استراتژی چند بعدی کار بسیار دشواری را به انجام رسانده است اما آنچه موجب نگرانی است کم توجه ای ما به قابلیتهای القاعده به عنوان خطری جدی در همسایگی است. القاعده به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده در عصر حاضر، محصول بی دقتی عده ای از استراتژیست های پنتاگون می باشد که بعد از انقضای تاریخ مصرف مجاهدت مسلمانان متعهد و اصولگرای جمع شده در جنگ افغانستان بر علیه شوروی، دلیلی برای استمرار حمایت خود از آنان نیافتند و از این رو ده ها هزار مرد رزم دیدهء محصور در اسلحه و ادوات پیش رفته را به حال پریشان خود رها ساختند.
القاعده چاقویی است با دو لبه تیز، که توانایی بریدن دست دوستان دیروز و دشمنان امروز خود را دارد. این ساختار خطرناک تروریستی، اکنون دیگر توان عملیاتی خود را تا حد بسیار زیادی در اروپا و آمریکا از دست داده است وبرای تداوم حیات شوم خود نیازمند بستری است با شرایط ساده تر و البته قابل دسترس تر.
ایران گرچه بحران و تهدیدات نظامی حاصل از موضوع هسته ای را تا حد قابل قبولی کنترل وخطر حملهء اسرائیل و آمریکا را عملاً درحد یک پیش بینی مطبوعاتی تقلبل داده است اما باید صراحتاً متذکر شد که خطر از نوع دیگرش در کمین است که از بسیاری جهات از جنگ کلاسیک با کشوری مشخص زیان بارتر می باشد.
موضوعاتی از قبیل بالا گرفتن شعارهای مذهبی “شیعیان” در منطقه و ناخشنودی عربستان و لیگ عرب وعدم کامیابی آمریکا و اروپا در سیاستهای هسته ای ایران در کنار کینهء اسرائیلی ها از حمایت ایران در جنگ سی و سه روزه لبنان همگی دلایل خوبی می باشد تا شاید دشمنی ها با القاعده، این اسلحهء مرگبار به سرانجام دوستی دوباره بی انجامد. شاید از همین روست که القاعده با جسارت بیشتری پا به میدان می گذارد و در رویای استمرار حیاتش دل به محبت دشمنان حکومت ایران بسته است.
حاکمیت ایران باید شدیداً و به جد مراقب جبههء القاعده باشد. رفتار ناشیانهء بعضی از مسئولین امنیتی در فراهم آوردن شرایط تردد آزادانهء تعدادی از اعضای شورای القاعده در خاک کشور و اسکان آنها در قم به واقع شرایط مطالعهء نقاط حساس کشور را برای حملات تروریستی ممکن ساخته است.
مرزهای شرقی بشدت نیازمند مراقبت می باشد. تهران، قم، اهواز، سنندج، شیراز و مشهد می تواند هدفهای دورهء اول حملات باشند و اماکنی از قبیل فرودگاهها، ایستگاههای اصلی قطار، میادین پر رفت و آمد و بعضی از ساختمانهای حکومتی بدون شک در خطر بمب گذاری هستند.
این تهدیدات جدی و بسیار محتمل است. القاعده اسلحه ای است خطر ناک که می تواند هرروز در خدمت عده ای باشد. تاثیرات مخرب فعالیت القاعده در اقتصاد پریشان و آسیب پذیر ایران که زیر بار تحریمها دست و پا می زند می تواند هزاران بار مخرب تر از هر حملهء نظامی دیگر ارزیابی شود و حملات جست و گریختهء تروریستی آخرین چیزی است که ما می توانیم برای این شرایط بحرانی انتظار داشته باشیم.
متاسفانه بر اثر بی دقتی بسیاری از ارزشهای ملی در مواجهه با قدرت مذهب و تاکید آشکار مذهبیون به ارزشهای مذهبی تحقیر شده است. مبانی نظری این التزام در ساختار جامعه روشنگر سیاسی، ادبی و فلسفی حتی نزد مخالفین نظام نیز بی اهمیت جلوه داده شده است و از این رو نمی توان خیمه ترک خوردهء ملی گرایی را نیز در شرایط سخت به مدد گرفت. از سوی دیگر قومهای موجود در کشور در پی رانده شدن از مدار قدرت و حاشیه نشینی طولانی دیگر نمی توانند مبنای اتکا باشند و خود می روند تا قربانی بازی از پیش طرح شده ای باشند. تمام این حوزه ها در صورت بروز نا امنی در کشور مسیر از هم پاشیدگی ساختار نیمه منسجم جامعه خواهند بود و تاب و توان مقاومت در مقابل وحشت را به سرعت از دست خواهند داد.
باید امیدوار بود تا در اندک زمان باقی مانده آگاهان و دلسوزان مردم و نظام سیاسی در یک رفتار حکیمانه و جمعی اولویت امنیت مردم و کشور را مقدم شمارده و به سرعت سیاستهای بحران زا را متوقف سازند.
اگر خوش بینانه بپذیریم که خانواده های سیاسی موجود در ساختار حاکمیت همگی مسئولیت درک بحران را از خود بروز دهند و اولویت دست یابی خود را به قدرت بر امنیت عمومی کشور ارجح قرار ندهند و از طرف دیگر گروههای منتقد و مخالف دولت و یا نظام اسلامی در ایران در دکترین خود ایران را مقدم بر مخالفت با نظام بدانند می توانیم امیدوار باشیم که محاسبات دشمنان ایران بی نتیجه بماند و جان و مال و آبروی ایرانی از شر گروههای تروریستی بدور بماند.
حفظ کشور از خطر قریب الوقوع حملات تروریستی القاعده نباید فقط وظیفهء دولت و دستگاه امنیتی حاکمیت تصور شود همانطور که نمی بایست خطر حملات را فقط معطوف به حاکمیت دانست. آنچه هدف تروریست ها می باشد ایران است و عظمت تاریخی و اهمیت خاصش در منطقه.