سیدعلی خامنه ای در آخرین دیدار با هیات دولت محمود احمدی نژاد گفته بود: “انشاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهای خوبی انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانهروزی را شماها نشان دادید؛ یعنی دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همهی دورههای دیگر بود و هست؛ این نقطهی برجستهای است که نباید این را نادیده گرفت.” او تاکید کرده بود: “یک نکتهی دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند.” خامنه ای افزوده بود: “شما چه در دولت آینده و در دولتهای آینده حضور داشته باشید، چه نداشته باشید، کاری که انجام میدهید و مسئولیتی که برعهده میگیرید - که طبعاً امثال شماها، مدیران شایسته و کارآمد، در هر بخشی از بخشها خالی از مسئولیت نمیمانند - سعی کنید آن را با توجه به اهداف انقلاب و با رویکرد هدفهای انقلاب انشاءالله انجام دهید.”
تقدیر خامنه ای از “مدیران شایسته و کارآمد” دولت احمدی نژاد و “ زحمات و کار شبانهروزی” و “شعارهای انقلابی” آنان در آخرین دیدار با احمدی نژاد و اعضای دولت او، در طول ماه های بعد بارها توسط هواداران احمدی نژاد مورد استناد قرار گرفت و هر بار که فساد یا اختلاس جدیدی افشا می شود، آنان به سخنان “مقام معظم رهبری” باز می گردند. برای نمونه علی اکبر جوانفکر، اخیرا در پاسخ به آیت الله مکارم شیرازی که دولت سابق را به ارائه آمار دروغ متهم کرده است، به سخنان خامنه ای اشاره کرده و نوشته:” آیا بهتر نبود سالها پیش از این، مردم را از این دروغ پردازی و فریب کاری بزرگ، آگاه می ساختند تا تکلیف خود را در برابر چنین دولتی مشخص کنند! مگر نه آن است که جلوی ضرر را از هر جایی بگیریم سود کرده ایم.”
عبدالرضا داوری یکی دیگر از هواداران احمدی نژاد، نیز اخیرا نوشته بود: “کسی که تلاش دارد میان «آیت الله خامنه ای» و «دکتر احمدی نژاد» القاء اختلاف و تضاد کند، هر مرامی که داشته باشد قطعا مرامش «احمدی نژادی» و «بهاری» نیست، حتی اگر دوستدار دکتر احمدی نژاد باشد چه حساب علاقه شخصی به یک فرد از تبعیت از مرام و بینش او جداست. دکتر احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای در موقعیت «وحدت استراتژیک» قرار دارند و بر همین اساس یک «احمدی نژادی» مواضعش را در مدار همین وحدت استراتژیک تنظیم می کند و البته همچنان حساب «احمدی نژادی» ها از جریان مدعی اصولگرایی سوا و جداست.”
با اینحال توان مقاومت هواداران احمدی نژاد در برابر فشار حذف از صحنه سیاسی جمهوری اسلامی هر روز کمتر می شود. چندی پیش عبدالرضا داوری، قائم مقام مدیرعامل ایرنا در دوره محمود احمدینژاد، بازداشت شد. قبل از او نیز بهمن شریف زاده یکی دیگر از حامیان احمدی نژاد دستگیر شده بود. از طرفی پرونده های قضایی متعددی برای نزدیکان او تشکیل شده است. هفته گذشته دادگاه غیرعلنی محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد به پایان رسید و او در انتظار صدور حکم است. خبرگزاری ایسنا از قول وکیل معاون اول احمدی نژاد نوشته بود: “حال روحی محمدرضا رحیمی «بد» است.”
در این میان، اخبار مربوط به اختلاسها و حیف و میل اموال عمومی در دولت احمدی نژاد هر روز ابعاد گسترده تری یافته است. هفته گذشته احمد بخشایش نماینده اردستان در مجلس در تذکری شفاهی در صحن علنی مجلس لیست “هفتاد میلیارد دلاری” بدهکاران بانکی را که چند روز پیش از آن منتشر شده بود، تلویحا تایید کرد. او گفت: “اخیرا لیست محرمانه کمیته وصول مطالبات بانک مرکزی در فضای مجازی در سطح 70 میلیارد دلار افشا شد و نام عده ای در قالب فهرست بلند بالا مطرح شد که چند نکته حائز اهمیت است. اولاً باید در نشر لیست بدهکاران معوقات بانکی دقیق باشیم و با دقت عمل کنیم؛ ثانیا از بدهکاران در دولت فعلی و رانت خواران حال حاضر نباید غفلت کرد تا از سوی دیگر متهم به جناح گرایی و قبیله گرایی نشویم.”
نگرانی از اتهام “جناح گرایی و قبیله گرایی” به این دلیل بود که بدنه اصلی لیست افشا شده را نزدیکان و مسئولان دولت سابق تشکیل می دادند. برای نمونه در لیست منتشر شده بدهی برخی از نزدیکان احمدی نژاد چنین فهرست شده است:
محمد شریف ملکزاده، رئیس سازمان میراث فرهنگی دولت احمدینژاد (شش هزار میلیارد تومان)/ حمید بقایی، معاون احمدینژاد (۳۱۰۰ میلیارد و تومان) / اسفندیار رحیممشایی (۸۹۰۰ میلیارد تومان)/ دانشگاه ایرانیان وابسته به محمود احمدینژاد (۱۲۰۰ میلیارد تومان)/ سعید مرتضوی، رئیس سابق سازمان تأمین اجتماعی (۱۳۴۰ میلیارد تومان)/ صادق محصولی، وزیر کشور و وزیر رفاه در دو دولت احمدینژاد (۲۳۷۰ میلیارد تومان)/ محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدینژاد (۱۴۰۰ میلیارد تومان).
همزمان با این تحولات اخبار جدیدی از اختلاس در صندوق کارکنان نهاد ریاست جمهوری و اختلاس در بنیاد شهید نیز منتشر شده است. در این میان اخبار “کم اهمیت” مانند نگهداشتن 26 خودرو متعلق به نهاد ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد نیز گفته شده که چندان مورد توجه قرار نگرفته است! دهم خرداد ماه، روزنامه شرق در خبری کوتاه در این ارتباط آورده بود: “اکبر ترکان، مشاور ارشد رییسجمهوری بهتازگی عنوان کرده که دولت قبل موسسهای با عنوان «موسسه خانه ایرانیان خارج از کشور» تاسیس کرده و با استفاده از تشابه اسمی با «شورایعالی ایرانیان خارج از کشور» اقداماتی اعم از اجاره ساختمانها با قیمت بسیار نازل و دراختیارگرفتن تعدادی از خودروهای ریاستجمهوری در مناطق آزاد انجام داده است.” اما حجم اختلاسهای دیگر آنقدر گسترده بود که این موضوع چندان جدی گرفته نشد.
پیش از این هم افشای فسادهای میلیاردی در شبکه بانکی از جمله بانک ملی ایران که منجر به فرار محمود خاوری از ایران شد، و همچنین اخبار فساد مربوط به بابک زنجانی و ارتباطات گسترده او با دولت و سپاه پاسداران خبر ساز بود. ماجرای سعید مرتضوی و فساد در سازمان تامین اجتماعی را نیز باید بر این فهرست اضافه کرد.
علاوه بر فسادهای گسترده مالی، فساد اداری و رانت خواری های متعدد که حتی در پذیرش دانشجویان دانشگاه ها نیز رخ داده، از جمله اخبار مکرری است که درباره دولت احمدی نژاد منتشر شده است. پنجم خرداد بود که نشریات ایران از پذیرش سه هزار بورسیه غیر قانونی در دوره دکترای دانشگاه های ایران در زمان احمدی نژاد خبر دادند.
در این میان واکنش هواداران محمود احمدی نژاد نسبت به اخبار گسترده فساد در دولت او جالب بود. برای نمونه پس از افشای پذیرش غیرقانونی هزاران دانشجو در دوره دکتری، سایت دولت بهار نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی، در گزارشی با عنوان “اسامی همه بورسیه ها را از ابتدای انقلاب تا امروز اعلام کنید” نوشته بود: “وزارت علوم حسن روحانی برای اثبات صداقت خود و عاری بودن نیتش از سیاسی کاری گزینه های زیادی در اختیار ندارد. تنها راه همین است که همه بورسیه ها از ابتدای انقلاب تا امروز با اسم و رسم به مردم معرفی شوند.”
نویسنده گزارش با اشاره به بورسیه های دوره هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی اضافه کرده بود: “طبیعی است که تمایلی به لو رفتن سیاسیون و آقازاده هایی که صرفا به دلیل برخورداری از رانت و نفوذ راهی خارج از کشور شده اند، وجود نداشته باشد. ظاهرا بندی در قانون بورسیه وجود دارد که بر اساس آن نخبگان علمی و فرهنگی علاوه بر دانشجویان ممتاز می توانند مشمول دریافت بورس شود. بندی که باعث می شود تقریبا هیچ بورسیه ای را نتوان غیر قانونی دانست.”
در این میان در اواسط خرداد ماه محمود احمدی نژاد برای سخنرانی در یک مسجد به مشهد رفت. روزنامه شرق در گزارشی از این سفر، با عنوان “ تنهایی پر هیاهو” نوشت: “احمدینژاد نه از «دک» کردن یا نکردن مشایی سخنی به میان میآورد، نه از اتهام ۲۶خودرویی که یارانش به نهاد ریاستجمهوری برنگرداندهاند، نه از سه هزار دانشجویی که گفته میشود بیضابطه بورسیه گرفتهاند و نه هیچ کدام از اتهامها و نقدهای فسادهای کلان مالی که به دولت «پاکترین مردان تاریخ» زده شده است. او حتی در پاسخ به درخواست یکی از حاضران برای سئوالپرسیدن، میگوید: سئوال نداریم، انشاءالله دفعات بعد.”
اما احمدی نژاد ظاهرا در همان چند جمله که گفت تاکید کرد: “این خادم کوچک ملت تا آخر در خدمت به انقلاب و ارزش ها و اصول آن و جمهوری اسلامی باقی می ماند.”
سایت دولت بهار، در یادداشتی با عنوان “هستیم بر آن عهد که بستیم” به این جمله احمدی نژاد اشاره کرده و شرحی بر آن نوشته بود: “دوستان و یاران واقعی احمدی نژاد مسرور بودند از اینکه بار دیگر نوای دلنشین دعای فرج را از زبان سرباز حقیقی امام زمان عج خواهند شنید و در عین حال بددلان و کج اندیشان گمانه زنی ها کردند درباره آن. در رسانه ها خواندیم که می گفتند شاید می خواهد به اتهامات این یک سال پاسخ دهد و ناگفته ها و اسرار درونش را فاش گوید. اما احمدی نژاد دگربار ثابت کرد که فراتر از گمانه ها و پیش گویی هاست. او که پیرو راستین و دانش آموخته شاگرد اول مکتب امام روح الله است، خوب می داند که چه بگوید. شاید آنان که خود نیک می دانند طی این یک سال چه کرده اند با احمدی نژاد و یارانش، در انتظار پاسخ بودند، اما آیا احمدی نژاد نمی توانست به تهمت ها و توهین ها پاسخ دهد؟ آیا او نمی توانست به همه حرف های نامربوط این یک سال گذشته مخالفانش پاسخ دهد؟ ” یکی از پیام دهندگان سایت زیر این نوشته آورده بود: “درود بر احمدی نژاد کبیرو استقامتش”
این سایت در یادداشتی دیگر با عنوان “درباره خشونت سیاسی علیه یک جریان اجتماعی” از اینکه همه جریانهای سیاسی دنبال حذف احمدی نژاد هستند، ابراز تاسف کرده و نوشته بود: “چگوارا، مبارز نستوه امریکای لاتین می گوید: «یک قله تا زمانی قله است که فتح نشده باشد، وقتی که فتح شد، فاتح آن، خود یک قله است.» جریان حامی احمدی نژاد پس از شکست دادن قاطعانه اکبر هاشمی رفسنجانی (با سوابقی چون ریاست دولت های سازندگی، ریاست دو دوره مجلس شورای اسلامی، و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام) در سال ۸۴ و شکست دادن کاندیدای مورد حمایت او در سال ۸۸، به پیروزی در انتخابات به مثابه عملیات فتح قله نمی نگرد. از نظر جریان احمدی نژاد اساسا هیچ رکورد سیاسی برای شکستن باقی نمانده است، تنها می توان در صورت لزوم رکورد خود را بهبود بخشید.”