سر مخفی قاتل ناپیدا

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

یک سرباز راننده داشت یک تیمسار و یک سرهنگ را به یک پادگان تحت حفاظت می برد. در فاصله بیست متری آن پادگان راننده با صدایی آرام و خفه گفت: “الآن به منطقه پارچین نزدیک می شویم” سرهنگ که راهنمایی تیمسار برای بازدید از پادگان را به عهده داشت با صدایی آهسته به تیمسار گفت: “قربان! ما داریم به منطقه پارچین نزدیک می شویم.” پنج دقیقه بعد راننده با صدایی آرام و خفه گفت: “ما الآن به پل تحت حفاظت ارتش نزدیک می شویم.” سرهنگ به تیمسار گفت: “قربان! ما داریم به پل حفاظت ارتش نزدیک می شویم.” تیمسار هم با صدایی خفه گفت: “جالبه.” پنج دقیقه بعد راننده با صدایی خفه و آهسته گفت: “ما تا سه دقیقه دیگر به پادگان می رسیم.” سرهنگ همان جمله را با صدایی آرام و رازآلود تکرار کرد و گفت: “ما تا سه دقیقه دیگر به پادگان می رسیم.” تیمسار هم با همان صدای آرام گفت: “خیلی خوبه، خیلی خوبه.” یک دقیقه بعد تیسمار از سرهنگ با صدایی خفه و آرام پرسید: “ما برای چی یواش حرف می زنیم؟” سرهنگ با همان صدای آرام از راننده پرسید: “سرکار! ما برای چی یواش حرف می زنیم.” راننده پاسخ داد: “شما رو نمی دونم، ولی من بخاطر این که گلوم درد می کنه آروم حرف می زنم.” حالا حکایت ماست. آدم نمی فهمد این آقایان چرا با این لحن رازآلود و پر از ابهام راجع به چیزهایی حرف می زنند که خبرش را همه دارند. هفته قبل یکی از سرداران سپاه اعلام کرد که ایران پهباد اسرائیل را شکار کرده و ساقط کرده است. بعد هم توضیح داد که این پهباد از یکی از کشورهای منطقه که ما نامش را می دانیم وارد ایران شده است. دیروز هم سردار سلامی گفت که « کشوری که پهباد اسرائیلی از آن پرواز کرده جزو شوروی سابق بوده و در شمال ایران قرار دارد.” احتمالا سه روز دیگر سردار فیروز آبادی هم خواهد گفت که “پهباد اسرائیلی از یک کشوری که اول اسم پایتختش “ب” است و اسم رئیس جمهورش علی اف است به ایران پرواز کرده.” همه شان درباره کشوری حرف می زنند که علیه ایران اقدام نظامی کرده، بعد اسمش را نمی آورند، این در حالی است که خود اسرائیل اعلام کرده که این پهباد از جمهوری آذربایجان برای عملیات شناسایی به ایران آمده است. اصلا برای چی؟ چرا یواش حرف می زنید؟

 

یک دختر چرا نباید نمونه باشد؟

یکی از مشکلات جدی برای زندگی ایران کوچک بودن خانه مردم است. البته ممکن است کسی بگوید که ابعاد خانه مسکونی در ایران هشت برابر فرانسه و چهار برابر آلمان یا دو برابر انگلیس است. این نکته کاملا صحیح است، اما توجه کنید که ما ایرانی ها در خانه های خودمان همیشه یک شهر را باید بسازیم. انگلیسی ها برای دیدن فیلم محبوب شان به سالن های سینما می روند، ولی ما باید در خانه مان یک سینمای خصوصی دائر کنیم، چون سینما الزاما فیلم های مورد نظر ما را نشان نمی دهد، مردم فرانسه برای نوشیدن شراب به بار می روند، ولی ما باید در یک گوشه خانه مان یک بار دائر کنیم که در آن بتوانیم شراب مان را بنوشیم، مردم ایتالیا برای برگزاری مراسم عروسی یا پارتی به هتل می روند، اما ما باید یک محل برگزاری عروسی و مهمانی هم در خانه داشته باشیم. زنان ترکیه برای دیدن مسابقه ورزشی به استادیوم می روند، اما زنان ایرانی که تصادفا نصف جمعیت کشور هستند، برای دیدن مسابقه ورزشی باید در خانه بنشینند و تلویزیون سق بزنند، مردم هلند برای رقصیدن به دیسکو می روند، ولی چون رقصیدن در ایران جرم است، مردم باید در خانه شان یک دیسکو هم دائر کنند. همین می شود که وقتی مردم می خواهند خانه بخرند، علاوه بر سالن نشیمن، توالت و دستشویی، اتاق خواب، باید به فکر یک دیسکو، یک بار، یک سالن مهمانی، یک رستوران باشند. همین می شود که خانه در ایران حداقل باید ۱۵۰ متر مربع زیربنا داشته باشد. همه اینها کم بود، آیت الله صافی گلپایگانی گفته که “دختر نمونه نباید در معرض نامحرمان مسابقه بدهد.” یعنی چه؟ یعنی اینکه دختر خانواده باید در خانه خودشان مسابقه والیبال برگزار کند. دو راه حل برای این کار وجود دارد. اول اینکه همه اعضای تیم خواهر همدیگه باشند و در خانه شان مسابقه بدهند. دوم اینکه اعضای یک تیم با هم فامیل بشوند به شکلی که محرم همدیگر باشند. سئوال بعدی این است که این خواهرانی که یک تیم تشکیل می دهند، با چه کسی باید مسابقه بدهند که تیم رقیب هم محرم آنها باشد؟ البته در این مورد هنوز پاسخی وجود ندارد. فقط مشکل این است که چرا ایشان گفته که “دختر نمونه نباید در معرض نامحرم مسابقه بدهد.” یکهو بگویند که دختر نمونه دختری است که مسابقه ندهد، کار نکند، روی نیمکت پارک ننشیند، مهمانی نرود، با نامزدش حرف نزند، اصلا دختر نمونه برای چی باید زندگی کند؟ اصلا اگر دختری نخواست نمونه باشد، کی را باید ببیند؟

 

آن وقت می گویند خدا نیست

اعلام شد که پنج استان یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده نفت جهان یعنی همان ایران خودمان در کرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویر احمد و خوزستان با سوء تغذیه و ناامنی غذایی مواجهند. برای مبارزه با این مشکل نیروهای انتظامی به برج های سعادت آباد حمله کردند و ماهواره های آنجا را جمع کردند. دیروز خانمی که از دادگاه خانواده آمده بود خودش را جلوی مترو انداخت و خودکشی کرد. به همین دلیل مدیر حوزه های علمیه گفت « آموزش رقص در مهد کودک ها فاجعه است. و لابد باید از این فاجعه که بسیار مهم تر از خودکشی زنی در مترو است، جلوگیری کرد. روبرت بگلریان نماینده مسیحیان و ارامنه جنوب گفت که “ بحران کمبود آب بسیار جدی است» و دو استان کشور یعنی اصفهان و کرمان در وضعیت قرمز کمبود آب به سر می برند. به همین دلیل آیت الله ناصر مکارم شیرازی گفت که « اینترنت پر سرعت همراه خلاف شرع است.” اعلام شد که تحصن کارگران معدن بافق برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی شان و آزادی کارگران دستگیر شده وارد نهمین روز خودش شد. و برای حل مشکلات کارگری کشور، فدراسیون فوتبال اعلام کرد که فوتبالیست ها بخاطر آرایش و خالکوبی تحت کنترل شدید قرار می گیرند و برای حل مشکل کارگران بافق حتی ورزشکاران خارجی لیگ برتر هم باید این محدودیت های آرایش و خالکوبی را رعایت کنند. علی لاریجانی گفت به هر خانه ای که می روم بیکار دارد و یک نماینده مجلس گفته که یک سیستم پشت تخلفات و دزدی های بابک زنجانی بوده است، به همین دلیل ۱۹۳ نماینده مجلس برای کاهش بیکاری و مبارزه با دزدی و رشوه، اعلام کردند از رسانه ملی که همواره در ظل رهنمودهای رهبر انقلاب گام برداشته حمایت می کنند. اعلام شد که در چهار ماه ۴۳ تهرانی توسط چاقو کشته شده اند و برای مقابله با همین اقدام خطرناک رئیس قوه قضائیه از وزرای دولت خواست از زنان بی حجاب دفاع نکنند و اعلام کرد سکولارها نباید در وارد مدیریت دولتی شوند. یعنی هر جور که نگاه می کنی، هر روز هزار مشکل در کشور وجود دارد، ولی خدا را شکر حکومت با هزار مشکلی که وجود ندارد، از صبح کله سحر تا بوق سگ مبارزه می کنند. آن وقت شما می گوئید خدا نیست. اتفاقا خدا هست، دو تا هم هست.

 

خامنه ای؛ می شه؟ نمی شه؟ می شه؟ نمی شه….

یعنی اگر تا حالا این رهبر معظم را نداشتیم می خواستیم چه غلطی بکنیم؟ بیچاره شدیم می رفت. اصلا جهنم ایرانی یعنی همین. از یک طرف ترسناک است و هر روز یک توپوز و نیمسوز توسط نقدی و قالیباف و قوه قضائیه و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی به آدم حواله می شود، از طرفی خوشبختی ما این است که این حکومت اینقدر بی نظم و بدون اراده است که هر روز دست راستش به دست چپش می گوید شکر زیادی نخور. آیت الله خامنه ای تا همین لحظه از مذاکرات هسته ای حمایت کرده، اما گفته که می دانم این مذاکرات به نتیجه نمی رسد، همین آقای خامنه ای هفته قبل با پیگیری مفاسد دولت احمدی نژاد موافقت کرده اما گفته نباید از دولت های سابق انتقاد کرد. همین آقای خامنه ای گفته نباید از دولت های سابق انتقاد کرد اما گفته که فقط دولت احمدی نژاد دولت سابق است و دولت های خاتمی و هاشمی دولت های آینده اند، به همین دلیل همه می توانند از آنها انتقاد کنند.

یعنی حسرت به دلمان ماند که از وقتی این آقا شده رهبر انقلاب آدم یک غذای سیری بخورد. تا می خواهی کاری بکنی می گوید “نکن” تا متوقف می شوی می گوید “زود باش بکن” دیروز همین رهبر حکومت با هیات دولت ملاقات کرد و به آنها گفت که “مسئله فتنه خط قرمز است که وزرا باید به آن پای بند باشند” بعد از دو دقیقه گفت “علائق اعضای هیات دولت به برخی جناح های سیاسی اشکالی ندارد، اما نباید اسیر جناح بندی ها شوند.” حالا چی؟ بالاخره بکنیم یا نکنیم؟ رهبر کشور گفت: “بعضی انتقادهایی که به دولت می شود، تند و غیرمنصفانه است” و گفت در مورد این انتقادات باید دولت در رسانه ها به مردم گزارش بدهد، بعد هم توصیه کرد که دولت لازم نیست به انتقادات پاسخ بدهد. حالا چی؟ بالاخره بکنیم یا نکنیم؟ آقای خامنه ای گفت “موضع گیری صریح علیه استکبار جهانی با مذاکرات دیپلماتیک تعارضی ندارد.” یعنی ما باید آرزوی مرگ همان آمریکایی را بکنیم که داریم برای توافق با آن مبارزه می کنیم. یعنی بالاخره ما چه غلطی بکنیم؟ اصلا بکنیم یا نکنیم؟

 

خاتمی! دوستت داریم

چقدر خوب است که خاتمی هست و حتی اگر بعد از سه ماه هم یک کلمه حرف بزند، آدم می داند که حتما حرف حساب می زند. روحانی برای من نمونه یک سیاستمدار مفید است، اما خاتمی یک سیاستمدار شریف است، نه اینکه روحانی شریف نیست یا خاتمی مفید نیست. تاکید من این است که هر کدام تعریف اصلی شان چیست. محمد خاتمی گفت: “برخی می گویند مردم انقلاب نکردند برای زندگی و وضعیت مادی بلکه برای اجرایی شدن احکام اسلامی آن هم برخی ظواهر اسلامی، انقلاب کردند یعنی گویی انقلاب فقط برای این بوده که شراب فروشی های رسمی بسته شود و برود در خانه ها تهیه شود، فسادکده های رسمی بسته شود اما فساد در جامعه گسترش یابد. ظاهر قیافه ها اسلامی شود اما باطن مهم نباشد.” خاتمی گفته: “امروز متاسفانه به دلیل بزرگ شدن ارقام فسادها به نظر می رسد فساد و سوءاستفاده باید بیش از هزار میلیارد باشد تا در جامعه حساسیت ایجاد شود.” آخرش هم خاتمی اضافه کرده که “انقلاب آمد که زندگی مردم را عوض کند؛ البته که می خواست فساد نباشد؛ فساد اصلی یعنی حکومت استبدادی و وابستگی به بیگانه و بعد هم فسادهای اخلاقی و انحرافات موجود در جامعه بود. مردم ما اقتصاد خوب و خودکفایی می خواستند. مردم می خواستند زندان هایشان بسته شود و فضای باز داشته باشند و فقط دزدها، آدم کش ها و توطئه کنندگان برای براندازی –آنهم با تعریف واقعی براندازی- دستشان کوتاه شود”. هر وقت این آدم دو کلمه حرف می زند، من به این نتیجه می رسم که هنوز هم یک مدیر عالیرتبه ایرانی می تواند درست، مودب، شرافتمندانه حرف بزند و دروغ نگوید. می خواهید بگویم که عاشق این آدم هستم؟ آره، هستم، چه کنم؟

 

دزد کاخ شمس و امام خمینی

جعفر شجونی سارق لباس زیر های شمس پهلوی و تسخیر کننده کاخ خواهر شاه سابق ایران و همچنین بازیگر فیلم های پورنوی ساواک، دیروز طی یک اظهار نظر شگفت انگیز گفت: “خویشاوندان امام خمینی از همان ابتدا “ضدانقلاب” بودند.” او اضافه کرد: “مردم کره شمالی و چین به امام بیشتر از فامیل های وی احترام می گذاشتند.” بعد هم با اشاره غیرمستقیم به هاشمی رفسنجانی گفت: “در حال حاضر کسانی که در جماران نشسته اند می گویند ما در زمان امام خمینی هم ولایت فقیه را قبول نداشتیم.” حتما سئوال می کنید که از کجا فهمیدم که منظور شجونی در این جمله هاشمی بوده. این اصلا سخت نیست. هر وقت شجونی می گوید “کسی”، “ اون”، “مرتیکه”، “منحرف”، “اون آقا” یا چیزهایی از این دست منظورش هاشمی است. تعجب کردن از اینکه خانواده خمینی از همان اول ضد انقلاب بودند یا الآن هستند ولی مردم کره شمالی و چین خمینی را دوست دارند هم عجیب نیست. اگر مردم کره شمالی هم آیت الله خمینی را دیده بودند و مردم چین در فاصله ده متری اش زندگی می کردند، الآن همه شان ضد انقلاب بودند. مثل همین کوبایی ها یا چینی ها یا روس هایی که حال شان از کاسترو و مائو و استالین به هم می خورد. اصولا دوری و دوستی.