هر روز اخبار مختلفی از ترور و کشتار در گوشه و کنار جهان می شنویم. کشته شدن 16 پلیس که در 26 ماه ژوئن سال جاری میلادی در جنوب شرقی ایران به دست نیروهای جندالله به اسارت در آمده بودند از آخرین این اخبار است. جند الله پیش از این نیز تعداد زیادی از نیروهای پلیس و حتی افراد عادی را در جریان مسدود کردن جاده ها به قتل رسانده بود.این گروه علی الظاهر هدف تحرکات تروریستی خود را مبارزه برای مردم بلوچستان عنوان می کند.رهبر این گروه، عبدالمالک ریگی که به نام امیر عبدالملک هم معروف است، به تازگی نام گروه خود را به جنبش مقاومت ملی ایران تغییر داده است.
بایأ تاکید کرد که ترور و خشونت با هر هدف و اسمی که صورت بگیرد مذموم وناپسند است. ما بعنوان فعالان حقوق بشر وظیفه داریم بیش از هر کس دیگری این قبیل رفتارها را محکوم نموده، ساحت دموکراسی خواهان و دگر اندیشان را ازانتساب چنین اعمالی که به نام جنبش مردم ایران صورت می پذیرد پاک کنیم. چرا که تروریسم در واقع نوعی وحشت وهراس آفرینی است که باتهدید وترساندن و آسیب رساندن همراه است. مرتکبین این اعمال تروریست نامیده می شوند. افرادی که گاه به نام ایدئولوژی یا فرد یا گروه یا دولت از هر خشونتی دریغ نمی کنند. خشونتی که متوقف نمی شود، خودش را به اشکال مختلف بازتولید می کند. و می تواند هر چامعه ای را بسوی نابودی و هلاکت پیش برد. غده چرکینی که گاهی به نام خدا و پیامبر نیز دست به خونریزی می زند.
هر تروری که انجام می شود به بدبختی بشریت اضافه می کند؛ فرهنگ تساهل و مدارا را از میان می برد؛ تخم کینه و نفرت را در جامعه پراکنده می کند و انسانهایی را که باید برای ایجاد عشق و احترام و توسعه آزادی مبارزه کنند به انسانهایی که تنها از خون سیراب می شوندتبدیل میکند. انسانهایی که می آموزند برای رسیدن به اهدافشان بجای بکار گیری خرد و عقل از گلوله و اسلحه و نارنجک استفاده کنند. عده ای که راه را برمردم و مخالفان می بندند، آنها را اسیر می کنند و سپس به فجیع ترین وضعی به قتل می رسانند. تا طرف دیگر درگیری نیز به خود حق بدهد که عده ای دیگر را به نام وابستگی به جندالله اعدام کند و چرخه مرگ و ترس و گلوله تداوم پیدا کند،وانسانهایی که باید همگی در خدمت توسعه وسازندگی باشند، تنها به کشیدن نقشه برای کشتن یکدیگر فکر کنند تا هیچ کس صحبت از امنیت و آزادی و حقوق انسانها و انسان دوستی و حقوق بشر نکند. بدون شک این ترورها با هر اسمی که صورت بگیرد، بر آگاه و ناخودآگاه انسانها آسیب روحی عمیق وارد می سازد.
ترور جنایتی است که علیه حیات انسانی با تجاوز به قوانین ملی و بین المللی صورت می گیرد. و به همین دلیل همواره محکوم است. ترور هرگز قابل دفاع نیست. حتی اگر با اهدافی مردم پسند تزیین شده باشد.
دراین میان تروریسم دولتی نیز جایگاه خود را دارد. ترور هایی که دولتها برای اهداف سیاسی از آن استفاده می کنند. اعدامهاو شکنجه ها و بازداشتها که دولتها علیه مخالفان خود بکار می گیرند، همگی از مصادیق تروریسمی است که انسانها را از میان می برد.
ترور شخصیت یا ترور روانی ویا تهدید افراد از طریق هدف قرار دادن روحیه، حس شهامت و اعتبار، هتک حرمت و حیثیت، لطمه وارد کردن به آبرو، همگی می تواند واژه ترور را به خود اختصاص دهد. ترورهایی که اگرچه فیزیکی نیست، اما خشونتهایی از نوع نرم است: خونی ریخته نمی شود، اما شخصیتها نابود می شوند. ترور می تواند اقدامات سیاسی یک دولت نسبت به مردمش برای اعمال سلطه، کنترل مطبوعات ، محاکمات غیر قانونی و غیر عادلانه، مخالفت با گرد همآیی ها، تا اعدامهای سریع و ترور مخالفان سیاسی یا ربودن آنها را در بر بگیرد و حتی از قانون برای توجیه عملکردش استفاده نماید. وظیفه فعالان حقوق بشر، مخالفت با کلیه اشکال تروریسم است. از سوی هر فردو گروه، حزب و دولت باهر هدفی که می خواهد باشد.
ترور محکوم است. چه به وسیله سعید امامی با پوشش وزارت اطلاعات صورت بگیرد یا عبدالمالک ریگی با عنوان دفاع از مردم بلوچ. از آن استفاده کند یا دولت اقتدار گرای ایدئولوژیک که تنها خود و طرفدارانش را صاحب حق می داند و دیگران را غیر خودی هایی که باید از طریق ترور حذف شوند.
آنچه ما بعنوان فعالان حقوق بشر برای آینده ایران می خواهیم، دولتی دموکراتیک است که بجای سایه ترور، برآن سایه امنیت و آزادی و رفاه و عدالت نقش بسته باشد. تا مردم پر نشاط و امیدوار در کنار یکدیگر با دولتی برآمده از رای مردم زندگی کند.