گفت و گو♦ سینمای ایران

نویسنده
مهدی شکیبایی


اکبرعبدی، متولد 1337 تهران- از سال 1358 با حضور در نمایش های غیر حرفه ای وارد دنیای بازیگری شد. اما شهرت و اقبال عمومی از سال 1362 و بازی در مجموعه های تلویزیونی چون مثل آباد، محله برو بیا، طنزآوران و بازم مدرسه ام دیر شد و… به سراغش آمد. از اواسط دهه 1360 با شرکت در فیلم اجاره نشین ها محبوبیت فراگیر در عرصه سینما نیز به او روی آورد. اما کارنامه اش در سال های بعد با افت و خیز فراوان همراه بود. با اکبر عبدی که پس از یک دوره کم کاری، با بازی در”اخراجی ها” بازگشتی موفقیت آمیز به صحنه داشت و هم اکنون مجموعه تلویزیونی “گل یا پوچ” را روی آنتن دارد، گفت و گو کرده ایم.

goftego_abdi_ax1.jpg

بازیگر به تنهایی نمی تواند شق القمر کند

گفتگو با اکبر عبدی

تمام کارشناسان و اهل فن معتقد هستند که اکبرعبدی کارنامه ای پر بار در عرصه طنز و کمدی دراین مملکت ازخود برجای گذاشته است. پس قاعدتاً بهترین فردی که می تواند پیرامون این ژانر و آثاری که امروزه در تلویزیون با مضامین طنز وکمدی تولید می شود نظر بدهد؛ شما هستید. سطح کیفی این آثار را در چه حدی می بینید؟

سطح کیفی آثارتولید شده آن طورکه باید باشد نیست، علت هم دراین است که ما دربخش نویسندگی و داستان مشکل داریم. باید تلویزیونی ها و کسانی که تولید کننده آثارتلویزیونی هستند به این موضوع فکر کنند. من اعتقاد دارم قبل ازاین که کاری کلید بخورد و تصویربرداری آن آغازشود، باید تمام قسمت های آن نوشته و آماده باشد. همین سریال “ گل یا پوچ” در زمان شروع تنها پنج- شش قسمت نوشته شده و آماده کار بود. قرارشد ما کار را شروع کنیم و متن ها در ادامه سریال آماده شود و به دست ما برسد. شب عید بود. فشارتلویزیون هم برای این که کارحتماً درعید نوروزپخش بشود، پشت کاربود و این مسئله تاثیر زیادی درکیفیت کارگذاشته است. اما به دلیل این که سیاست گذاران تلویزیون حس کردند مردم در تعطیلات کمتر در تهران هستند و در نتیجه نمی توانند آن طور که باید مجموعه را دنبال کنند، پخش نشد و قرار شد پس ازمسافرت های نوروزی مردم و در یک زمان مناسب روی آنتن برود. فکرمی کنم مشکل اکثرکارها قصه است.

به عنوان بازیگر مجموعه “گل یا پوچ” و کسی که سال ها در این ژانر دستی بر آتش داشته است چه عواملی را در سطح کیفی این سریال موثر می دانید؟

داستان، عدم فرصت کافی و… موثراست. وقتی فرصت کافی وجود ندارد، آقای رحمانی که سابقه خوبی هم درداستان نویسی دارد نمی تواند کارش را آن طور که باید تحویل بدهد. وقتی از او می خواهند عجله کند مطمئناً نتیجه نوشته و داستانش راضی کننده نخواهد بود. چند قسمت که فعلاً پخش شده، باید ببینیم درادامه نتیجه کارچطوراست.

طنز نود شبی بحثی است که در سال های اخیر مورد توجه برنامه سازان تلویزیونی قرار گرفته ودر راس آنها سیاست گذاران تلویزیونی و شما هم تا به حال سابقه حضور در یکی از آنها را داشته اید. پیرامون این مجموعه ها هم صحبت کنید؟

آنها هم معمولاً ازسطح کیفی مطلوبی برخوردار نیست. بعضاً تکراری هستند. حتی به لحاظ بازیگری هم تیپ هایی را کارمی کنند که قبلاً دیده شده و بارها آنها را تماشاگر دیده است. تماشاگر چقدر باید این تیپ ها را تحمل کند. او هم برای دنبال کردن یک مجموعه دنبال چیزهای جدید و نو است. مخصوصاً این که تماشاگر امروز تلویزیون ازطریق ماهواره به فیلم ها وکارهای طنز و کمدی روز دنیا هم خیلی راحت دسترسی دارد و اگر او را نتوانیم راضی کنیم خیلی زود به سمت آثار دیگر کشورها کشیده می شود. ما باید کاری کنیم که تماشاگر ومخاطبان را ازدست ندهیم و او به سمت ماهواره کشیده نشود. من آن کارها راهم خیلی سرگرم کننده وشیرین نمی بینم. متاسفانه در آن کارها هم طنز و کمدی آن طورکه باید درنمی آید.

در مورد گروه بازیگری مجموعه های روتین که معمولاً به شکل ثابت و با تغییرات اندکی انتخاب می شوند هم صحبت کنید.

ما قبلاً از این دوستان درکارهای مختلف تیپ هایی را دیدیم. حالاً اگر آن تیپ یا کاراکتر در یک کارجواب داده است دلیل نمی شود درکار جدید هم مورد استفاده قراربگیرد. هر تیپ بر اساس یک داستان ساخته می شود و در همان جا هم شیرین است. ما نباید از یک بازیگر بخواهیم همان یا چیزی نزدیک به آن را در سریال جدید هم اجرا کند.

پس شما معتقد هستید تیپ ها بایستی از دل داستان بیرون بیایند نه این که بازیگر یک تیپ را از ابتدا طراحی کند، بعد آن را درطول داستان ایفا کند؟

بله همین طوراست. قاعدتاً این تیپ ها بایستی درمتن نویسندگان طنزباشند و فقط توسط بازیگر رنگ و لعاب بگیرند. وقتی که کسی مثل سروش صحت عزیز فرصت و انرژی خودش را روی کارگردانی می گذارد دیگر تمرکزی برای نوشتن ندارد. چون کارگردانی یک کار، دغدغه های خاص خودش را دارد. شما مطمئن باشید دراین شرایط حداقل یکی ازبخش ها درست و مطلوب ازآب درنخواهد آمد؛ یا کارگردانی یا بازیگری… گاهی اوقات هم هردوبخش خراب می شود. واقعا حیف است.

goftego_abdi_ax2.jpg


از “باز هم مدرسه ام دیر شد” تا بایرام “اخراجی ها” اکثر تیپ هایی که اکبرعبدی در آثار کمدی و طنز چه در تلویزیون و چه در سینما سازنده آنها بوده در خاطرمخاطب باقی مانده است. راز این جاودانگی چیست؟

قبل ازهرچیزسعی می کنم آن شخصیت یا تیپ برای خودم قابل باورباشد چون مطمئن هستم اگرخودم آن را باور نکنم به هیچ وجه برای تماشاگر قابل باور نخواهد بود. سعی می کنم آن شخصیت یا تیپ را بشناسم و با نمونه عینی آن دراجتماع روبرو شوم. اگر آن را قبلا دیده باشم حتماً نکاتی را که از او در ذهنم مانده در کارم لحاظ می کنم یا این که اگرتا به حال با اومواجه نشده ام بروم و شکل واقعی او را در جامعه پیدا کنم و… وقتی که من بشناسم قاعدتا مخاطب هم آن تیپ یا شخصیت را خواهد شناخت، چون من آن را بر مبنای مصداق بیرونی اش در دل مردم پیدا کرده ام.

فیزیک، تبحر و صدا سازی ولهجه های مختلف، چهره و… کدامیک را در آفرینش یک تیپ ماندگار موثرتر می دانید؟

به اعتقاد من تمام اینها تاثیر دارند. گریم، لباس، فیلمبرداری، کارگردانی، صدابرداری و قصه خوب و نو و… همه و همه دست به دست هم می دهند تا بازیگر بتواند آن شخصیت را به شکل عالی بسازد و برای مخاطب به نمایش دربیاورد. همه عوامل و سازندگان یک کارهدف شان این است که کارشان خیلی خوب و به نحو احسن اجرا شود و تنها کسی که می تواند زحمت گریمور، طراح لباس، طراح صحنه، کارگردان، نویسنده و… را نشان بدهد بازیگر است. یک بازیگر به تنهایی هیچ گاه نمی تواند شق القمر کند!

goftego_nader01.jpg