تمرینات نیروی هوائی اسرائیل بر فراز دریای مدیترانه باید زنگ خطر را در سراسر دنیا به صدا در آورد؛ زیرا عملیاتی از این دست و مانورهایی چنین ابهام آمیز می تواند تمرینی برای یک حمله علیه مراکز هسته ای ایران باشد.
اعم از اینکه اسرائیل خیلی ساده بدنبال پیشگیری از یک حمله تهدید کننده باشد و یا این که خود را برای انجام حمله ای نزدیک آماده کند، نکته عبرت آموزآن یکی است: دولت بوش و تمامی دولت های درگیر می بایست هر آنچه در توان دارند برای جلوگیری از بدست آوردن سلاح هسته ای توسط ایران به کار بندند و با جلوگیری از بمباران ایران مانع از تبدیل آن کشور به یک قدرت هسته ای شوند.
جلوگیری از به وقوع پیوستن هر دو کابوس مستلزم دستیابی به یک توافق است، و آن اینکه تامین اورانیوم برای مصارف صلح آمیز و نیز ارائه سایر امتیازات به ایران تضمین شود. مقامات ایرانی اشاره کرده اند که دستیابی به چنین توافقی، در گرو تفاهم بر سر موضوع امنیت منطقه ای است. این برای رژیم ایران به آن معنا است که به سرنوشت رژیم صدام حسین در عراق دچار نخواهد شد.
جرج بوش تا اینجا پا را از تأیید مشوق های معمول اقتصادی از سوی انگلستان، فرانسه و آلمان به ایران جلوتر نگذاشته است. بوش اساساً اجازه واردشدن آمریکا در سطوح بالاتر را به جمع مذاکره کنندگان اروپائی و مخاطبان ایرانی آنها نداده است.
این احتمال وجود دارد که ایران در آستانه عبور از مرحله دستیابی به تسلیحات هسته ای قرار گرفته باشد و از تن دادن به یک توافق برای تعلیق غنی سازی خودداری کند. اما خودداری بوش از ارائه پیشنهادی به ایران، به این معنی است که دنیا به دو راهی انتخاب یکی از دو گزینه پذیرش حمله به ایران یا تن دادن به وجود یک ایران مجهز به سلاح هسته ای نزدیک و نزدیکتر می شود.
البته اینطور نیست که بوش تنها مانع در این مسیر است. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیز به تهدیدات شوم علیه اسرائیل و تخطئه کشورهای غربی که بدنبال حل و فصل دیپلماتیک مناقشه هسته ای هستند، ادامه می دهد. گوئی او عمداً اسرائیل یا آمریکا را به بمباران تأسیسات هسته ای ایران تحریک می کند.
چنین حمله ای در صورت وقوع قطعاً سهمگین بوده و به تخریب مکرر مراکز زیرزمینی، هدف قرار دادن هرگونه تأسیسات مشکوک به فن آوری هسته ای و سرکوب دفاع ضدهوائی ایران می انجامد. انتقام جوئی ایران از سوی طرفداران و وابستگان این کشور نیز شامل اشکال متنوع و در مکان های مختلف خواهد بود.
تنها سیاست معقول در شرایط فعلی برای ایالات متحده، برقراری تماس مستقیم با ایران است تا ببینند آیا هیچ ترکیبی از امتیازات سیاسی و اقتصادی وجود دارد که شانس پذیرش از سوی رهبران آن کشور در ازای دستیابی به تسلیحات هسته ای را داشته باشد. اما به جای این کار، ایران و اسرائیل و آمریکا و چند کشور دیگر به بازی خطرناکی حول برنامه هسته ای ایران مشغول شده اند.
منبع: بوستون گلوب- 21 ژوئن