به انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی نزدیک می شویم. مثل همیشه کسانی نعل وارونه می زنند و دلسوز حقوق مردم شده اند. هفته پیش که از دلاوریهای یک زن حکومتی به نام فاطمه دانشور،رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران گفتم، از درون ایران هشیارانی اطلاع رسانی کردند که این دلاوری ها در حال حاضر یک موج است برای ورورد به لیست های انتخاباتی و خیلی ها دارند به دروغ دلاوری می کنند تا رای بگیرند. از آن بیش اطلاع داده اند که آن مقام شهری از تسهیلات مالی دوران احمدی نژاد بسیار بهره برده و سپس با پرداخت ۳۰۰ میلیون تومان وارد لیست نامزدهای اصلاح طلب شورای شهر شده و توانسته وارد این شورا بشود. نمی دانم آن چه برای من نوشته اند تا چه اندازه درست است. هر چه هست، حامل نگرانی هایی است که آینده انتخابات را برای زنان که به خودی خود چسبیده به کودکان هستند، همچنان تیره و تار نشان می دهد. “کمپین تغییر چهره مردانه مجلس” می تواند این فیگورهای متهم به برداشت از بودجه دولتی برای ورود به مجلس و سوابق آنها را در بحث حقوق زن و کودک بررسی کند و برای پیشگیری از هر گونه ارزیابی نادرست که ممکن است حتا از سوی ما از راه دور صورت بگیرد، گزارش ها یی منتشر کند. البته این خواسته ای است دشوار که از طرح آن گزیری نیست. پای در راهی پر سنگلاخ گذاشتن، این مطالبات را در پی دارد. آنها هم باید مسئولیت ورود به چنین عرصه پر خطری را بپذیرند.
مجلس نهم با کارنامه ای تاریک در همه امور مهم مملکتی بخصوص در امور زنان و کودکان، روزهای پایانی عمر را سپری می کند. آیا مجلس دهم ترکیب بهتر و کارنامه قابل قبول تری خواهد داشت. با تصاویری که از حضور نامزدهای احتمالی دریافت می کنیم، از محافظه کار تا اصلاح طلب، آینده را روشن نمی بینیم. گذشته از این که اساسا انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، یک خیمه شب بازی است که عروسک ها با نخ های محکم به انگشتان خونریز وصل شده و به فرمان آنها می رقصند، ولی با نگاه نسبی به همین انتخابات دست و پا شکسته که در تقدیر ۳۷ ساله ما رقم خورده، گاهی صداهای شجاعانه ای از تریبون های مجلس شنیده ایم که یا زود خفه شده یا صاحب صدا دو شخصیتی بوده و رفع تبعیض و قانونمندی را در زمینه هایی خواستار است و در زمینه های حیاتی دیگری مانند حقوق انسانی زنان، منکر است. تاسف بار بود که در نامه های انتقادی پیرامون یادداشت “دلاوری های یک زن حکومتی”، بانویی فعال و مشهور در حوزه حقوق زن که سالها زندان های پس از ۱۳۸۸ را تحمل کرده ، از من خواسته تا مثلا علی مطهری را تبلیغ کنم. چرا؟ لابد از آن رو که شجاعانه از رفع حصر کروبی و میرحسین و رهنورد دفاع می کند. این بانوی سرد و گرم چشیده اساسا در بند آن نیست تا به نیمه ای از شخصیت علی مطهری که اگر دولت احمدی نژاد را نقد می کرد به دلیل کم کاری آن دولت (البته به نظر علی مطهری)، در فشار آوردن بر زنان و کنترل حجاب آنان بود، اعتنا ندارد و او را در جای امید به آینده معرفی می کند و نیمه ای از شخصیت اش را که بکلی با یک عمر زحمات ما در تعارض است، بکلی نادیده می گیرد. شده ایم مصداق آن ضرب المثل عامیانه و پر مغز که در شهر کوران، البته یک چشمی پادشاست!
بگذریم، سرگشته ایم. هنوز مدافعان تحریم انتخابات بر سر عقیده شان باقی هستند، اما نمی گویند اگر کدام شخصیت از مردم تحریم را بخواهد، مردم به حرف و نظرش اهمیت می دهند و روز انتخابات بست در خانه ها می نشینند. این است که با داشته های اندک خود مجبوریم کار کنیم و حرف بزنبم. در ایران نلسون ماندلایی نداریم تا از توی زندان به اعضای حزبش دستور بدهد و آنها اجرا کنند. در محدوده نسبیت ها که ما را احاطه کرده، اگر فعالان حقوق زن به جای تجلیل از امثال علی مطهری، بروند مذاکرات مجلس و افاضات ایشان را درباره زنان بخوانند و اشتباهات نسل ما را در سال ۱۳۵۷ در نظر داشته باشند، دست کم این فایده را دارد که حرمان بر حرمان نمی افزایند.
یادداشت فقط به این انگیزه نوشته می شود که به کارنامه مجلس نهم در مواجهه با مشکلات زنان و چگونگی برخورد زنان آن مجلس با این مشکلات، بیشتر نگاه کنیم و آنهایی را که دارند وارد میدان رقابتی محدود با خودی ها می شوند، با حساسیت بیشتری نگاه و توصیف کنیم. آیا آمده اند تا فاطمه آلیا را تکثیر کنند؟ آیا آمده اند تا سکینه عمرانی را تکرار کنند؟ آیا آمده اند تا پا جای پای خانم نیره اخوان بیطرف و خانم وحید دستجردی و امثال آنها بگذارند؟ اینک با ۳۷ سال سابقه از مشاهدات خود از مجالسی با انتخابات غیر آزاد و به شدت کنترل شده، حال که نتوانسته ایم متر را عوض کنیم، لازم است قد و قواره نامزدها را با پیشینیان خودشان مقایسه کنیم. افسوس که در دایره قدرت، از آنها کوتاه قامت تر هم بسیار است.
فراکسیون زنان یا فراکسیون سکوت
فراکسیون زنان در مجالس شورای اسلامی یک دکوراسیون است با دلربایی های غربی و ماهیت محافظه کارانه حکومت مردانه اسلامی. در مجلس نهم ، برازنده است که این فراکسیون را با نام “فراکسیون سکوت ” شناسایی و ثبت کنیم. ایکاش پیش از ورود مردم به مرحله رای دادن، تابلویی از کارنامه فراکسیون زنان انتشار یابد. در تمام مواردی که یک موضوع مهم در ارتباط با حقوق زن مطرح شد، از سنگ صدا در آمد که از این فراکسیون صدا در نیامد. اگر هم نجوایی شنیده شد، به هواداری از حقوق مطلقه مردان بود. دوسه مورد را مرور می کنیم و می گذریم:
“هنگام بررسی کلیات طرح اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی و مردان خارجی و فرزندان شهدای غیر ایرانی، هر ۹ نفری که به عنوان موافق و مخالف پشت تریبون مجلس رفتند مردانی بودند که طبق دیدگاه خود سخن گفتند. مخالف یا موافق. حتا یک زن از فراکسیون زنان پشت تریبون قرار نگرفت.”
در خصوص حق حضور زنان در استادیوم های ورزشی برای تماشای لیگ جهانی فوتبال که زنان تا چند سال پیش از آن برخوردار بودند، زنان نماینده مجلس نهم و اعضای کمیسیون زنان این مجلس، در صحن علنی علیه این تهدید جانیان که اگر زنان به تماشا بیایند، کشت و کشتار می کنند، واکنشی نشان ندادند.
سه نمونه از موضع گیری آنها نقل می شود:
۱ – فاطمه آلیا، نماینده مردم تهران، در مصاحبه با سایت “پیام نو”:
“کار زن بچه دار شدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقات والیبال.”
۲ – سکینه عمرانی، نماینده حوزه انتخابیه سمیرم اصفهان، به سایت “پیام نو” گفت:
“اصلا هیچ لزومی ندارد که خانمها به ورزشگاه بروند. اگر هم خیلی مشتاق دیدن مسابقه هستند در خانه و از تلویزیون مسابقه را ببینند.”
۳ – نیره اخوان بیطرف، نماینده اصفهان در گفت و گو با “پیام نو”:
“زنان ایران مسائل حل نشده بسیار زیادی دارند، حالا یک سری از زنان و دختران آمده اند و حاشیه درست کرده اند و دارند به کمک رسانه ها آن را بزرگ می کنند. نباید ما را فریب بدهند.”
می بینید، زنان ایرانی که به هر حال جمعی به این ها رای داده اند، چیزی هم دستی بدهکارشان شده اند. خانمها به مسند تکیه داده و سپس کرکری خوانده اند که زنان ایرانی دارند آنها را فریب می دهند. نماینده ای که رای می گیرد با کدام حق عرفی می تواند از رای دهنده طلبکاری کند و مدعی بشود رای دهندگان، او را فریب داده اند؟
نیاز امروز این است که با وجود همه نومیدی ها، گروههایی تشکیل بشود و پیشینه اجتماعی و سیاسی یک یک نامزدها را آن گونه که هست جمع آوری کند و در اختیار دیگران قرار دهد. هر گاه بدون تلاش خود مردم برای دستیابی به این اطلاعات، مردم گرفتار و ناراضی به افرادی رای دهند که از پیشینه آنها بی خبرند، وضع از آن چه هست بدتر می شود، بخصوص برای زنان که فراکسیون زنان مجلس نهم با حقوق انسانی آنها خصمانه برخورد کرد.