در سال جدید وارد دهه چهارم انقلاب شدیم و وجود برخی از تغییر و تحولات ما را بر آن می دارد که یک بار دیگر رجوع کنیم به اهداف و آرمان های انقلاب و میزان تحقق آنها که مرور آنها در این مقطع می تواند پاسخگوی برخی از سوالات و راهگشای مسائل جدید باشد.
اهداف مختلفی در انقلاب اسلامی ایران مطرح بود، اما آنچه اجمالاً همه را بسیج کرد خواست های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه بود. این مطالبات جزء اهداف اجماعی همه مردم محسوب می شد که به نوعی همگی خواهان یک زندگی عزتمندانه بودند. اکثریت مردم در آرمان هایشان جامعه یی را تصور می کردند که در آن استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نهادینه شده باشد و از این دریچه تحلیل محتوای شعارهای مردم در زمان انقلاب قابل بررسی است.
مردم در مهم ترین خواسته های خود تشکیل حکومت جمهوری اسلامی را مطرح می کردند در حالی که برخی دیروز و امروز به جای آن دولت اسلامی را مطرح می کنند در واقع دولت اسلامی اسم رمزی است برای حکومتی که می خواهد به ساز و کارهای مردمسالاری بی اعتنا باشد و برخلاف خواسته های مردم و امام، تفکرات خود را جایگزین کند؛ در حالی که امام اگر واقعاً به حکومت دینی معتقد بودند بی تعارف آن را مطرح می کردند بدون آنکه بخواهند شرایط جهانی یا انقلابی را در نظر بگیرند ولی امام از همان ابتدای نهضت تا زمانی که در قید حیات بودند مرتب به جمهوری اسلامی تاکید می کردند، نه حکومت اسلامی.
از منظر جامعه شناسی بررسی نتایج انقلاب ها را در دو دوره زمانی می توان مورد بررسی قرار داد؛ یک دوره کوتاه مدت و پس از آن یک دوره بلندمدت. طبیعی است مطالعه انقلاب و بررسی نتایج آن متناسب با هر یک از دوره های یادشده، خروجی ها و داده های متفاوتی داشته باشد. مثلاً همه انقلاب های پیروز در یک دوره کوتاه مدت با برخی موانع و مشکلات ساختاری روبه رو هستند که انقلاب سال 57 ما نیز از این نظر با مشکلات متعددی روبه رو شد که مهم ترین آنها پشت سر گذاشتن دوران بی دولتی بود. این دوران ویژگی ثابت تمام انقلاب ها محسوب می شود؛ چرا که در هر انقلابی یک دولت سرنگون می شود و دولت جدیدی که قرار است جایگزین آن شود به مدت زمانی نیازمند است تا بتواند نظم و انسجام خود را ساماندهی کند. از این رو دور از ذهن نیست که در این بازه در جامعه نوعی ناامنی، ترس، رکود اقتصادی و برخی مشکلات سیاسی یا اجتماعی دیگر رخ دهد لذا از این منظر انقلاب ما با انقلاب های دیگر فرق چندانی ندارد.
شاید بتوان ناامنی های کردستان یا به تعبیری حمله صدام به ایران را از پیامدهای مشکل استقرار دولت دانست. این پیامدها از جمله پیامدهای منفی انقلاب ما بود که همان طور که مطرح شد مشابه اتفاقات طبیعی سایر انقلاب ها حتی انقلاب های کشورهای توسعه یافته بود ضمن آنکه در مقایسه انقلاب ایران با سایر انقلاب ها به این واقعیت برمی خوریم که دوران بی دولتی در ایران بسیار کوتاه تر و کم هزینه تر سپری می شود که این نیز تاثیر رهبری و درایت امام خمینی در آن مقطع بود که توانست در کوتاه ترین زمان ممکن دولت جدید جمهوری اسلامی را تشکیل دهد و جامعه را از مرحله خطرناک بی دولتی بیرون آورد.
اما وقتی صحبت از نتایج و دستاوردهای انقلاب می شود، بیشتر نتایج بلندمدت انقلاب ها مورد توجه قرار می گیرد از این حیث نیز در غالب انقلاب ها میل به برابری و آزادی در جامعه گسترش می یابد و همه افراد آن جامعه به نوعی با رغبت و اشتیاق دوچندان پیگیر این آرمان ها هستند. به همین دلیل است که از نظر متفکری چون توکویل که از بنیانگذاران علم جامعه شناسی محسوب می شود، میل به آزادی و برابری و حتی برادری و همبستگی به حدی است که وقتی انقلاب از سختی های دوره کوتاه مدت خود رها شد، می تواند به دو مجموعه نهادی مهم ختم شود که یک مجموعه آن به قول توکویل مردمسالاری به معنای استقرار ساز و کارهای دموکراتیک و نهادینه کردن آزادی های سیاسی است و مجموعه دیگر آن شکل گیری نهادهای آزادی های اقتصادی قانونی و رقابتی است یعنی یک اقتصاد بارونق و روزآمد شکل می گیرد.
توکویل این دو دستاورد را در نیمه قرن 19 در امریکا مشاهده و در برخی آثار خود آن را تشریح می کند. او تاکید می کند در انقلاب امریکا این دو مهم حاصل شده است؛ دستاوردی که امروز جامعه شناسان از آن به عنوان توسعه (اعم از توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی) یاد می کنند. کتاب دموکراسی در امریکا هم پاسخی به این سوال است که چرا انقلاب امریکا موفق شد این دستاوردها را به همراه داشته باشد ولی انقلاب فرانسه در تحقق این اهداف ناکام ماند. این نظر یک جامعه شناس کلاسیک است که می توان از منظر او و به همین ترتیب نتایج بلندمدت انقلاب ایران را نیز مورد ارزیابی قرار داد.
در انقلاب ایران نیز نگاه برابری و آزادی بعد از انقلاب شکل گرفت و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نیز جزء شعارهای اصلی انقلاب بود لذا می توان امروز پس از گذشت سه دهه از انقلاب این سوالات را مطرح کرد که آیا در این مدت ساز و کارهای مردمسالاری در جامعه نهادینه شده و آیا در این زمان یک اقتصاد مبتنی بر کارایی و رقابت شکل گرفته است؟
متاسفانه باید گفت پس از گذشت 30 سال از انقلاب هنوز آرمان های اصلی انقلاب اسلامی محقق نشده است و دو مجموعه نهادی که لازمه پیشرفت و عزت یک جامعه است همچنان بی رمق است، نه ساز و کارهای مردمسالاری در جامعه تقویت شده است، نه شرایط اقتصاد سالم فراهم شده است چرا که هنوز اقتصاد ما رانتی و مبتنی بر نفت است؛ مشکلاتی که تمام دلسوزان نظام و انقلاب نگران آن هستند و حتی کسانی که خود جزء معماران انقلاب محسوب می شوند نسبت به این مسائل اعتراض و گلایه دارند. مثلاً در آخرین انتخابات ریاست جمهوری برگزارشده در کشور شخصیتی مثل آقای هاشمی رفسنجانی که از شخصیت های طراز اول انقلاب محسوب می شوند، از اقدامات ناسالم در انتخابات به خدا پناه می برند و شکایت شان را آنجا مطرح می کنند. بنابراین راه زیادی را در پیش داریم تا نهادهای سیاسی و اقتصادی سالم و پویا متناسب با آرمان های انقلاب شکل گیرد.
منبع: اعتماد، نوزده فروردین