در حاشیه نمایشگاه کتاب و اعلام رقمهای شگفتانگیز از تعداد بازدیدکنندگان
افسانه آمار
امیلی امرایی
اعلام آمار با رشد فزاینده و صعودی، اینروزها از علاقهمندیهای اصلی اهالی دولت در وزارت ارشاد است. آمارهایی که بهزعم اعلامکنندگانشان شگفتانگیز هستند و از سرانه مطالعه ۷۰دقیقهای ایرانیها خبر میدهند و حتی ایران را بعد از ژاپن دارای بیشترین سرانه مطالعه در جهان معرفی میکنند. اکنون بیشتر اعلام این رقمهای شگفتانگیز به تعداد بازدیدکنندگان از نمایشگاه کتاب سرایت کرده است، در آخرین روز از برگزاری نمایشگاه کتاب وزیر ارشاد در گفتوگو با خبرگزاریها خبر از حضور یکمیلیون بازدیدکننده در آخرین جمعه نمایشگاه داده و درست چند دقیقه بعد از این گفتوگو، ستادخبری نمایشگاه کتاب تعداد بازدیدکنندگان روز نهم یا همان جمعه آخر را هفتصد و بیست هزار نفر اعلام کرده است. معلوم نیست تکلیف آن دویست و هشتاد هزار نفر بازدیدکننده دیگر چه میشود؟ در چنین جامعه آماری نادیدهگرفتن نزدیک به۳۰درصد از سوی ستاد برگزاری نمایشگاه از کجا ناشی میشود؟ آیا وزیر آمارهایش را از جای دیگری میگیرد، آیا دویست و هشتاد هزار نفر در این جامعه آماری معنای دیگری دارد؟ یا اصولا قرار است آمارها با ما چه کنند؟
اگر آمارها در عرصه فرهنگ برای مدیران دولتی اهمیت دارند پس یک تغییر یکدرصدی هم میتواند نشان از یک نوسان و حتی تغییر در تولید ناخالص داخلی کشور باشد، این حفره عمیق آماری در آمارگیریهای عرصه فرهنگ بهنظر ناشی از دقیقنبودن و ویترینسازیهای غیرواقعی برای حوزه فرهنگ است.
وقتی ناشران ایرانی در گفتوگوهایی که در آستانه نمایشگاه کتاب با خبرگزاریها و روزنامهها داشتند به کاهش فعالیتهایشان به یکسوم اشاره میکردند، وقتی نوسان لحظهبهلحظه قیمت کاغذ در روزهای منتهی به نمایشگاه بهبندی نزدیک به ۷۶ تا هفتاد و هشت هزار تومان رسیده بود، چطور میتوان همچنان این دوره از نمایشگاه کتاب را پرشورترین دوره دانست؛ این یعنی که حالوروز نشر و کتابخوانی خوب است و فعلا جا برای رشد قیمت کاغذ و تعطیلی کتابفروشی و گرانشدن کتاب وجود دارد و لازم نیست نگران چیزی بود، پس مسئولان این بخش باید خیالشان تخت باشد. درواقع هیچ لازم نیست فکری به حال نبود کتابفروشی در شهرستانهای بزرگی همچون ابرقو، الیگودرز، سراب، جلفا و صدها شهرستان دیگر کرد؛ چون ایرانیها روزانه ۷۰دقیقه کتاب میخوانند و لابد از یکجایی در این شهرستانها کتاب به دستشان میرسد. آنهم در شرایطی که تا چندیپیش وضعیت کتابخانههای عمومی هم چندان برای کارشناسان بیطرف و مستقل رضایتبخش نبود.
وقتی غلامعلی حدادعادل، نماینده مجلس و عضو فرهنگستان زبان که هرگز در اظهارنظرهایش هیچ رسانه دولتی او را متهم به سیاهنمایی نمیکند، در بازدید از نمایشگاه اذعان دارد که امسال نمایشگاه کمرونقتر شده و دلیلش هم لابد گرانی کاغذ است، باز هم آمارهای وزارت ارشاد با بالا و پایینهای بسیار و نوسانهای عجیب خبر از استقبال بینظیر میدهند. در چنین شرایطی احتمالا طبیعی است که منصور واعظی، رییس کتابخانههای عمومی، بگوید آمار دودقیقهای و هجدهدقیقهای مطالعه در ایران کار استکبار جهانی است و آمار سرانه مطالعه در ایران به ۷۰دقیقه رسیده است. وزیر ارشاد هم که چندی پیش گفته بود ایرانیها ۱۸دقیقه کتاب میخوانند حالا بازدیدکنندهها را یکمیلیون نفر اعلام کند، آنهم در شرایطی که اشعری، رییس پیشین کتابخانه ملی، گفته بود ایرانیها دو دقیقه هم کتاب نمیخوانند.
این آمارهای متناقض و سرشار از نوسان و صعودهای یکشبه احتمالا جدا از اینکه نمیگذارند برنامهای برای اصلاح وضعیت کتابخوانی و کنترل قیمت کاغذ و فرهنگسازی در زمینه رشد مطالعه شکل بگیرد، بیاعتمادی جبرانناپذیری را بههمراه میآورد. بهنظر میرسد بیش از آمار دو دقیقهای همین آمارهای متناقض دستاویزی میشوند برای عدهای که منصور واعظی آنها را استکبار جهانی مینامد. سیاست “حبس آمارهای منفی” از سوی دولتها اتفاق تازهای نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند ارائه آمارهای منفی میتواند سبب سرخوردگی شود، اما قطعا همان کارشناسان هم اذعان دارند اعلام آمارهای متناقض و رشدهای صعودی یکشبه چندینبرابر مخربتر است؛ بااینحال همچنان کسی پاسخگو نیست و معلوم نیست کدام معجزه در آمارگیریهای اخیر سرانه مطالعه را به ۷۰دقیقه رسانده است و کدام معجزه سبب شده است در اوج رکود بازار نشر و گرانی کاغذ و کتاب و کتابفروشیها استقبال مردم از بیستوششمین دوره نمایشگاه کتاب قابل مقایسه با هیچ دوره دیگری نباشد.
منبع: روزنامه بهار