”اکثریت معلمان موجود براساس مکتب سکولاریسم تربیت شده اند و برحسب مکتب مذکور متعلمان را آموزش می دهند. آموزش وپرورش موجود بر پایه های مکتب استعماری سکولاریسم بنا گردیده و در جهت منافع مستکبران طراحی شده است.“
نویسنده جملات بالا یک جوان احساساتی وپر شورتازه به دوران رسیده نیست، بلکه پیرمردی است بالای 70 سال که اتفاقا قائم مقام وزیر آموزش وپرورش ایران است. او به جای ساختن در فکر ویران کردن سیستمی است که در راس آن قرار دارد. نام این مرد غلامحسین حیدری است.
مهندسی فکر
دبیرکل شورای عالی آموزش وپرورش اخیرا از تدوین و یراست نخست الگوی مهندسی وچرایی تحول در آموزش وپرورش خبر داد. حجت الاسلام بهرام محمدیان که با حفظ سمت از سوی فرشیدی به عنوان رئیس ستاد تحول بنیادی در این وزارت منصوب شده، افزود که ویراست نخست فلسفه آموزش و پرورش نیز تهیه شده است. در حالی که مرتبا برتدوین فلسفه آموزش وپرورش که از موضوعات مورد علاقه وزیر است تاکید می شود وگاهی سخن از انقلاب فرهنگی می رود، سند ملی آموزش وپرورش که به مراحل نهایی رسیده وگروهی از نخبگان وصاحب نظران مسائل آموزشی از چند سال پیش تهیه ان را بر عهده دارند همچنان در محاق به سر می برد.همه مقامات وزارت از تحول سخن می گویند. تحول در آموزش وپرورش یک نیاز واقعی است، اما معلوم نیست که مدیران آموزش وپرورش پشت این کلمه چه خوابی برای این وزارتخانه دیده اند؟ مقدمه نظری این پروژه حملات رادیکال به آموزش وپرورش نوین در ایران وابراز نگرانی از کمرنگ شدن اموزه های دینی در مدارس و ارزوی باز گشت به سال های اول دهه 60، دوران خلوص ایدئولوژیک است. مهندسی فکر، تدوین فلسفه، مبارزه با سکولاریسم، تقویت مراکز تربیت معلم، تاکید بر گزینش عقیدتی وسیاسی معلمان همگی اجزای تفکری هستند که در پی نابودی بنای صد ساله آموزش وپرورش مدرن در ایران است.
مکتب به جای دبستان
به موازات فعالیت های مجری طرح سند ملی ونیز ستاد تحول بنیادی که به صورت رسمی انجام می شود، از سوی برخی از نزدیکان محمود فرشیدی تحرکاتی غیر رسمی اغاز شده که هدف آن انجام نوعی انقلاب فرهنگی در آموزش وپرورش است. مضمون این تحول پاکسازی گسترده چند ده هزار معلم به اصطلاح سکولار ویا معترض، تغییر بنیادی همه کتاب های درسی با رویکرد دینی، سختگیری های بیشتر در گزینش معلمان و تاکید بر فعالیت های پرورشی وامنیتی کردن فضای مدارس است. قرار است شیوه های آموزشی در حوزه های علمیه به عنوان الگوی عمل در مدارس عادی جایگزین شود وبرنامه های آموزشی مدارس هر چه بیشتر به مدارس حوزوی نزدیک گردد وطلاب علوم دینی نیز به عنوان مربی وارد مدارس شوند ومعلمان نیز برای کاراموزی به مراکزی در قم فرستاده شوند. گفته می شود که غلامحسین حیدری معاون پیشین مشارکت های مردمی وقائم مقام فعلی وزیر یکی از پیش قراولان انقلاب فرهنگی در وزارتخانه است. وبحث های بسیار تند وافراطی وی در خصوص انهدام نظام کنونی آموزش وپرورش وتصفیه معلمان با مخالفت برخی از همفکران او روبه رو شده است. آنها نگران واکنش فرهنگیان در مقابل این تند روی ها هستند ومعتقدند که این کار را باید با شیب ملایم پیش برد. حیدری سالها پیش از آموزش وپرورش باز نشسته شده است. وی که از دوستان دهه 60 فرشیدی است، پس از باز نشستگی چندسالی درتشکیلات استان قدس رضوی کارکرده و پس از انتصاب فرشیدی، با سمت معاون وزیر دعوت به کار شده است. ظاهرا در دوره جدید با عقد قرار داد وبا حق الزحمه یک میلیون وششصد هزار تومانی کار خود را از سر گرفته است.
معلمان سکولارند
گروهی از مقامات اجرایی ونظریه پردازان مسائل تربیتی، در مباحث خود تجربه بیش از یکصد سال آموزش وپرورش مدرن را هم در محتوا وهم در شکل به عنوان یک طرح استکباری واستعماری مردود می دانند. به گمان آنها در این 28 سال پس از انقلاب نیز نه تنها تعلیم وتربیت اسلامی پیاده نشده بلکه آموزش وپرورش همچنان سکولار ودر خدمت استکبار باقی مانده است. غلامحسین حیدری یکی از این افراد است. وی در نامه ای به فرشیدی می نویسد: «آموزش وپرورش موجود بر پایه های مکتب استعماری سکولاریسم بنا گردیده ودر جهت منافع مستکبران طراحی شده است.». د ر بخش دیگری از نامه می خوانیم: «اکثریت معلمان موجود براساس مکتب سکولاریسم تربیت شده اند وبرحسب مکتب مذکور متعلمان را آموزش می دهند.». حیدری معتقد است که اکثر قریب به اتفاق کتب درسی ومجلات آموزشی نیز براساس «مکتب استثماری سکولاریسم» تالیف شده وباید تمام کتاب های درسی توسط «مولفان متغهد وانقلابی ومتخصص» مورد باز نویسی قرار گیرد. وی در پیشنهاد دیگری در کنار نام امام ومقام رهبری خواهان عنایت خاص به رهنمودهای ایت الله مصباح یزدی در تالیف کتب درسی می شود.
سکولار یعنی چه؟
نامه حیدری یک بیانیه سیاسی تند علیه آموزش وپرورش مدرن وهتاکی وتوهین به صدها هزار معلم ایرانی است.این نظرات افراطی نزاع ودرگیری مکتب داران با اموزگاران دبستان دراواخر عصر ناصری را زنده می کند. دعوایی که ظاهرا با پیروزی دبستان بعد از انقلاب مشروطه خاتمه یافت. حیدری بدون هیچ قیدی آموزش وپرورش موجود را طراحی شده در جهت منافع مستکبران می داند واکثریت معلمان را تربیت شده مکتب سکولاریسم معرفی می کند والبته دلیلی برای این ادعای خود بیان نمی کند.این درحالی است که بیش از 95 درصد معلمان کنونی بعد از انقلاب وبراساس ضوابط گزینش عقیدتی واخلاقی استخدام شده اند. جنبه اهانت امیز نوشته وی وقتی اشکارتر می شود که در نامه خود در کنار کلمه سکولاریسم، از واژه های استکبار، استعمار، استثمار به عنوان صفت استفاده می کند این در حالی است که در ادبیات سیاسی جناح اصولگرا سکولاربه تنهایی وبدون این صفت ها هم به اندازه کافی دارای بار اهانت امیز است. سکولار نه در معنای حقیقی ان، بلکه به معنای بی دین وحتی ضد دین به عنوان یک دشنام سیاسی به کار می رود.
معلمان وخسارت دنیا واخرت
معلمانی که این نامه را خوانده اند با تعجب می پرسند که چگونه عده ای در راس امور قرار گرفته اند وبه جای انجام وظایف معمولی وشناخته شده خود نقشه انهدام دستگاه تحت امر خود را می کشند؟ افرادی نظیر حیدری با کدام توجیه عقلی ویا شرعی در دستگاهی قبول مسئولیت کرده اند که به زعم آنها در جهت اهداف استکبار طراحی شده است وباید از بیخ وبن زیر ورو شود؟ ایا گرفتن حقوق از این دستگاه توجیه شرعی دارد؟ ایا نوشتن این گونه مطالب سیاه نمایی نیست؟ کجایند مربیان تربیتی اصولگرا که در برابر چنین توهین بزرگی از خود واکنش مردمی وخودجوش نشان دهند؟ اگر مردم متدین به استناد این نظریه مدارس را تحریم کنند وبچه های خود را به مدارس دولتی نفرستند، وزیر چه جوابی به آنها می دهد؟ مربی ومعلمی که عمری نداری ومحرومیت را با این انگیزه تحمل کرده که کار در این دستگاه دارای اجر معنوی است با شنیدن حرف هایی از این قماش چه حالی پیدا می کند؟ ایا خود را خسرالدنیا والاخره تصور نمی کند؟
کار وزیر نظریه پردازی نیست
شگفتی معلمان وقتی بیشتر می شود که اظهار نظر وزیر را در پایین نامه می خوانند. وزیر نوشته است که این نامه «جهت استحضار وبهره گیری به معاونین ذیربط منعکس گردد». آیا چنین اظهار نظری به معنای موافقت وزیر با طرح پیشنهادی حیدری است؟ از نگاه وزیر کدامین نکات این نامه قابل بهره برداری بوده است؟ در انتهای هر بند از طرح، اقای حیدری پیشنهاد می کند که جلسه ای با حضور علی باقرزاده، بهرام محمدیان، محدث خراسانی، ذوعلم، باقر پیش نمازی، حیدری و…در محضر مقام عالی وزارت جهت برنامه ریزی تشکیل شود.اکنون که بخشهایی از این طرح فاش شده ونامه حیدری در بین معلمان دست به دست می گردد ایا وزیر اجازه انتشار متن کامل این طرح ومباحث مطروحه پیرامون ان را در بولتن آموزش وپرورش می دهد؟ ایا طرح حیدری به صورت رسمی در جلسه شورای معاونان وزارتخانه مطرح شده است؟ این پرسش ها را می توان ادامه داد اما دلجویی از معلمان تنها یک راه دارد: عزل غلامحسین حیدری از سمت های اداری وارجاع پرونده او به هیات تخلفات اداری وتوضیحات شفاف وزیر در مورد نظرات ویرانگری که خواهان هرج ومرج در بزرگترین دستگاه کشور هستند. وزیر باید به جای اینکه دنبال فلسفه تعلیم وتربیت باشد مسائل اجرایی وزارتخانه را سر وسامان دهد مسائلی مثل بخاری های چکه ای، سقف ودیوار لرزان مدارس، کلاس های انباشته از دانش آموز، فقدان لوازم کمک آموزشی، کمبود فضا های ورزشی، گسترش اعتیاد، افت تحصیلی، مطالبات معوق معلمان، هدر رفتن بودجه وامکانات، مشکل دانش آموزان باز مانده از تحصیل و… درست همانگونه که در شرح وظایف وزیر در قانون برنامه چهارم توسعه پیش بینی شده است.