پادزهر مداخله های تهران چیست؟

نویسنده
کامنتری

» تحلیل کامنتری از نفوذ ایران در منطقه

اردن یک کشور فرقه‌ای است. در اینجا بسیاری ابایی از بدگویی درباره شیعیان ندارند و البته این ملک عبدالله دوم بود که اصطلاح “هلال شیعه” را اختراع کرد؛ اصطلاحی که به شیعیان خاورمیانه از لبنان تا سوریه و عراق تا کویت و بحرین اطلاق می‌شود که وفاداری دوگانه دارند و در واقع ستون پنجم ایران هستند. ممکن است برخی از شیعیان به راهنمایی‌های حکومت ایران توجه کنند – همانطور که عده‌ای از سنی‌ها به شکلی نسنجیده تبلیغات سعودی یا قطری را می‌بلعند – اما بسیاری از آن‌ها ایران را دوست ندارند. اتحاد فرقه‌ای بیشتر سراب است تا واقعیت، خصوصا وقتی جوامع شیعه غیر شهرنشین با ریشه‌های هویتی دیگری مثل قومیت، ملیت یا هویت عشیره‌ای مواجه می‌شوند.

این‌ها می‌گویند تهدید ایران جدی است. تفکر صدور انقلاب، هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده و هم بنیان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. در سال ۲۰۰۸ آیت‌الله شاهرودی در پاسخ به پنداری که محمد خاتمی القاء کرده بود و صدور انقلاب را قدرت نرم می‌دانست، خاطرنشان کرد که درک رهبر کشور از صدور انقلاب ماهیتی نظامی دارد. کسانی که می‌گویند ایران در بیش از ۲۰۰ سال گذشته به کشور دیگری حمله نکرده و جمهوری اسلامی فقط دفاعی عمل می‌کند، درکی از این باور ندارند که تمام جنگ‌ها مستقیم نیستند.

یک مقام اطلاعاتی سابق عراق که سال‌ها در مورد ایران تحقیق کرده اعتقاد دارد، وقتی ایران نتوانست حمله ۱۹۸۰ عراق را پاسخ بدهد به این باور رسید که نمی‌تواند کشورهای منطقه را از طریق تاکتیک‌های معمول نظامی شکست بدهد و برای همین با جلب سیاستمداران، حمایت از شبه نظامیان و تهییج درگیری‌های داخلی به استراتژی تضعیف کشورها از داخل روی آورد. در لبنان، حزب‌الله بن‌بست سیاسی می‌آفریند و سپس از دولتی فلج‌شده، برای گسترش نفوذ خود در جامعه استفاده می‌کند. در سوریه، نه تنها حزب‌الله از رژیم اسد دفاع می‌کند، بلکه هر شخص یا گروهی از دو طرف را که راه‌حل معتدل‌تری به جای افراط‌گرایی داشته باشد، هدف قرار می‌دهد. برای ایران بهتر است که در سوریه هرج و مرج باشد.

شیعیان عراق اغلب به ایران اعتماد ندارند، اما احزاب فرقه‌ای صدای آن‌ها را درست منتقل نمی‌کنند؛ برخی از آن‌ها داوطلبانه خود را مطیع اهداف ایران می دانند و برخی دیگر در نبود نیروهای آمریکا مجبور به این کار می‌شوند. تلاش ایرانی‌ها برای جلب احزاب فرقه‌ای شیعه و در نتیجه احزاب کرد، موجب تداوم بن‌بست و جلوگیری از مصالحه می‌شود. این موضوع هرگونه فرصت ثبات را از بین می‌برد و شرایطی ایجاد می‌کند که ایران یا شبه‌نظامیان وابسته‌ به آن بتوانند پیشروی کنند.

سئوال برای سیاست‌گزاران آمریکایی این است که اگر استراتژی ایران این باشد که ثبات در کشورهای منطقه را از بین ببرد یا تضعیف کند، آیا هیچ راهی برای مقابله با آن در اختیار دارند یا خیر. اگر روش جنگ ایران فریبکارانه باشد و به دنبال تضعیف کشورها از درون باشد، سیاستمداران آمریکایی نه تنها باید آنرا تشخیص دهند، بلکه باید یاد بگیرند چطور شگرد معکوس آن را ارائه کنند تا به ثبات داخلی کشورها یاری رسانند و روابط را آنقدر محکم نگه دارند تا توازن ایجاد شود.

منبع: کامنتری - 4 ژوئیه