آلن میشل آیاش
آقای استفان وینتر روز 15 ژانویه مطلبی در روزنامه لودوار منتشر و در آن از گزارش من درخصوص رویارویی قایق های ایرانی و ناوهای امریکایی انتقاد کرد. درحالی که من به خوبی مشخص کرده بودم که این تحریک انجام شده از سوی ایران نشان دهنده یک واقعیت بزرگ است: “ایران به سادگی از کنار واشنگتن نمی گذرد.” به عبارت دیگر، این مسأله ای است که در روابط بین المللی کاملاً شناخته شده است: کشمکش بین دو طرف اصلی داستان اغلب به صورت تحریک، تهدید و رویارویی ظاهر می شود و این دقیقاً همان اقدامی است که از سوی قایق های تندروی ایران شاهد بودیم.
ایران در برابر جهان عرب
زمانی که من از خطر ایران و محوری که درحال شکل گیری است صحبت می کنم، این بدین معنی است که ایران تلاش می کند نقش پراهمیتی را در بازی های منطقه خلیج فارس و جهان عرب، به ویژه از طریق اقلیت ها و اکثریت های شیعه حاضر در این کشورها، برعهده گیرد.
در این زمینه مشکلات کوچک بزرگ نیز کم پیش نیامده است. به علاوه، یک ناظر با خواندن روزنامه های کشورهای عربی و گوش دادن به رادیوهای عمومی و کانال های این کشورها به سادگی متوجه می شود که دولتمردان عرب نگرانی بسیاری نسبت به سیاست تهران دارند. می توان در این زمینه به ده ها مقاله اشاره کرد؛ طارق الحمید، سردبیر روزنامه سعودی الشرق الاوسط، معتقد است که “[…] متحدان و شرکای تهران در پایتخت لبنان ایجاد اغتشاش کردند […] در عین حال، تهران قلب عراق و حومه آن را اشغال کرده […] تهران مسؤول اختلافات و انشعابات به وجود آمده در میان فلسطینیان است.“
ظرافت زبان استفاده شده در گزارش “نای”
دوم اینکه، با خواندن برخی از صفحات گزارش نای درخصوص برنامه هسته ای ایران می توان به وضوح به اعتبار و صحت این گزارش پی برد. با خواندن موارد موجود در همین گزارش، این سؤال مطرح می شود که آیا اظهارات تأیید شده از صحت کافی برخوردار هستند؛ زیرا نای امکان ازسرگیری فعالیت های هسته ای نظامی ایران را مردود ندانسته است: “ما اطلاعات کافی دراختیار نداریم تا بتوانیم با اطمینان کامل ادعا کنیم که تهران برنامه دستیابی به تسلیحات هسته ای را متوقف خواهد کرد، زیرا این برنامه می تواند با توسل به گزینه های مختلف همچنان به قوت خود باقی بماند.“
با نگاهی به اولین بخش از این گزارش در خصوص ایران به جمله زیر برمی خوریم: “ما با اطمینان کامل به این نتیجه پی برده ایم که شخصیت های نظامی ایرانی، تحت نظارت دولت تهران، تا پاییز 2003 در زمینه گسترش برنامه تسلیحات هسته ای فعالیت کرده اند.” در سومین بخش نیز می توان جمله زیر را مشاهده کرد: “ما با اطمینان نسبی ارزیابی کرده ایم که تهران برنامه خود را تا اواسط سال 2007 از سر نگرفته، ولی اکنون در زمینه گسترش این برنامه تسلیحاتی چیز زیادی نمی دانیم.”
این درحالی است که تحلیل هنری کسینجر [تعبیر اشتباه گزارش ایران] در واشنگتن پست نیز به این مسأله اضافه می شود [13 دسامبر 2007]. او در این تحلیل به شکلی منطقی تأکید می کند که گزارش نای را عمداً به یک موضوع سیاسی تبدیل کرده اند تا به وجهه دولت بوش ضربه وارد کنند.
نقش ایران در میان “کشورهای بزرگ”
کاملاً واضح است که مهم ترین مسأله در سیاست خارجی امریکا منافع این کشور در خاورمیانه است و هیچ کس نیز نسبت به عطش پایان ناپذیر امریکا برای نفت و افزایش سلطه اش بر کل این منطقه اعتراض نمی کند. این درحالی است که شکست های پیاپی آن در عراق عرصه را برای رقبایش، به ویژه کشورهای تحت فشار بین المللی مانند ایران و سوریه، باز کرده است.
از طرف دیگر، نگرانی پوتین بیش از هر زمان دیگری دیده می شود. او می خواهد مجدداً جایگاه روسیه را در منطقه و در برابر کشوری مانند چین که درحال تبدیل به یک قدرت اقتصادی- بازرگانی و درعین حال سیاسی- نظامی است پیدا کند. همین رویکرد در سیاست خارجی فرانسه نیز به چشم می خورد: به دست آوردن جایگاه خود در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به دنبال شکست امریکا.
به علاوه، سیاست محدود کننده ای که واشنگتن قصد دارد بر منطقه حاکم کند هنوز با مشکلات بسیاری در صحنه بین المللی روبروست.
ایران واقعی!
مشخص است که احمدی نژاد دارای قدرت محدودی است. ولی حتی اگر رهبر انقلاب علی خامنه ای مسؤول تغییر مواضع ایران باشد، باز احمدی نژاد نماینده اصلی آیت الله های اصولگراست و به درستی در زمره شخصیت های خطرناک قرار می گیرد، زیرا در برابر یک جنبش میانه رو که در تلاش است تا روی کار بیاید، آیت الله ها صرفاً از سیاست سرکوب و خفقان استفاده می کنند؛ سیاستی که در نهایت، با بودن احمدی نژاد در رأس آن، می تواند به ایجاد درگیری منجر شود.
خامنه ای می تواند عدم صلاحیت رییس جمهور فعلی را تأیید و شخصیت میانه رویی را جانشین او کند تا بدین ترتیب وجهه ایران به طور کلی در نزد کشورهای غربی و به طور خاص در نزد ایالات متحده بهتر شود. حال سؤال این است که آیا در این صورت، ایران همچنان برنامه هسته ای خود را ادامه خواهد داد.
و همان طور که هنری کیسینجر به خوبی گفته است: “آیا ما در برابر رقیبی قرار گرفته ایم که حاضر است تولید مواد شکافت پذیر را متوقف کند، ولی به دلیل مطرح کردن خود به عنوان یک تهدید بالقوه بر ادامه آن اصرار می ورزد؟”
منبع: لو دوار، 7 فوریه 2008
مترجم: علی جواهری