کرد و کردستان

نویسنده

po_d_forouhar.jpg

مساله کردستان – که بعضیها دانسته یا ندانسته، آن را بیش از اندازه بزرگ کرده اند درحقیقت و به تقریب، مساله سراسر ایران است و آن نیاز به لمس کردن و حس کردن بیشترین آزادیهای ممکن است ، در چارچوب اصول و قوانینی که حاکم بر تمامیت ارضی و وحدت سراسری مردم ایران باشد.

آنچه امروز در خود تهران میگذرد و نمایشگر شور انقلابی مردم تهران است و توقعات بیشماری که در زمینه های آزادیهای ضروری دارند، به گمان من ، نه تنها تفاوت چشمگیری با آنچه در آذربایجان وگیلان و کردستان و بلوچستان و خوزستان و خراسان میگذرد ، ندارد ، بلکه جهتی شتابناک تر و تیزتر هم دارد ، لکن حساسیت ملت، متوجه خطوط مرزهای کنونی است و اضطراب ها و نگرانیهای پدید آمده نیز تا حدی مربوط به همین مساله است .

بدیهی است که پس از تشکیل مجلس موسسان و طرح و تصویب نهایی قانون اساسی و اصول انقلاب، برای مردم ایران تا حد زیادی مشکل خواهد شد که بازهم خواستهای خود را که می بایست در قانون اساسی مورد توجه خاص واقع شود به آسانی بیان کنند و خواهان دگرگونی و تغیییر دائمی قانون اساسی شوند . بنابراین طبیعی است که در زمان حاضر و پیش از تشکیل مجلس موسسان و تدوین قوانین بنیادی و قطعی، مردم سراسر ایران خواسته ها و نظراتشان را به آگاهی رهبری انقلاب ، دولت موقت و دیگر مردم ایران برسانند و این ، همان کاری است که هم مردم کردستان می کنند هم مردم زنجان واصفهان .

مساله کردستان شکی نیست که بسیار عمیق است، اما مطلقا خطرناک نیست و ما باید به تفاوت اساسی میان این دو واژه توجه کنیم : عمیق است و می باید عمیق باشد، چرا که همین عمیق بودن مساله، انگیزه انقلاب و کار مایه به ثمر رسیدن انقلاب بوده است، واین عمیق بودن مسائل بازهم میگویم – خاص کردستان نیست. اصولا مسائل و مشکلات مردم ایران ، بسیار عمیق و بنیادی بود که منجر به انقلاب شد .

واگر بخواهیم لفظ « خطرناک » زا به کار ببریم، باید بگویم : « خطرناک هم بود » . اما نه برای نظام انقلابی جدید ، بلکه برای نظام فاسد و ضد انسانی قبلی و البته آنقدر خطرناک بود که بتواند آن نظام را به مخاطره بیندازد و واژگون کند .

پس من اصولا نمی توانم مساله کردستان را از مسائل و مشکلات کل ایران تفکیک کنم، گرچه مسائل منطقه ای و خصوصیات سنتی تیره های مختلف ملت ایران ایجاب میکند که به مساله ی نیازهای خاص منطقه ای و مشخصات منطقه ای در سراسر ایران توجهی خاص بشود و نیازهای مردم هر ایالت یا منطقه بدقت شناخته شود و در برآوردن این نیازها اقدام شود .

در غیر اینصورت مسلما حقوق گروه هایی از مردم ایران پایمال خواهد شد، و با پایمال شدن این حقوق، طبیعتا این حق پدید خواهد آمد که به اعتراض برخیزند.

لازم است در اینجا بخاطر بیاوریم که در صدر مشروطیت و از پی انقلاب مشروطه نیز ملت ایران دقیقا به حقوق مردم ایالات آگاهی داشت و به همین دلیل نیز در قانون اساسی لزوم پدید آمدن « انجمنهای ایالتی و ولایتی » قید شد، لیکن ، بدبختانه با ظهور دیکتاتوری رضاخانی ، این مقوله ی اساسی نیز مانند بسیاری مقولات بدست فراموشی سپرده شد .

در مورد حقوق مردم ستمدیده کردستان که این روزها مکرر شنیده می شود که با واژه ی « خودمختاری » همراه است .

قبل از آنکه به بیان مفهوم این واژه بپردازم یک نقطه را باید یادآوری کنم و آن این این است که مساله «خودمختاری» و «حقوق مردم کرد» مساله تازه ای نیست و مساله ای نیست که در متن انقلاب اسلامی ملت ایران ابداع و اختراع شده باشد، بلکه انقلاب ایران امکان طرح مسائل با صدای بلند را فراهم آورده و آزادیهای لازم را برای بیان خواسته ها و نظرها، به همه ی افراد ملت ایران داده است .

مردم ستم کشیده همه جای ایران ، خواسته های برحقی دارند که باید مورد توجه قرار بگیرد و این امکان به آنها داده شود که خواسته های خود را برسانند و آزادیهای مورد نیاز را کسب کنند .

کردان، از این اصل کلی برکنار نیستند و در تلاش کسب حقوق خود – در چارچوب قوانین و اصول انقلاب ملی ایران هستند .

بنابراین تا کنون حرفی از هرج و مرج طلبی کردان و سوء استفاده از موقعیت حساس کنونی و فرصت طلبیهای ضد انقلابی در میان نیست، حرف از یک دشواری قدیمی است که اکنون فقط شرایط مناسب برای بیان آن و گفتگو درباره حدود آن بوجود آمده است .

اما در مورد واژه « خودمختاری » باید بگویم من در گفتگوی خود با کردان به این نتیجه رسیده ام که این واژه – آنچنان که طرح شده – هیچ رابطه ای با « تجزیه طلبی » ندارد . این واژه دقیقا نظر است بر جمیع اختیارات، امکانات و آزادیهای که میتوان به منطقه یا ایالتی از ایران داد تا در راه پاسداری آداب و رسوم خود و یشبرد اقتصاد خود ، قدمهای سریع و سازنده ای بردارد و برای آبادانی ایالت خود ، حق نظارت کافی و اختیارات لازم را در خود منطقه داشته باشد .

این «درخواست» عکس العمل طبیعی مردمی است که پنجاه سال، هر نوع اختیاری از ایشان سلب شده است و هیچگونه حقی برای تعیین سرنوشت خود نداشته اند.

« خود مختاری »، عطف به گفتگوهای طولانی با همه ی گروه های اجتماعی مردم کرد و عطف به آشنایی دقیق با تاریخ این بخش از ایران، دقیقا همان چیزی است که ما « آزادی برای انتخاب» می نامیم، نه آزادی برای متلاشی کردن ایران.

همه ی کسانی که من در این سفر با آنها گفتگو کردم و از مردم عادی تا رهبران و شخصیتهای برجسته کرد را شامل می شود و به تاکید و با دلایل منطقی و تاریخی بیان کردند که اندیشه ی تجزیه نیز اندیشه ای محکوم و مطرود است.

البته انکار نمیکنم که من نیروهای ضعیف و مخربی هم در کردستان دیدم که به هیچ وجه مورد تایید مردم نیستند و متشابه این نیروها، در زمان کنونی، در سراسر ایالات و مناطق ایران-وحتی در خود تهران هم وجود دارد.

بسیارخوب! پس در زمان حاضر، همچنان که گفتم باید به دردهای اساسی و ریشه دار ملت ایران بپردازیم نه مسائلی که طرح آنها، در عین بیهوده بودن، ایجاد افتراق و تعلل در حل مشکلات میکند.

باز هم بدیهی است که در هر زمان و در هر نقطه ایران و تحت هر شرایطی، اگر سخنی از تجزیه ی ایران به میان بیاید-که در زمان حال، مطلقا نیامده است- این بر عهده ی ملت ایران و بر عهده ی یک ارتش ملی نیرومند خواهد بود که همواره در سراسر میهن، از تمامیت ارضی ایران دفاع کند و این کار را هم خواهد کرد.

اما تحریک به آشوب در جهت متزلزل کردن بنیانهای انقلاب و ایجاد تاخیر در نتایج آن، از سوی دشمنان انقلاب ایران، به نظر من، امری طبیعی است.

حکومتها و افرادی هستند که موقعیت و منافع غیرانسانی خود را در مخاطره می بینند. آنها تا جایی که توانند، دست از تحریک و تقویت نیروهای مخرب و ضدانقلابی و کارشکنی در راه انقلاب برنمی دارند، اما اینها همه از ویژگیهای یک انقلاب ضد استعماری و ضد دیکتاتوری است، ما نباید توقع داشته باشیم که امپریالیستها و سرسپردگان به ایشان، برای انقلاب ایران کف بزنند و از ملت ایران به مناسبت چنین حرکت عظیم به هم ریزنده ای قدردانی کنند، اما مهمتر از کارشکنی ها، «هشیاری انقلابی» ملت ایران است و توانمندی این انقلاب در پناه یک رهبری سرسخت و وحدتی اعجاب انگیز.

بنابراین من نمیبینم که نیروهای ضدانقلاب و آشوبگران غیر ایرانی بتوانند کاری از پیش ببرند- با اینکه شکی ندارم که مزاحمتهایی فراهم میکنند و کندی هایی در پیشرفت سریع را باعث میشوند.

البته تا سندی در دست نباشد من نمیتوانم مستقیما از کشوری یا گروهی نام ببرم و بگویم: اینها در این مواضع و به این صورت با انقلاب ملت ایران میجنگند.

مرزها در همان حد از امنیتی است که پیش از انقلاب بوده و بیشتر با این تفاوت که اکنون پاسداری مرزها بر عهده ی ملت انقلابی در کنار ارتش ملی است و براساس اعتباری که کشور ما به عنوان یک کشور مستقل دارد.

ما از بابت هیچ قسمت از مرزهایمان دچار نگرانی نیستیم و اوضاع سیاسی جهان نیز ایجاب نمی کند که دلهره ای داشته باشیم.

این نوشته، در پی نا آرامی های کردستان بعد از انقلاب و در پی سفر داریوش فروهر و هیات همراه به این استان برای بررسی وضعیت منطقه نوشته شده است.