سومین روز جشنواره بیست و پنجم فجر هم گذشت. اگر از فیلم خون بازی ساخته رخشان بنی اعتماد بگذریم که در همین روز نمایش داده شد، جشنواره چیزی جز مشتی فیلم تلویزیونی بی ارزش چیزی برای ارائه نداشته است. همکاران ما در این شماره آخرین ساخته رخشان بنی اعتماد وفیلم “ آدم” به کارگردانی عبدالرضا کاهانی را مورد برسی قرار داده اند.
خون بازی: کامبیز رحیمی
زخمی تر از همیشه
کارگردان: رخشان بنی اعتماد، محسن عبد الوهاب- نویسنده: رخشان بنی اعتماد، محسن عبد الوهاب، فرید مصطفوی و نغمه ثمینی- مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری- تهیه کننده: جهانگیر کوثری- بازیگران: بیتا فرهی، باران کوثری، مسعود رایگان و بهرام رادان
خلاصه داستان: فیلم درباره دختری است به نام «سارا» که همراه مادرش عازم سفر می شود. سفری در کشاکش خون بازی برای التیام زخمی به عمق تباهی.
رخشان بنی اعتماد در خون بازی نیز همانند گذشته نگاه خاص خود را پیرامون مسائل اجتماعی پی می گیرد. او در این فیلم برای دومین بار همکاری مشترک با محسن عبد الوهاب را از سر گذراند که همانند بنی اعتماد سابقه ای طولانی در مستند سازی دارد. کارگردان های فیلم بسیار کوشیده اند به نگاه مستند در فیلم وفادار باشند. شاید از همین رو بوده که از محمود کلاری خواسته اند فیلم را بصورت دی وی تصویربرداری کند تا گرین تصاویر بیشتر مخاطب را به سمت آثار مستند سوق دهد. نگاه جستجوگر رخشان بنی اعتماد در فیلم “خون بازی” متوجه معضل اعتیاد شده است. زندگی سارا، دختر جوانی که در آستانه ازدواج است محور فیلمی قرار می گیرد که بیش از هر چیز وابسته به یک موقعیت نمایشی است.
فیلمساز سعی می کند موقعیت سارا را از وجوه مختلف ترسیم و ثبت کند. خوشگذرانی های پدر در گذشته و حال، روح بلند مادر که تاب تحقیر مردانه را نیاورده و نمی آورد، جدائی پدر و مادر،… و حتی عشق متفاوت آرش به سارا، وجوه متفاوت و ویژه ای هستند که در زندگی سارا ترسیم شده است. موقعیت سارا از گذشته تا به حال با جزئیاتی کارکردی به تصویر درمی آید اما در عین حال فیلمساز حکم کلی برای علت تبدیل شدن زندگی او به چنین جهنمی ارائه نمی شود. بنی اعتماد در این فیلم بسیار تلاش می کند روی موقعیت شخصیت اصلی فیلم متمرکز شود و با این تمرکز به آینه داری خود از اجتماع برسد. در خون بازی دوباره از منظر بنی اعتماد مادر نقش قهرمان یگانه خانواده را ایفا می کند که سعی دارد دخترش را از منجلاب اعتیاد رهایی بخشد.
به این ترتیب با تمرکز فیلمساز بر موقعیت ویژه و در عین حال غریب سارا، همه چیز به این چیدمان می انجامد. همانطور که اشاره شد فیلم با وجود پرداختن به یک معضل اجتماعی در خدمت ارائه راهکار و کالبد شکافی روانشناسانه این معضل و نهایتاً صادر کردن یک حکم نیست و چون همه این موارد می تواند در یک مقاله و تحلیل روانشناسانه بگنجد، از ابزار سینما استفاده کاربردی می کند فقط و فقط برای هر چه بهتر و ملموس تر ترسیم کردن موقعیت قهرمانش.
در فیلم تازه بنی اعتماد جامعه بیرون از خانواده نقشی پر رنگ تر از خود خانواده دارد. درست است که ریشه های سرکشی سارا از داخل خانواده پا گرفته و مادر سعی می کند این ریشه هرز را بخشکاند، اما جامعه قدرت بیشتری دارد و دائم سارا را به کام خود می کشاند.
نکته دیگری که در زندگی سارا مهم به نظر می رسد حضور پسری است که عاشق اوست و در خارج از کشورزندگی می کند. او قرار است پر کننده خلا درونی سارا باشد، اما جامعه آنچنان سارا را در خود غرق کرده که عشق نیز نمی تواند او را برهاند. تمهید استفاده از نوارهای ویدئویی که آرش از کانادا فرستاده و در آن به سارا ابراز علاقه می کند نیز در این راستا از آن جهت اهمیت دارد که با قابلیت همراه بردن، حکم شاهدی را پیدا می کند که سارا می خواهد از عمق آن، گم شده اش را پیدا کند.
سارا در نوار ویدئویی به دنبال چیست؟ وقتی صدای آرش را هنگامی که پدر فیلم را تماشا می کند، قطع می کند به نظرمی آید عشق هم کارکرد ندارد. واقعیت این است که عشق یک طرفه آرش، زندگی در خارج و… نیاز دراماتیک شخصیت نیست. شخصیت بی آرزوتر از آن است که عشق چاره اش باشد.
بنی اعتماد در ساختار بصری فیلم نیز به سمت سینمای مدرن رفته است که در کارنامه او به نوعی نو آوری محسوب می شود. در فصلی که سارا برای خریدن مواد مخدر می رود و پلیس به او حمله می کند برش های کوتاه به نوعی مارا به سمت سینمایی راهنمایی می کند که این روزها مشابهش را در فیلم های بسیاری دیده ایم. به هرحال بنی اعتماد جزو معدود فیلمسازان ایرانی به شمار می آید که می توان روی نگاه اجتماعی اش حسابی ویژه باز کرد.
آدم: سولماز زمانی
میهمان ناخوانده
کارگردان: عیدالرضا کاهانی، تهیه کننده: علی واجد سمیعی، فیلمنامه: عیدالرضا کاهانی، حسین مهکام ، مدیر فیلمبرداری: مسعود سلامی، تدوین کننده: عبدالرضا کاهانی، سازنده موسیقی متن: امیر واجد سمیعی، چهره پرداز: سودابه خسروی، صدا بردار: روح اله جعفر بگلو، صداگذار: روح اله جعفر بگلو، آرش قاسمی ، طراح صحنه و لباس: علی وطن دوست - مدت زمان: 77 دقیقه
بازیگران: مهتاب کرامتی، فرشته صدرعرفایی، حامد بهداد، مهران احمدی، مجتبی علیزاده، نعمت اله باعشی
خلاصه داستان: در روستایی به نام عیش آباد، ۲۰ سال است که کسی نمرده است. شغل تمام اهالی به دلیل فقدان آب نوازندگی است. شخصی به نام آدم در روستای عیش آباد حضور دارد که تفکراتِ شاد زیستنِ مردمانِ روستا، بر گرفته از روحیه اوست. اما زنی مرموز وارد روستا میشود به قصد دیدن آدم…
داستان خطی فیلمنامه “آدم”، یادآورداستانهای مارکزاست وفضای قصه های آمریکای لاتین رابه ذهن متبادرمی کند. عیش آباد نام روستایی است که شخصی بنام آدم “نعمت اله باعشی” درآن زندگی می کند که اهالی روستا بعلت وجود اوشاد وامیدوارزندگی می کنند. داستان ازجایی شکل می گیرد که زنی غریبه “مهتاب کرامتی” برای دیدن آدم وارد این روستا می شود. اوابتدا به سراغ ابی “مهران احمدی” که یکی ازنزدیکان ودوستان آدم است می رود تاابی اورا به خانه آدم ببرد. زن با کمک ابی به خانه آدم می رسد، اما آدم بعلت سفربه روستایی دیگردرآنجا حضورندارد وزن غریبه با جهان افروز “فرشته صدرعرفایی” برخورد می کند که درکناراتاق آدم درخانه ایی گلی زندگی می کند. زن غریبه به همراه ابی با اتومبیل زن بسمت ده دیگری که آدم به آنجا رفته حرکت می کنند، درراه ماشین خراب می شود. ابی بطوراتفاقی تصویرنقاشی شده آدم رادرداشبورد ماشین زن می یابد. ابی به عمد ماشین راخراب می کند. بعد ازاین اتفاق، مامورثبت احوال آقای محبت “حامد بهداد” وارد روستا می شود و اعلام می دارد که در بیست سال گذشته کسی در روستا نمرده است واین امری محال و غیرممکن است. زن غریبه دوباره به درخانه جهان افروزبازمی گردد وازاو تقاضای دیدار آدم رامی کند. جهان افروزقصد انصراف اوازتصمیمش برای دیداربا آدم رادارد وازاومی خواهد که روستا راترک گوید زیرا جهان افروزآدم را ازآن خود می داند، اما زن غریبه به درون خانه نزد آدم می رود وازآدم می خواهد که درروستا بماند. آدم با درخواست اوموافقت می کند. پس ازاین اتفاق جهان افروزازابی می خواهد که نزد آدم برود تازن غریبه را از روستا بیرون کنند اما آدم با این درخواست موافقت نمی کند. جهان افروزشب هنگام برای همیشه ازروستا می رود اما آدم بدنبال اومی رود واورابه خانه اش بازمی گرداند. صبح روزبعد اهالی روستا به درخانه جهان افروز می آیند اما آدم درخانه او از دنیا رفته است. اهالی آدم را دربالای تپه ایی دفن می کنند، مامور ثبت احوال که بدنبال پیدا کردن یک مرده بوده، از راه می رسد و درمی یابد اهالی روستا بخاطر امنیت شغلی شان مرده هایشان را در این چند ساله در خانه دفن می کرده اند تا شغل خود را ازدست ندهند. زن غریبه تصویر نقاشی شده آدم را در کنار تصاویر افراد متوفی روستا که قبلا توسط آدم کشیده شده، می گذارد و در انتها او و آدم سوار برماشین درجاده بسوی افق حرکت می کنند.
مضمون ساده ویک خطی فیلمنامه شاید درآغازچندان گیراوجذاب نباشد. اما کارگردان درشکل گیری موقعیت داستانی تاثیربسزایی درفیلم دارد. اوکه خود نویسنده اثرش می باشد بخوبی ازعنصرتعلیق درفیلمش استفاده می کند. همه رویدادها واتفاقات به آرامی وبا چیدمان منطقی پشت سرهم شکل می گیرد. ومخاطب هنگامی خودرا می یابد که درمیان موقعیت داستانی است. درفصلها وسکانس های آغازین فیلمنامه به خوبی اطلاعات درباره روستارا ازطریق شخصیتهای فرعی وجاده ای می دهد. کارگردان به خوبی بااستفاده ازنماهای معرف این اطلاعات رابه تصویرمی کشد. نمونه بارزآن نمای داخل وانت می باشد که روستا ازپشت ظرفهای آب نمایان می شود. ازعنصر انتظارکه یکی ازتم های اصلی اثرمی باشد به خوبی استفاده شده، ازاولین قابی که مخاطب با آن مواجه می شود این عنصرنمود بارزی دارد بعنوان مثال: مخاطب زن غریبه راتازمانی که وارد روستا نشده نمی بیند واین انتظاربه عنصری جذاب تبدیل می شود. ویا نمونه جذاب دیگرشخصیت آدم می باشد که تااواسط فیلم مخاطب اورا نمی بیند. دکوپاژمتناسب وهماهنگ با رویدادها واتفاق های فیلمنامه صورت گرفته تنها دربرخی لحظات فیلم ضربآهنگ وریتم مناسب خودرا ازدست می دهد. درزمینه بازیگری ما دراین فیلم با تنالیته ایی ازبازیگران مختلف برخورد می کنیم. مهتاب کرامتی وحامد بهداد “هر چند با حضورکوتاهش” بازیهای روان وقابل قبولی ازخود به نمایش می گذارند خصوصا کرامتی که بیشتربازی اش درسکوت می گذرد و بیشتربازی اوازطریق چهره اش انتقال پیدا می کند. مهران احمدی هم نقش خودرا به خوبی درک کرده اما شاید تنها نکته قابل ذکردرمورد اواستفاده بیش ازحد سیگاردربازی -اش باشد. بقیه بازیگران هم که ازاهالی بومی وتئاتری های بومی هستند بازیهای روان وباورپذیری ازخود به نمایش می گذارند. نکته آخردرمورد فیلم پایان بازآن است. سکانس نهایی مخاطب را پس ازخروج ازسالن تاساعتها به فکروا می دارد واین ازنکات برجسته یک فیلم است که کمتردرفیلمهای ایرانی دیده می شود.