نرگس محمدی: اسیدپاشی مخل اسلام است یا اعتراض به اسیدپاشی؟

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» اسیدپاشان آزادند؛ معترضان درزندان

عکاس خبرگزاری ایسنا پس از انتشار عکس هایش از تجمع اعتراضی مردم اصفهان در خبرگزاری رسمی ایسنا بازداشت شده، از وضعیت او هیچ خبری در دست نیست، مهدیه گلرو، فعال مدنی و از فعالان حقوق زنان هم پس از حضور در تجمع اعتراضی مردم تهران بازداشت شده، از وضعیت او و ارگانی که اقدام به بازداشت او کرده خبری در دست نیست، بهروز ملبوس‌باف‌، مستندساز جوان اصفهانی هم بازداشت شده و خبرگزاری امنیتی ـ–نظامی فارس و سایت های همسوی آن، با انتشار تصاویری منتسب به این مستندساز، او را مردی معرفی کرده اند که “در جریان مسائل اخیر اصفهان با آرایش و لباس زنانه به تحریک افراد به بهانه اسیدپاشی می پرداخت”. همزمان تعدادی از فعالان مدنی که در تهران و اصفهان تجمع کرده بودند تحت فشار قرار گرفته و رسانه هایی که اخبار مربوط به اسیدپاشی ها دراصفهان را پوشش خبری داده اند از سوی مسئولان رده های مختلف مورد حمله قرار گرفته اند. نرگس محمدی، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و فعال مدنی که روز چهارشنبه به اتفاق مهدیه گلرو در تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی حضور داشته در گفت و گو با روز از فشارها بر برخی از دیگر کسانی هم که در این تجمع حضور داشته اند خبر میدهد. او می گوید پس از حضور در این تجمع، سایت های افراطیون عکس او، مهدیه گلرو و دو فعال دیگر حقوق زنان را منتشر و با کشیدن کاریکاتورها و نوشتن مطالبی آنها را متهم به توهین به ارزش های امر به معروف و نهی از منکر کرده اند، تلفن هایی با شماره های پرایوت به آنها شده و در نهایت مهدیه گلرو بازداشت شده است.

به گفته نرگس محمدی، خانواده مهدیه گلرو هیچ خبری از وضعیت او ندارند و در مراجعه آنها به دادسرا گفته شده که “فعلا نمی توانیم هیچ چیزی بگوییم بروید هر موقع لازم شد خودمان زنگ می زنیم”.

مهدیه گلرو با حکم قضایی بازداشت شده اما اعضای خانواده اش حکم را ندیده اند و نمی دانند ضابط قضایی بازداشت کننده او چه ارگانی بوده؟ سپاه یا وزارت اطلاعات یا ارگانی دیگر.

آن سوتر در اصفهان هم از وضعیت آریا جعفری، عکاس خبرگزاری ایسنا خبری در دست نیست. او توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده اما تاکنون خانواده اش نتوانسته اند از وضعیت و اتهام منتسب به او اطلاعی کسب کنند. همانطور که از وضعیت بهروز ملبوس باف، مستندساز اصفهانی.

نرگس محمدی، فعال مدنی و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر درباره این برخوردها به “روز” می گوید: مساله اسیدپاشی ها، مساله ای است که نه فقط زنان را در اصفهان نگران کرده بلکه این ترس و ارعابی که به وجود آمده به کل کشور تسری پیدا کرده، و جامعه ایران را هم در بهت و حیرت برده. یعنی اینکه به این راحتی ظرف مدت یک ماه بتوان ۸ نفر را مورد اسیدپاشی قرار داد ـ-البته این آمار رسمی اعلام شده از سوی حکومت است- جامعه ایران را از بعد خشونتی که به کار رفته، واقعا در بهت و حیرت برده. بنابراین اصلا عجیب نیست که مردم واکنش نشان می دهند و میخواهند از یک طرف اعتراض و مخالفت خود با ترویج خشونت و از طرف دیگر مطالبه جدی خود از دولت و تمام ارکان حکومت برای پی گیری این قضیه را اعلام کنند. برای اعلام این مساله هم خیلی طبیعی است که باید تجمع صورت بگیرد. تجمعات اعتراضی هم کاملا مسالمت آمیز و مدنی است، نهایت اینکه چند پلاکارد دست مان می گیریم و چند شعار می دهیم. بنابراین ما تصمیم گرفتیم روز چهارشنبه برویم جلوی مجلس.

او می افزاید: حدودا ۲۰۰ نفر جمعیت از فعالان مدنی و زنان و مردان جمع شدند. ما هم از کانون شهروندی زنان و سایرنهادهایی که در این عرصه فعال هستند رفتیم. پلاکاردهایی هم در دست داشتیم از جمله اینکه طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر را از دستور جلسه مجلس کنار بگذارید. همچنین انتقادات و اعتراضاتی داشتیم به طرح صیانت از حجاب و عفاف. مجلس جای قانونگذاری است و ما رفتیم جلوی مجلس که اعتراضات خودمان را همان جایی اعلام کنیم که این طرح ها و لوایح در مجلس در دستور کار است؛ و به جا هم بود که همان جا اعتراض کنیم و چنین پلاکاردهایی ببریم.

خانم محمدی سپس اشاره می کند که پس از حضور در این تجمع برای تعدادی از حاضران مشکلاتی پیش آمده است: بعد از این تجمع مشکلاتی برای ما ۴ نفری که عکس مان در مقابل مجلس منتشر شده بود، پیش آمد.هم تماس هایی با “پرایوت نامبر” با ما گرفته شد و هم در فضای مجازی کاریکاتورها و عکس هایی علیه ما منتشر کردند و نوشتند که ما چرا پلاکاردهایی در اعتراض به طرح حمایت از امران به معروف و ناهیان از منکر در دست گرفته ایم. شعاری را هم که ما در دست مان گرفته بودیم علیه ارزش های امر به معروف و نهی از منکر عنوان کرده بودند و یکسری عکس شهدا و عکس های ما را گذاشته بودند و… با بازداشت مهدیه گلرو این قضیه شکلی جدی پیدا کرد. حال آنکه واکنش ما و کل جامعه ایران این است که نسبت به این قضیه معترض هستند. اینکه یک عکاس را به خاطر اطلاع رسانی بازداشت کنند و یک فعال حقوق زنان را به خاطر اینکه مقابل مجلس رفته و پلاکارد دستش گرفته و یک حرکت مدنی و مسالمت آمیز انجام داده بگیرند، خیلی غیرطبیعی است. چون انتظار افکار عمومی این است که عاملان و آمران و بسترسازان ترویج این نوع خشونت در جامعه ایران شناسایی شوند و دولت و مسئولان بتوانند برای ریشه کن کردن آن، نه فقط به مقوله مجازات فکر کنند که به راه حل هم بیاندیشند.چون من فکر نمی کنم مجازات چند نفری که اسید روی زن ها پاشیده اند این خشونت را در جامعه ریشه کن کند؛ مساله فراتر از این حرف ها است و مسئولان باید به این رسیدگی کنند. ولی ما شاهدیم که در برخی از رسانه های افراطیون دارند قضیه را وارونه جلوه می دهند؛ یعنی به جای تمرکز روی عاملان اسیدپاشی، روی سیاسی ـ– امنیتی کردن قضیه و روی معترضان به اسیدپاشی تمرکز کرده اند. این تغییر دادن صورت مساله است و در نزد افکار عمومی و بیش از مساله اسیدپاشی مورد اعتراض و انتقاد قرار خواهد گرفت.

این فعال مدنی سپس با انتقاد از عملکرد حکومت در این قضیه اشاره می کند که به جای تامین امنیت اجتماعی، مساله را امنیتی ـ سیاسی می کنند که کسی نتواند حتی اعتراضی مدنی بکند: عملکرد مسئولین و دولت در این زمینه جای انتقاد جدی دارد. واقعیت این است که یک پدیده اسیدپاشی بر زنان ایرانی در جامعه ما اتفاق افتاده. این مساله دو بعد دارد. یک بعد مساله ترویج خشونت در جامعه ایران است که فی نفسه اگر برای زن یا مرد یا علیه هر گروهی بخواهد شکل بگیرد نگران کننده است. این خشونت در کلان شهری مثل اصفهان به راحتی و با احساس امنیت عاملان اسیدپاشی انجام شده، برای اینکه در بازه زمانی یک ماهه انجام شده. تعداد قربانیان، آن طور که رسما گفته شده ۸ نفر است، و این ها نشان می دهد که اسیدپاشی، سریالی و زنجیره ای بوده. تحقیقات پلیس نشان می دهد اسیدی که استفاده شده از یک نوع بوده و در آزمایشگاه، آزمایش کرده اند. همه اینها نشان می دهد که این مساله، بروز یک جریان خشونت آمیز است.یعنی مساله اول، مساله بروز و ترویج خشونت است و امکان بروز آن. یعنی به چه صورت بوده که در یک ماه و نیم یک سلسه اسیدپاشی ها اتفاق افتاده و به هیچ مانعی هم برخورد نکردند و به همین راحتی هم انجام دادند؟

او می افزاید: مساله دوم مساله زنان است، نمی توان بی تفاوت بود. واقعیت این است که همه قربانیان زنان هستند و سئوال این است که چرا همه اسیدپاشی ها علیه زنان انجام شده؟ مساله سوم مساله تیپ شناسی این زنان است. در اخبار و اطلاعاتی که از خود خانواده و مسئولان و پلیس منتشر شده، این زنان عموما از فعالان اجتماعی –ـ اقتصادی هستند. عموما زنان جوان که در فاصله ساعت ۷ تا ۷ و نیم سوار ماشین خود در حال تردد در سطح شهر بودند، نشان می دهد که زنان اجتماعی بودند و این تیپ شناسی زنان نشان می دهد که زنان جوان تحصیلکرده ای هستند که حضور اجتماعی دارند. اینها مساله مهمی است که چرا زنان، آن هم این تیپ زنان مورد تعرض قرار گرفتند و چرا اسیدپاشی علیه این زنان انجام شده؟

نرگس محمدی به نحوه ارائه آمار قربانیان اسیدپاشی توسط حکومت هم اشاره می کند و می گوید: شما مساله برخورد حکومت را می بینید. در وهله اول آمار اولین و بدیهی ترین چیزی است که باید به درستی از سوی حکومت در اختیار افکار عمومی قرار بگیرد. در رابطه با رسیدن به این آمار احتمالا مشکل خاصی نباید وجود داشته باشد. اما شما ببینید در اصفهان اول اعلام می کنند دو نفر. بعد می گویند ۴ نفر، بعد خبرگزاری های رسمی این آمار را ۶ نفر اعلام می کنند و چند روز بعد براثر فشار افکار عمومی، رئیس پلس می گوید ۷-۸ نفر. همین جای سئوال دارد ۷-۸ نفر یعنی چی؟ راجع به نخود و لوبیا که صحبت نمی کنیم. ۷ انسان یا ۸ انسان؟ فاصله بین این یک زن و یک انسان است. و این نشان می دهد که در رابطه با آمار و اطلاعات دقت کافی یا صراحت کافی و حتی صداقت کافی وجود ندارد.این باعث می شود در افکار عمومی سئوال و تردید جدی پیدا شود که آیا حکومت با اسیدپاشی هم مثل قضیه قتل های زنجیره ای برخورد خواهد کرد؟ مثل قضیه کوی دانشگاه برخورد خواهد کرد؟ ساده ترین مساله رسیدگی به مساله ارائه آمار صحیح است، اما آماری که داده اند کاملا در نوسان و ضد و نقیض است. گزارش هایی منتشر شده در مطبوعات که آمار تا ۱۳ نفر است اما فرض کنیم همان ۸ نفر. آن هم به درستی گفته نمی شود.

او سپس به اظهارات و ادعاهای ضدونقیض مسئولان رده های مختلف درباره انگیزه اسیدپاشان اشاره می کند: درباره انگیزه اسیدپاشی ها، مسئولان ذیصلاح این قضیه، اعضای کمیسیون امنیت ملی و مقامات نظامی یا انتظامی و امنیتی از مساله روابط شخصی عنوان کردند تا مساله جاسوسی و صهیونیستی. فاصله بین این دو انگیزه زمین تا آسمان است. چگونه می شود تحلیل مسئولین و نیروها و ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی، انگیزه اسیدپاشی در این سطح از روابط شخصی اعلام شود تا جاسوسی و… فقط هم در یک نکته اتفاق نظر دارند که این مساله با مساله آمران به معروف و ناهیان از منکر ارتباط ندارد و این فرضیه مردود است. اما فرضیه های جایگزینی که به افکار عمومی ارائه می دهند، فرضیه هایی نیست که قانع کننده باشد. مثلا در انگیزه روابط شخصی، چگونه می شود در یک ماه در شهری مثل اصفهان شما ۸ مورد روابط شخصی منجر به اسیدپاشی دارید؟ یعنی همه این ها در همین یک ماه بروز پیدا کرده؟ آیا قبلا هم چنین روالی وجود داشته؟ یعنی اینقدر به افکار عمومی اطلاعات غیردقیق و غیرشفاف ارائه می شود که بذرتردید را در افکار عمومی به وجود آورده. خانم محمدی امکان برگزاری تجمعات مسالمت آمیز و مدنی از سوی مردم در اعتراض به خشونت و اسیدپاشی را مطالبه ای جدی از سوی مردم می خواند و از حسن روحانی، رئیس دولت می خواهد که چنین امکانی را فراهم کند: الان از دولت انتظار می رود که امکان تجمع اعتراضی مردم را فراهم کند. این یک مطالبه جدی است؛ فکر می کنم برخورد با پدیده های خشونت آمیز در جامعه یک بخشی برعهده دولت و دستگاه قضایی است، یک بخشی اما برعهده مردم است. الان افکار عمومی خیلی آزرده و وجدان مردم خیلی جریحه دار شده و مردم دنبال فضایی هستند که بتوانند تجمع اعتراض آمیز برگزار کنند و نسبت به خشونت و اسیدپاشی موضع بگیرند. اینکه اجازه تجمعات اعتراض آمیز داده نمی شود خیلی مورد قبول افکار عمومی نیست و انتظار می رود آقای روحانی با تمهیداتی که در دولت دارد این امکان را فراهم کند. طبق قانون اساسی، برگزاری تجمعات حق مردم است، آزاد است مگر اینکه مخل مبانی اسلام باشد. حالا این سئوال مهم مطرح است که اعتراض به اسیدپاشی وتجمع مسالمت آمیز و مدنی مردم مخالف مخل مبانی اسلام است یا اسیدپاشی؟ تجمعاتی که می خواهد برگزار شود در اعتراض به اسیدپاشی است و طبق قانون اساسی ما حق برگزاری تجمعات داریم.

او می افزاید: هیچ ممانعت قانونی هم نداریم و انتظار می رود که آقای روحانی افکار عمومی را در این قضیه با خود همراه کند، این از الزامات است برای اینکه دولت قدرت پیدا کند و با چنین پدیده هایی برخورد کند نیاز به افکار عمومی و مردم دارد.تجمعات هم مسالمت آمیزست و حق قانونی مردم و امیدواریم دولت و آقای روحانی چنین امکانی را برای مردم ایران فراهم کنند که بیایند و درباره خشونت حرف بزنند و اعتراض کنند.