علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، پیام نوروزی خود را به خواست همدلی مردم و دولت اختصاص داده است. اما این ادعای اولیه است. در توضیح مفهوم همدلی، او روشن می کند که منظورش نوعی همراهی بی کم و کاست مردم با سیاستی ست که به عنوان سیاست ملی ایران بر مردم ایران تحمیل کرده است.
در حالی از همدلی سخن گفته می شود که حتی موضوع تسلیت گفتن رهبران و سیاستمداران حکومت به جای بازنمایی نوعی احساس همدلی انسانی، به موضوعی برای نزاع تبدیل شده است. و البته برای مردم به موضوعی برای شوخی در باره رهبران است.
در حالی که همه مردم ایران و حتی رییس جمهوری مورد حمایت آقای خامنه ای از ضرورت رفع تحریم هایی سخن می گویند که در ۱۰ سال اخیر رونده فزاینده امکانات زندگی در ایران را محدود تر کرده و به بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تباه کننده ای دامن زده است.
بر اساس همین نگاه و سیاست ملی ست که زندگی در شرایط ادامه تحریم ها را هنوز ممکن می داند و می گوید بی اثر کردن تحریم ها ممکن است. آقای خامنه ای بر همین اساس گفته است: “تحریم تنها ابزار دشمن است، این را بدانند. تنها ابزار دشمن برای مقابلهی با ملّت ایران امروز عبارت است از تحریم؛ اگر ما درست عمل کنیم، با تدبیر عمل کنیم، تحریم میتواند بیاثر بشود.“
سخنی که یادآور تشدید تحریم ها در زمانه رییس جمهوری محمود احمدی نٰژاد است که تحریم ها را ورق پاره می خواند. و نهایتِ توانش در بی اثر کردن این ورق پاره سپردن زمام فروش نفت و ایجاد شبکه مالی زیر زمینی در خارج از ایران، به دست کسانی مانند بابک زنجانی بود. و به جریان انداختن پول نفت در شبکه ای از اقتصاد وابسته به دولت و سپاه و رهبری شبکه بانکیِ دست نشانده، که به فساد های ملی بی سابقه در تاریخ ایران منجر شود.
در شرایطی که عوامل اساسی لازم برای رسیدن به آنچه آقای خامنه ای اقتصاد مقاومتی خواند چندان تغییری نکرده است، او دوباره مردم را به رسیدن به همان آرمان هایی وعده می دهد که در طول هشت سال و در حالی که نزدیک ترین رییس جمهوری به آقای خامنه ای بر سر کار بود به مردم وعده داده شد. حالا در شرایطی که نوبت به دولتی رسیده است که بر خلاف دولت آقای احمدی نژاد آقای خامنه ای حاضر نیست (چنان که در سخنرانی نوروزی گفته) برای آن “چک سفید” امضا کند. چه اتفاقی افتاده است که به مردم امید دهد که این حرف ها وعده سر خرمنی بیش نیست.
آقای خامنه ای خودش پیش از همه می داند که آنچه می گوید نشدنی است به همین دلیل هم از پیامد های سیاسی و اجتماعی آن نگران است. اشاره او به دورنمای افزایش اعتراض های مردم و شورش های اقتصادی در شرایط ادامه تحریم بازتاب دهنده همین نگرانی است. اما دلیل ادامه این سیاست بیشتر ناشی از این واقعیت دردناک است که برنامه اتمی پنهانی ایران، بخشی از سیاست ملی ای ست که او در شانزده سال رهبری خود در پیش گرفته است. آقای خامنه ای حاضر نیست در مذاکرات اتمی ایران به توافقی دست یابد که به قیمت تجدید نظر در سیاست ملی مورد نظرش برای ایران است.
برنامه اتمی آقای خامنه ای و سپاه پاسداران برای ملت ایران روشن نیست و تحت نظارت دمکوکراتیک که هیچ، حتی قانونی هم نیست. این برنامه اتمی بخشی از سیاست خارجی و داخلی آقای خامنه ای است که حاضر نیست به خاطر رسیدن به توافق در مذاکرات آن را تغییر دهد.
بنا بر این رسیدن به توافق در مذاکرات اتمی تا جایی برای آقای خامنه ای اهمیت دارد که ناگزیر نباشد حکومت خود را در معرض تهدید ببیند. او می گوید: “سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی است. شما به مصر نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید، به سوریه نگاه کنید! دستگاههای استکباری و در رأس آنها آمریکا، درمقابل بیداری اسلامیای که بهوسیلهی ملّت ها بهوجود آمد، یک ضدّ حمله را شروع کردند که هنوز ادامه دارد و ملّت ها را در منطقه دارد به تدریج بدبخت میکند؛ هدف آنها این است؛ این درست نقطهی مقابل هدفهای ما است. ما نه در مسائل منطقهای، نه در مسائل داخلی و نه در مسئلهی تسلیحات، با آمریکا مطلقا صحبت و مذاکرهای نداریم؛ مذاکره، صرفاً در قضیّهی هستهای است و اینکه ما در موضوع هستهای با روش دیپلماسی چگونه میتوانیم به نتیجه برسیم.” سخنانی که به خوبی نگرانی او از تغییر کوتاه شدن عمر مستبدان خاورمیانه را نشان می دهد.
یعنی آقای خامنه ای می خواهد هیچ توافق سیاسی ای نکند که اجرای برنامه های سیاست خارجی اش را تغییر دهد که مبتنی بر افزایش دامنه قدرت سپاه قدس و گروه هایی مانند حزب الله است. همچنین این توافق نباید دست و پای او در اجرای برنامه های داخلی و هر نوع سرکوب مردمی در داخل ایران را ببندد.
این دیدگاه ها نشان می دهد که آقای خامنه ای هنوز نمی خواهد ضرورت تغییر فضای زندگی در ایران و تعارص برنامه های او با خواست مردم ایران را بپذیرد. این نگاه غیر واقع بینانه آقای خامنه ای در حالی است که طرف مقابل او در گفت و گو هیچ عجله واقعی برای پایان این برنامه ندارد. ادامه شرایط تحریم برای غرب چنان لطمه اقتصادی و سیاسی به دنبال ندارد که حاضر باشد به خاطر آن هر توافقی را بپذیرد.
اگر نگاه غیر واقع بینانه آقای خامنه ای به ناتوانی او برای رسیدن به یک توافق منجر شود، فرصت دیگری را برای جبران اشتباه های پیشین از دست داده است.
راهی که آقای خامنه ای در عمل دنبال می کند، نه به معنای همدلی ای ست که از آن سخن می گوید بلکه به معنای افزایش ناهمدلی های عمیق با مردم ایران و جهان است.