براندازی خوب٬ براندازی بد

روزبه میرابراهیمی
روزبه میرابراهیمی

آیت الله سید علی خامنه ای در سخنرانی عمومی روز چهارشنبه خود به نمایندگان مجلس شورای اسلامی “امر” کرد که پیگیری سئوال از رییس قوه مجریه را که چندی بود به جریان افتاده بود٬ متوقف کنند؛ تقاضایی که با امضای بیش از صد عضو مجلس شورای اسلامی در جریان بود و با تشخیص آیت الله خامنه ای که “ادامه این کار آن چیزی است که دشمن می خواهد” عملا “بادهوا” شده است. هرچند اقدام بی سابقه ای نبود اما تاکید دوباره ای بود بر بی اعتباری نهاد قوه مقننه و تزیینی بودن وظایف و اختیارات مبتنی بر قانون اساسی این رکن جمهوری اسلامی.

چند ماه پیش نیز که ماجرای اختلاس معروف ۳ هزار میلیاردی (که گوشه ای از فساد سیستم بود) موضوع مورد بحث فضای خبری کشور بود٬ “رهبر جمهوری اسلامی” از مسوولان خواسته بود که موضوع را “کش ندهند.” چند هفته پیش نیز در جریان نامه نگاری های بین روسای قوا که به خط نشان کشیدن برای هم٬ انجامید٬ آیت الله خامنه ای صریحا درخواست کرد که “اختلافات به نزد مردم کشانده نشود” و در خفا بماند. مستندی بر بی اعتقادی شخص اول جمهوری اسلامی به مفهوم پاسخگویی و محرم بودن مردم به عنوان “ولی نعمتان” حکومت!

“دشمن” همچنان محوری ترین مبنای تحلیل های آیت الله خامنه ای است٬ نه درستی یا نادرستی عملی یا کارآمدی یا ناکارآمدی تدبیری و نه حتی قانونی یا غیرقانونی بودن اقدامی. او بارها به مانند آیت الله خمینی بر این مبنا که “اگر دشمن از کار شما عصبانی و ناراحت بود، بدانید کارتان صحیح است” تصمیم گرفته و عمل کرده است. بی پایه ترین معیار برای سیاست ورزی در دنیای مدرن. در عالم سیاست٬ “دشمن” یا دوست همیشگی وجود ندارد و منافع و زبردستی در دست یابی به حداکثر منافع از حداقل امکانات٬ عیار کارآمدی یا ناکارآمدی یک سیاست است. اگر با همین مبنا - عصبانیت دشمن نشان درستی عمل و خشنودی دشمن نشان نادرستی عمل - بخواهیم به بسیاری از مسایل مبتلابه ایران بنگریم باید بگوییم عملکرد جمهوری اسلامی تحت هدایت آیت الله خامنه ای مهم ترین عامل خشنودی نیروهایی بوده که از دریچه نگاه او٬ “دشمن” نامیده می شوند.

مسدود شدن روزنه های ظرفیت بازسازی از درون سیستم جمهوری اسلامی و تسخیر هر روزه ظرفیت های مردم سالارانه نظام به نفع حاکمیت مطلق فردی٬ یا تلاش برای حاکمیت تک صدایی در تریبون های رسمی حکومت٬ یا منکوب کردن هر تلاش غیر همخوان با منویات شخص رهبری٬ در بستر تشکل سازی و توانمند سازی نهادهای مدنی در جامعه٬ یا گره زدن سرنوشت میلیون ها ایرانی به سیاست گذاری های خارجی ایدئولوژیک محور٬ یا فخرفروشی بیمارگونه از نمایش موشک های عریض و طویل با برچسب “آرمان فلسطین”٬ یا سرسختی با همه دنیا برای حفظ منیت ها و ده ها مورد قابل ذکر دیگر دقیقا کسانی را شاد کرده و می کند که تقابل با یک “رژیم دیکتاتور٬ متقلب٬ متمرکز٬ متکبر”٬ مسیر تلاش های شان برای عبور از سیستم موجود را هموار تر می کند. از این منظر باید تشکر ویژه ای از خدمات متداوم “مقام معظم” در پیشبرد این مسیر داشت.

 آیت الله خامنه ای٬ همواره منتقدان و مخالفان خود و سیاست های حاکم را متهم به “براندازی” کرده است. با این حربه در هر دوره٬ گروهی را از دایره بازیگران سیاسی نظام خارج کرده است. اگر بخواهیم به موجودیت فعلی نظام در مقایسه با ۱۵ یا ۲۰ سال پیش (پس از بازنگری قانون اساسی) با ترازوی “براندازی” بنگریم٬ براندازی سیستم از سوی شخص آیت الله خامنه ای و نهادها زیر مجموعه و منصوبش انجام شده است.

از بین بردن اهمیت نهاد ریاست جمهوری به عنوان نهاد منتخب مستقیم مردم٬ بی یال و کوپال کردن مجلس شورای اسلامی به عنوان مجمع نمایندگان منتخب مردم (با همه محدودیت ها و قید و بندهای دست و پاگیر قانون برای انتخاب واقعی مردم) و بی اختیار کردن آن٬ یا از طریق شورای نگهبان یا با اوامر مستقیم تحت عنوان “حکم حکومتی”٬ بریدن بال “جمهوریت” نظام بوده و چیز جز براندازی “جمهوری اسلامی” نیست.

شاید تفاوت ممدوح بودن یا مذموم شمردن براندازی٬ وقتی است که براندازی به “حکومت اسلامی” بیانجامد یا “مردم سالاری”. حاصل تلاش های آیت الله خامنه ای براندازی به سمت حکومت فردی مذهبی با تکیه بر “امامت امت” بوده و هست که احتمالا موجب خرسندی اوست. مفهومی که با حکومت “جمهور ملت” هم تضاد دارد و هم منافات. نگرانی های همیشگی آیت الله خامنه ای و توهم توطئه ای که در آن گرفتار آمده بزرگ ترین آسیب جمهوری اسلامی در دهه اخیر است. او از بی اعتمادی عمیقی رنج می برد. رهبران و حکومت های “مردمی”نباید از براندازی به نفع مردم چندان دلهره ای به خود راه بدهند و حتی باید به استقبال آن بروند٬ چون تجربه های تاریخی نشان داده که در نهایت “جمهور ملت” ها در سوی برنده تاریخ ایستاده اند.