آنسوی اعدام میرنهاد

آرش سیگارچی
آرش سیگارچی

درهفته گذشته که اغلب نگاه ها به پایتخت و انتصاب سه وزیر جدید دولت بود ، کمی آن سوتر در سرزمین سیستان و ‏بلوچستان، جمهوری اسلامی ایران فرصت را برای “تسویه حساب” با یکی از گروه های مسلح مخالف خود مناسب دید و ‏از این رو بود که بامداد دوشنبه گذشته، روزخبری ما روزنامه نگاران ، با خبری خاص آغاز شد:‏‎ ‎‏”یعقوب مهرنهاد ویک ‏نفر دیگر اعدام شدند” و این در حالی بود که به گفته برخی نزدیکان “قرار نبود مهرنهاد اعدام شود”.‏

یعقوب میرنهاد که بیشتر از او به عنوان فعال حقوق بشر و روزنامه نگار نام برده می شد در حالی اعدام شد که با گردشی ‏کوتاه می شد وبلاگی به نام او را رویت کرد. با این حال آنچه از سوی جمهوری اسلامی به عنوان دلیل و اتهام اصلی وی و ‏دیگر شخص اعدامی بیان شد، ارتباط این دو با گروهک جند الله وابسته به “عبدالمالک ریگی” بود. ‏

در هفته های اخیر هرچند جمهوری اسلامی ایران اعدام های زیادی را ترتیب داد و می توان به اعدام 29 نفر که به گفته ‏مسوولان قضایی متهم به “قتل، تجاوز، سرقت مسلحانه و قاچاق مواد مخدر” اشاره کرد با این حال اعدام میرنهاد با ‏اعتراض بسیاری در داخل و خارج ایران همراه شد که از جمله در روزهای اخیر کمپین بین المللی حقوق بشر این اقدام ‏را”اقدام تروریستی” از سوی جمهوری اسلامی نامید.‏

در سوی دیگر ، هرچند جمهوری اسلامی ایران به جز خبری رسمی که همزمان با اعدام میرنهاد و یک تن دیگر بر روی ‏خروجی خبرگزاری ها قرار داد ، موضع گیری دیگری درباره میرنهاد نداشت اما برخی منابع نزدیک به نظام که ‏بخصوص در فضای اینترنت فعالیت دارند ، سعی کردند با ربط دادن این دو اعدامی با گروه “تروریستی” ریگی ، عملا ‏هرگونه دفاع از ایشان را بلاموضوع عنوان کنند حال آنکه واقعیت هایی در پس این اعدام نهفته است که از آنها بسادگی نمی ‏توان گذشت:‏

‏1- در روزهای اخیر از “یعقوب میرنهاد” به عنوان “اولین وبلاگ نویسی که توسط حکومت کشته شده است” نام ‏برده می شود. در عین حال برخی که مواضعی همسو با سیاست های جمهوری اسلامی دارند نوشته اند: “مگر آدم نمی‌تواند ‏هم عضو گروه غیرقانونی تروریستی باشد و هم روزنامه‌نگاری هم بکند. مگر کسی که وبلاگ دارد نمی‌تواند آدم بکشد یا به ‏کشته شدن کسی کمک بکند؟”‏

مطمئنا هیچ مقام و سمتی برای فردی مصونیت قضایی ایجاد نمی کند. مطمئنا اگر ثابت شود میرنهاد جنایتکار بوده یا خونی ‏ریخته ، هرگز اینگونه بسیاری برای او نمی نوشتند. به یاد بیاورید جانیانی همچون غلامرضا خوشرو کوران (خفاش شب) ‏و یا سعید حنایی که وقتی جنایت شان ثابت شد، هرگز کسی از مجازات ایشان دفاع نکرد. اما مساله همین ثابت شدن است. ‏در حالی میرنهاد محکوم به “محاربه و فساد فی الارض” شده است که هنوز مصداقی برای این جرم او از سوی جمهوری ‏اسلامی بیان نشده است. ‏

بیان اتهام کلی “همکاری با گروهک تروریستی موسوم به جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی” هرگز نمی تواند دلیل ‏کافی برای مجازات یک شخص باشد. حقوق جزایی صراحت دارد که در صورت همکاری و معاونت فرد در جنایت باید از ‏نظر مقدار و کیفیت مشخص شود. میرنهاد اگر چه اینک بیشتر به عنوان فعال مدنی و فعالیت هایش به عنوان روزنامه نگار ‏شناخته شده است اما اگر هم با گروهی مسلح همکاری داشته لازم است پاسخ داده شود چه همکاری و در چه سطحی. آیا در ‏اقدامی نظامی شرکت داشته است؟ آیا اقدامی مسلحانه انجام داده است؟

‏2- مساله دیگر که از سوی نزدیکان میرنهاد مورد تاکید قرار گرفته است ، اعدام سریع وی به دلیل پنهان نمودن ‏شکنجه هایی است که در مورداو اعمال شده. میرنهاد در اردیبهشت 86 پس از برگزاری همایش سالانه “جوانان پرسشگر، ‏مسئولین پاسخگو” بازداشت شد و پس از ده ماه در بهمن همین سال در دادگاه به اعدام محکوم شد.همان زمان خبرنامه ‏امیرکبیر گزارش داد وی ماهها “تحت بازجویی” در وزارت اطلاعات بوده است. حتی در آخرین ملاقات یعقوب میرنهاد با ‏یکی از اقوامش در اواخر سال گذشته، “آثار شکنجه” بر سر، صورت و بدن وی آشکار بوده و وی به شدت دچار کاهش ‏وزن شده بود. به همین علت اعضای خانواده یعقوب مهرنهاد معتقد بودند که “حکم حقیقی دادگاه، حکم اعدام نبوده و احتمالا ‏در اثر شکنجه و ضرب شتم یعقوب، مشکلی برای وی پیش آمده و برای سرپوش گذاشتن بر این ماجرا این حکم صادر شده ‏است تا با یک صحنه نمایشی اعدام در محوطه زندان از افشای شکنجه های وارده بر یعقوب جلوگیری شود”. توجه کنید این ‏ادعا شش ماه پیش از سوی خانواده وی بیان شده بود که البته اینک اتفاق افتاده است.‏

این ادعا در حالی بیان می شود که در روزهای اخیر و پس از اعدام وی ، برخی فعالان دانشجویی و مدنی در سیستان و ‏بلوچستان اعلام کردند که پیش از این از سوی مسوولین وعده داده شده بود که میرنهاد اعدام نخواهد شد.‏

‏3- در پرونده میرنهاد موارد نقض قانونی بیشمار است. وی در حالی اردیبهشت 1386 پس از برگزاری همایش ‏انجمن جوانان صدای عدالت بازداشت شده که این تشکل یک تشکل رسمی و قانونی بوده است. طبیعتا براساس اصول 26 ‏و 27 قانون اساسی ، که آزادی فعالیت احزاب و تشکل ها در آن مورد تاکید شده است ، هیچ دلیلی برای برخورد با وی ‏وجود ندارد. از سوی دیگر در اصل 32 قانون اساسی تاکید شده که “هیچ‌کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم و ‏ترتیبی که قانون معین می‌کند.در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود ‏و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع ‏وقت فراهم گردد.” با این حال شاهدیم میرنهاد ده ماه پس از این به دادگاه برده می شود. آیا این اقدام غیرقانونی نیست؟

‏4- براساس قوانین جاری جمهوری اسلامی ، هر متهمی حق دارد که از وکیل استفاده کند و حتی اگر استطاعت ‏مالی نداشته باشد ، دادگستری ملزم است از میان وکلای داوطلب ، برای متهم وکیل تسخیری اختیار کند. آیا در مورد ‏میرنهاد این حق رعایت شده است؟

‏ قانون اساسی صراحت دارد که رسیدگی به جرایم متهمان سیاسی باید در دادگاهی علنی و با حضور هیات منصفه برگزار ‏شود. هرچند هنوز لایحه جرم سیاسی تعریف نشده اما در پرونده هایی چون محاکمه کرباسچی ، نوری و حتی این اواخر ‏متهم جاسوسی برای اسراییل ، برگزاری دادگاه به شکل علنی بوده است. بنابراین این طبیعی است که این سوال بوجود بیاید ‏که چرا در اعدام این “همکار تروریست ها” تعجیل شد.‏

‏5- خبر اعدام میرنهاد و یک تن دیگر در حالی روز دوشنبه در خبرگزاری های ایرنا و ایسنا و سایت تابناک به ‏نقل از دادسرای عمومی و انقلاب زاهدان و دادگستری سیستان وبلوچستان منعکس شد که به نوشته این رسانه ها ، “حکم ‏صادره پس از تایید از سوی مراجع عالی قضایی و مخالفت باعفو نامبردگان از سوی کمیسیون عفو استان، در محوطه ‏زندان مرکزی زاهدان اجرا شد”. ‏

هرچند تنظیم کنندگان این خبر درصدد القای این مساله هستند که همه اقدامات قانونی و حتی تلاش برای کاهش احتمالی ‏احکام صورت گرفته، اما واقعیت چیز دیگری است. در این خبر از “مخالفت با عفو” این دو متهم “از سوی کمیسیون عفو ‏استان” ، به عنوان آخرین مرجع رسیدگی به پرونده یاد شده حال آنکه به نوعی تعجیل در تنظیم خبر موجب شده همراه با ‏اشتباهاتی باشد. ‏

براساس قانون ، کمیسیون عفو و بخشودگی ، معاونتی زیر مجموعه حوزه ریاست قوه قضاییه است که نظر نهایی درباره ‏عفو یا عدم اعطای عفو به متهمان را بررسی می کند. در این میان کمیسیون های عفو استان در حد دبیرخانه هایی هستند که ‏پرونده و جزییاتی همچون دادنامه دادگاه های بدوی و تجدید نظر را برای اعلام نظر در کمیسیون عفو و بخشودگی در ‏تهران ، آماده و ارسال می کنند. در این کمیسیون که شامل اعضایی چون رییس زندان ، قاضی ناظر زندان ، نماینده ‏دادستان استان و بسته به جرم متهم نماینده اداره اطلاعات استان (برای جرایم سیاسی-امنیتی) و نماینده ستاد مبارزه با مواد ‏مخدر(برای جرایم مربوطه) در آن شرکت می کنند و نظر خود را در برگه ای پیرامون عفو نامبرده اعلام می کنند. مطابق ‏آیین نامه کمیسیون عفو و بخشودگی ، نظر نهایی در باره پرونده های عفو در تهران داده می شود و حتی اگر همه اعضای ‏کمیسیون عفو استانی با عفو متهمی مخالفت یا موافقت کنند ، پرونده در تهران بار دیگر بررسی می شود و نظر نهایی توسط ‏این کمیسیون عالی صادر می شود. ‏

به نظر می رسد تعجیل در اجرای مجازات متهمان به قدری بوده که تنها با اخذ صورتجلسه کمیسیون عفو استان ، متهمان به ‏چوبه دار سپرده شده اند که بدیهی است قوه قضاییه و بخصوص کمیسیون عفو و بخشودگی می تواند و باید پیگیر این اقدام ‏باشد. ‏

‏6- سابقه یادآوری می کند که اگر مدارک اندکی برای محکومیت متهم وجود داشته باشد ، جمهوری اسلامی ایران ‏از ارایه و افشای آن خودداری نمی کند. نمونه آن برگزاری و پخش مصاحبه های متهمان در سالهای اخیر در تلویزیون ‏جمهوری اسلامی است. با این حال نه تنها نظام تاکنون درمورد میرنهاد به گفتن کلیات بسنده کرده بلکه با برگزاری دادگاه ‏وی پشت درهای بسته به نوعی بر ابهامات افزوده است. ‏

متاسفانه در سالهای اخیر برخی رفتارهای خودسرانه در نهاد های امنیتی به گونه ای بوده که متهم بدون دلیل بازداشت شده ‏و سپس در بازداشتگاه ، بازجویان درصدد جمع آوری مدارک برآمده اند که گاه در این فشار به متهم برای اعتراف تحت ‏شکنجه ، شخص جان می بازد که نمونه مشخص این ادعا ، ابراهیم لطف اللهی، دانشجوی دانشگاه پیاه نور سنندج است که ‏دیماه گذشته براثر شکنجه بازجویان درزندان به قتل رسید و پس از دفن جسد وی ، به خانواده او اطلاع داده شد. ‏

‏7- مهمترین بخش داستان اعدام های اخیر ، به انتقام گیری خونین جمهوری اسلامی و یک گروه نظامی مخالف از ‏یکدیگر باز می گردد. دو ماه پیش وقتی تحویل برادر عبدالمالک ریگی از پاکستان به ایران حتمی شد، این گروه به پادگانی ‏در مناطق مرزی حمله کرد و تعدادی از سربازان وظیفه و چند نیروی کادر انتظامی را گروگان گرفت. با این حال خیلی ‏سریع برادر ریگی به ایران تحویل شد. ‏

وزارت کشور جمهوری اسلای که قاعدتا باید نقش مهمی در مدیریت وقایع اخیر ایفا می کرد در ماههای اخیر رییسی موقت ‏بنام مهدی هاشمی داشته که بهترین راه برای مقابله با گروه ریگی را “انتقام” یافته است. در حالی این گروه نظامی هفته به ‏هفته از قتل تعدادی از گروگان های خود خبر می داد، این سو نیز جمهوری اسلامی دو تن را اواخر خرداد به اتهام ارتباط ‏با گروهک ریگی اعدام کرد. همچنین در میان اعدام 29 نفر که جرایم شان مواد مخدر و قتل عنوان شد، برخی نیز از ‏کسانی بودند که وابستگی به گروه ریگی داشتند. این اعدام ها در حالی ادامه دارد که آخرین آن اعدام میرنهاد و یک تن ‏دیگر بوده که ظاهرا دلیل اعدام این دو نیز پاسخ به گروگان کشی گروه ریگی است. ‏